بابک میرمالک-گروه جهان| کمپین جهانی اعمال فشار بر رژیم صهیونیستی هر روز درحال گسترش است و نشانههای آن نیز در بین مدیران و سیاستگذاران، جوامع دانشجویی، رسانههای اجتماعی و حلقههای ستارگان و مشاهیر به چشم میخورد. فضایی که به دنبال این تحرکات پدید آمده است بیش از هر چیز یادآور تحریمهایی است که منجر به سرنگونی رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی شد. هرچند که به نظر میرسد اسراییل و حامیانش در تدارک دفاعی همهجانبه برای مقابله با این موج باشند، با این حال نقطه ضعف تبلیغات روانی صهیونیستها شهرکهای یهودینشین کرانه باختری است که همچنان به شمارشان افزوده میشود.
از آغاز تلاشها برای تحریم اسراییل سالها میگذرد و در این مدت حتی چهرههای شاخصی نظیر «راجر واترز»، عضو پیشین گروه موسیقی «پینک فلوید» از هنرمندان خواستند تا از اجرای آثار خود در سرزمینهای اشغالی خودداری کنند، هرچند که این پیشنهاد تنها از سوی برخی از هنرمندان مورد موافقت قرار گرفت. به گزارش آسوشیتدپرس، تلاشهای تازه برای تحریم رژیم صهیونیستی بار دیگر از ماه مارس آغاز شد. جرقه آغاز این فعالیتها نیز پیروزی و انتخاب مجدد بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر تندرو اسراییل در انتخابات پارلمان این رژیم بود که باوجود مخالفتهای بیسابقه در سطوح بینالمللی و داخلی از سوی مقامات امنیتی، چهرههای علمی، هنرمندان و رسانهها در سمت خود باقی ماند.
اسرايیلیها در هفته گذشته شاهد قضاوت فدراسیون جهانی فوتبال درخصوص ادامه عضویت اسراییل در فیفا بودند. اقدامی که به درخواست فلسطینیان صورت گرفت. هرچند که فدراسیون فوتبال فلسطین در آخرین لحظات، درخواست خود مبنی بر تعلیق عضویت اسراییل در فیفا را پس گرفت. در هفتهای که گذشت همچنین شرکت «آرنج»، غول ارتباطات فرانسه نیز خواستار پایان همکاری خود با شرکتی اسراییلی شد که با استفاده از نام تجاری آنها در سرزمینهای اشغالی به ارایه خدمات میپردازد. پس از آن بود که اتحادیه ملی دانشجویان در انگلیس به جنبش تحریم اسراییل پیوست و پیروزی بزرگی در خاستگاه برندگان جوایز نوبل حاصل شد و جنبش BDS که با هدف «بایکوت، عدم سرمایهگذاری و تحریم» از سوی فلسطینیان و فعالان چپ در سراسر جهان آغاز شد به خود بعد تازهای گرفت.
اقدامات اخیر، سیاستمداران اسراییلی در سرزمینهای اشغالی را برای واکنش به تکاپو انداخته است و همه جا سخن از چگونگی مقابله با خطر تحریمهاست. اسراییل و حامیانش مدتهاست که شباهت رفتار صهیونیستها با فلسطینیها و دوران آپارتاید در آفریقای جنوبی را انکار میکنند. آنها همچنین در راستای تلاش برای فرافکنی این سوال را مطرح میکنند که چرا در شرایطی که رژیمهای سرکوبگر دیگری نیز وجود دارد، جهان تمرکز خود را معطوف مسأله فلسطین و اسراییل میکند. آنها مخالفت با اشغال سرزمینهای فلسطینی از سوی رژیم صهیونیستی را بخشی از هدفی گستردهتر که نابودی رژیم اسراییل است، میدانند.
