صادق شایسته| ده سال پس از آنکه رامبد جوان طرح برنامهای به نام «خندوانه» را به شبکه دو سیما داد ولی ساخت آن مورد موافقت آن زمان مدیران تلویزیون نگرفت، بالاخره خردادماه سال گذشته توانست این برنامه را روانه آنتن شبکه تازه تأسیس «نسیم» کند. برنامهای که از همان ابتدا دچار حاشیه شد و ترکیب ساختاری برنامه را تقلیدی صد درصدی از یکی از معروفترین
تاک شوهای جهان به نام «جیمی فالون» دانستند. با این حال «خندوانه» توانست خیلی زود جای خودش را بین مخاطبان باز کند و بلافاصله تبدیل به یکی از پربینندهترین برنامههای تلویزیون شد. سری اول آبان 93 به پایان رسید و بهار 94 سری دوم آن آغاز شد. اما به نظر میرسد این بار حجم حاشیهسازی برای برنامه رامبد جوان بیش از گذشته است. در هفتههای اخیر دو حاشیه مهم برای این برنامه به وجود آمده و جالب است حاشیهها از سوی دو طیف سیاسی کاملا متفاوت به برنامه وارد شده. حاشیه اول درخصوص میهمانان برنامه که طیف سیاسی اصلاحطلبان نسبت به آن معترض بودند و حاشیه دوم دریافت کمک 500میلیون تومانی «خندوانه» از شرکت مترو بهعنوان اسپانسر که این بار رسانههای اصولگرا نسبت به آن موضع منفی گرفتهاند؛ مواضعی که بیشتر بوی سیاست میدهد تا صداقت.
موفقیتی که حاصل خلاقیت است
«خندوانه» از معدود برنامههای تلویزیون است که در آن ایده پردازیهای خلاقانه حرف اول را میزند. آیتمهای برنامه هرکدام ایدههای جذاب و بکری دارند که قطعا حاصل تعاملات یک اتاق فکر حرفهای و خلاق است. جنس نماهنگها و موسیقیهای ریتمیک برنامه از استانداردهای معمول تلویزیون بالاتر است. برای اولین بار به شکل کاملا هدفمند و استاندارد در تلویزیون ایران شاهد اجرای «استندآپ کمدی» هستیم. دوربینهای برنامه همه جا سرک میکشند و تصویرهای مفرح از گوشه گوشههای ایران و حتی دنیا (گزارشهای اختصاصی از لندن) در اختیار مخاطب میگذارند و مهمتر از همه این اتفاقات تنها با هدف ترویج هر چه بیشتر خنده رخ میدهد. ترویج خنده، آن هم برای جامعهای که چند سالی است به دلیل مشکلات اقتصادی و اجتماعی مدام تحت فشارهای روحی روانی قرار داشته است. جوان در برنامهاش سعی کرده بدون رد کردن خطوط قرمز و ارایه شوخیهای کوچه بازاری و لمپن وار از مخاطب خنده بگیرد و در این راه از دهها نفر از مردم عادی که در برنامهاش بهعنوان همراه حضور دارند استفاده کرده است. نحوه گفتوگو با میهمانان برنامه خارج از عرف تمام برنامههای تلویزیون است و به همین دلیل میهمانها خودشان هستند که میتوانند حضورشان در برنامه را جذاب یا کسلکننده کنند. دکور برنامه شاد است، آنها که کمی از علم رنگشناسی و تأثیرات روانیاش مطلعند به خوبی میتوانند تأثیرات این رنگبندی دکور بر ذهن مخاطب در طولانی مدت را متوجه شوند، مستندات علمی و روانشناسی درخصوص لزوم خندیدن و چگونه خندیدن بدون داشتن زمختی و خشک بودن مباحث علمی در برنامه ارایه میشود، همه اینها را بگذارید در کنار فقر تلویزیون در تهیه برنامههای شاد تا علت موفقیت خندوانه در افزایش محبوبیتش میان مردم را درک کنید.
انتقادهایی به دور از انصاف
حالا در این شرایط که جوان به موفقیت رسیده، زدن سازهای مخالف آغاز شده است. مثل خیلی اوقات دیگر که پشت هر موفقیتی دستهای پنهان و توطئههای آن چنانی دیده میشود و هر موضوعی فقط از زاویه دلخواه آدمها تجزیه و تحلیل میشود نه از آن زاویهای که هست. یک عده به جنس مهمانهای دعوت شده در برنامه گیر دادهاند. درست است، خیلی از این مهمانها برای مخاطبان عجیب و نامانوسند و دعوتشان به برنامه بوی سفارشی بودن میدهد ولی هم منتقدان و هم مخاطبان به خوبی میدانند که در موارد زیادی انتخاب شدن یا نشدن مهمانها در تلویزیون از اختیار تولیدکنندگان برنامه خارج است. به هرحال «خندوانه» در رسانه ملی تولید میشود، رسانهای که قوانین، سیاستها، موضعگیریها و حق انتخاب خاص خودش را دارد. ضمن اینکه چهرههای سرشناسی از جریانات سیاسی و اجتماعی مختلف هستند که حتی اگر تلویزیون هم مخالفتی با حضور آنها نداشته باشد خودشان تمایلی برای حضور در تلویزیون ندارند. اما نکته اینجاست که هیچکس به نحوه برخورد و جنس گفتوگوی جوان با میهمانان (شاید) سفارش شدهاش در برنامه توجهی ندارد و همه فقط اعتراض میکنند که چرا فلانی آمد و بهمانی نیامد. نکته دومی هم که به تازگی مطرح شده ارایه اسنادی درخصوص قرارداد 500میلیون تومانی «خندوانه» با شرکت مترو تهران است که به دلیل حضور محسن نایبی مدیرعامل شرکت بهره برداری متروی تهران از آن رونمایی شده است! این اعتراض هم دور از انصاف است، برنامهای که تا این اندازه تولید محتوا دارد قطعا نیازمند بودجه کافی برای ادامه مسیرش است، «خندوانه» قطعا میتوانست مثل بسیاری از برنامههای فعلی تلویزیون با آببندیهای مرسوم فقط آنتن تلویزیون را پر کند اما تا امروز سعی کرده به مخاطب برنامهاش احترام بگذارد. استفاده از هر اسپانسری در تلویزیون مجاز نیست و وضع مالی و بدهکاریهای میلیاردی صداوسیما هم خیلی نیازی به توضیح ندارد. در این شرایط یک برنامه برای تداوم تولید و حفظ کیفیت چه راهی پیش رو دارد؟ ضمن اینکه اصلا دهها مورد از این قراردادها برای برنامه بسته شود، چه اشکالی دارد برنامهای که کیفیت خوبی دارد، مخاطب بالایی دارد و دست روی یکی از مهمترین کمبودهای جامعه یعنی شادی و خنده گذاشته درآمد خوبی هم داشته باشد؟ آن هم درحالیکه همین منتقدان امروز صدها بار نسبت به هجوم ماهوارهها به خانههای مردم و ساخت سریالهای آبکی و بیسروته در شبکههای مختلف اعتراض کردهاند. بدونشک «خندوانه» عاری از ایراد و اشکال نیست، نقطه ضعفهایی دارد که جوان باید فکری به حال آنها بکند اما انتقادهای اینگونه از «خندوانه» در این شرایط تنها ثمرهاش بیانگیزه کردن تیم جوان و خوش فکری است که با استفاده از تجارب محصولات خارجی و تبدیل درست آن به محصولی کاملا ایرانی توانستهاند کاری کنند که حداقل یک ساعت مردم فرصت خندیدن
داشته باشند.