بخش مهمی از تبلیغات سیاسی اسراییل با بهرهبرداری از اقلیت اعراب اسراییلی صورت میگیرد و آنها که در انتخابات اخیر این رژیم نیز حضوری فعال داشتند دستمایه اعتبار دموکراتیک این رژیم قرار گرفتهاند. با این حال جنبش تحریم اسراییل درخصوص حقوق پایمال شده فلسطینیانی است که در سرزمینهای اشغالی کرانه باختری حضور دارند، ساکت ننشسته است. بیش از 2میلیون فلسطینی در منطقهای زندگی میکنند که 48سال پیش از اردن جدا شد. نوار غزه نیز بخشی دیگر از سرزمین آینده فلسطین را تشکیل خواهد داد، منطقهای که پیش از اینها بخشی از مصر بود. مقامات اسراییلی که مدعی دموکراسیاند، در دفاع از این ادعا عنوان میکنند که کرانه باختری بخشی از اسراییل نیست، درست همانطور که عراق بعد از حمله سال 2003 بخشی از خاک آمریکا نبود. اما در این مقایسه تفاوتهای کلیدی وجود دارد.
اسرايیل در کرانه باختری مشغول شهرکسازی است و نزدیک به نیممیلیون اسراییلی در شهرکهای کرانه باختری و سرزمینهای کرانه باختری که در جنگ 1967 به اشغال اسراییل درآمد سکونت میکنند. شهرکنشینان اسراییلی از حق رای در انتخابات این رژیم برخوردارند و همانند دیگر اسرايیلیها بخشی از این رژیم به شمار میروند، اما فلسطینیان ساکن در این مناطق از چنین حقی برخوردار نیستند.
اسرايیل همچنین کنترل تنها مرز کرانه باختری با جهان خارج را برعهده دارد. مرز مشترک کرانه باختری با کشور اردن است که از ادعای مالکیت این سرزمینها به نفع مردم فلسطین کنارهگیری کرده است. مرز دیگر کرانه باختری با سرزمینهای اشغالی است، مرزی که تنها برای فلسطینیان است و اسرايیلیها میتوانند آزادانه از آن عبور کنند و محدودیت تردد برای آنها تنها به چند منطقه خودمختار فلسطینیان خلاصه میشود.
فلسطینیان ساکن در این مناطق از حق رای و انتخاب رهبرانشان برخوردارند، اما نزدیک به یک دهه است که مردم فلسطین از برگزاری انتخابات عمومی محرومند و دولت خودگردان که اداره امور این مناطق مستقل را برعهده دارد از قدرت کمتری به نسبت رژیم اسراییل برخوردار است. در طول دهههای اخیر، تلاشها برای حلوفصل مسأله فلسطین و اسراییل از مسیر تشکیل کشور مستقل فلسطینی در 2 سوی سرزمینهای اشغالی گذر کرده است. اما امروز برخی از فلسطینیان نسبت به راه حل « 2 کشوری» دلسرد شدهاند، ناامیدی آنها در نتیجه 2 دهه شکست در روند تلاشهای جستهوگریخته برای برقراری صلح و اختلافات همیشگی بر سر توافق حاصل شده است. به عقیده آنها، راه جایگزین تشکیل دولتی واحد در سراسر مرزهای کشور فلسطین پیشین است.
این به معنای الحاق کرانه باختری به سرزمینهای اشغالی و اعطای حق رای به شهروندان فلسطینی است. به این ترتیب و با احتساب اعراب اسرايیلی، حدود 40درصد از شهروندان این دولت خیالی را اعراب تشکیل خواهند داد. اسرايیل درسال 2005 از نوار غزه خارج شد. اما حامیان طرح «یککشوری» نوار غزه را که حدود 2میلیون فلسطینی را در خود جای داده است بخشی دیگر از این معادله میدانند. به این ترتیب جمعیت اعراب و فلسطینیان و یهودیان در این دولت تقریبا خیالی برابر خواهد بود. چنین سناریویی به کابوس صهیونیستهایی بدل شده است که خواهان تشکیل دولت یهودیاند، مدعی دموکراسیاند و نیاز به اکثریتی یهودی دارند. به همین خاطر بسیاری از صهیونیستها به شدت مشتاق توقف هرچه سریعتر پروژههای شهرکسازی اسراییل و تصرف بخش بزرگتری از این سرزمین هستند و به دنبال رضایت یا عدم رضایت فلسطینیان از مرزها و پارامترهای فعلی نیز نیستند. چنین اقدام یکجانبهای از سوی اسراییل قطعا با مخالفت فلسطینیان مواجه خواهد شد، بهویژه آنکه مناطق موردنظر آنها برای تشکیل کشور فلسطین، نظیر بیتالمقدس را نیز به اشغال اسراییل در میآورد.