يك خبر، يك تحليل
 

 

|  مصطفی عابدی  |  

انديشه اجتماعي جديد بر محور تحليل نهادها و ساختارهاي اجتماعي قرار دارد و بحث افراد و خوب و بد بودن آنان به نسبت فرعي و حاشيه‌اي محسوب مي‌شود، البته اين بدان معنا نيست كه در پي تربيت يك انسان خوب و متعهد و مسئول نباشیم و یا از او دفاع نکنیم، ولي درست شدن جامعه را به امر محال درست شدن افراد احاله نباید ‌داد، بلكه تأكيد آن بر درست شدن ساختارها و ايفاي نقش و كاركرد درست نهادهاست. اين مقدمه كوتاه را داشته باشيد تا به خبري كه از سوي آقاي احمد توكلي نماينده محترم مجلس منتشر شده است، بپردازيم: «دو سه هفته پیش در مجیدیه تهران حادثه تلخی رخ داد که فرجام خوش آن، عرق شرم را از جبین نیروهای مؤمن و انقلابی و ستم‌ستیز پاک کرد. طرفای عصر بود که یکی از جوانان متدین و لوطی مجیدیه به من خبر داد که دوستی ارمنی دارم که کارواش دارد. امروز چند مأمور نیروی انتظامی برای شستشوی خودروی گشت کلانتری محل به کارواش آمدند. روی دیوار پوستری نصب شده بود در اعتراض به کشتار ارامنه ترکیه عثمانی در ۲۴ آوریل ۱۹۱۴ میلادی. افسر گشت رو به دوست ارمنی من کرد و گفت این پوستر را چرا زدی به دیوار؟ بَرِش دار. او در پاسخ می‌گوید خلیفه‌گری ما گفته، ما زدیم. افسر نسبت به خلیفه‌گری اهانت می‌کند ولی با دفاع بحق هموطن ارمنی روبه‌رو می‌شود. افسر جسور سیلی به گوش ارمنی می‌زند، بعد3 نفری او را به دفتر کارواش می‌کشانند و به باد کتک می‌گیرند درحالی‌که رهگذران شاهدند و برخی با گوشی‌هایشان درحال فیلمبرداری‌اند. یکی از آن 3 مأمور، گوشی چند نفر را می‌گیرد و دوست ارمنی مرا با خودرو پلیس به کلانتری می‌برند و آن‌جا هم با تندی و خشونت با او برخورد می‌کنند. صاحبان گوشی‌ها با التماس و خواهش پس از پاک کردن فیلم‌ها به گوشی‌شان می‌رسند. هموطن ارمنی هم بالاخره آزاد می‌شود. خدا را شکر که تلویزیون مداربسته کارواش تمام صحنه‌های ضرب و شتم صاحب کارواش را ضبط و ثبت کرده بود. وقتی داستان این ستم وقیحانه را شنیدم به سردار اشتری زنگ زدم، نه او و نه مسئول دفترش را پیدا نکردم. به ناچار به یکی از برادران با غیرت سپاه که کم هم نیستند، زنگ زدم و ماجرا را تعریف کردم. معلوم شد همه فرماندهان در یک اجتماع لازم کاری بودند. ارتباطات برقرار شد و حسین، همان جوان مؤمن مجیدیه هم مسئول پیگیری شد. یکی دو روز نگذشت که فیلم آن ستمکاری را رئیس دفتر سردار اشتری، فرمانده ناجا می‌بیند و با گزارش ماجرا به دستور فوری فرمانده، بازرس ویژه‌ای مأمور رسیدگی می‌شود.

آن 3 مأمور بی‌پروا و رئیس کلانتری و سرکلانتر منطقه از کار معلق و تحویل دادگاه داده می‌شوند و رسماً از مظلوم ماجرا عذرخواهی می‌شود. این برخورد سریع و صریح با ستم کسانی که مأمور دفع ستم از شهروندانند، تأثیر بسیار مثبتی بر هموطن ارمنی ما و تمام اهل محل گذاشت. بعد، آن مجرمان با مراجعه به فرد مظلوم با خواهش و میانجی‌ساختن این و آن تقاضای رضایت کردند. من به‌عنوان یک مسلمان هموطن، یک نماینده از نمایندگان ملت هم از هموطن مسیحی خود پوزش می‌طلبم و هم این جوانمردی را در روز میلاد عباس بن علی علیهماالسلام از سردار اشتری فرمانده ناجا و همکارانش تبریک و از صمیم قلب می‌گویم سپاس سردار!» اين يادداشت در پي آن است تا بگويد كه چرا اقدام آقاي توكلي در عين احترام‌برانگيز بودن براي اصلاح جامعه كافي نيست. شايد ساده‌ترين دليل آن باشد كه چرا فقط يكي دو نفر از نمايندگان يا افراد ديگر چنين اقداماتي را در دفاع از مظلوم مي‌كنند و سايرين اقدامي نمي‌كنند؟ ولي پاسخ مفصل‌تري هم دارد. وظيفه مبارزه با تخلفات مأموران دولتي به عهده كيست؟ به‌طور اصولي چرا يك مأمور به خود اجازه مي‌دهد كه چنين رفتاري را انجام دهد؟ و از همه مهم‌تر اينكه چرا ماجرا فقط با فيلم ضبط شده اثبات مي‌شود و آن همه مردم كه شاهد و ناظر ماجرا بوده‌اند، بدهكار قضيه مي‌شوند و حتي براي گرفتن موبايل خود نيز بايد خواهش و تمنا كنند؟ و اگر مأموران عجله نكرده بودند، و متوجه ضبط فيلم مي‌شدند و آنها را نيز با خود مي‌بردند، امروز بايد چه مي‌گفتيم؟ حتماً شكات بايد به دليل اتهام به مأمور دولت در حين انجام‌وظيفه زنداني هم بشوند؟ به علاوه اگر اين اتفاق در نقطه ديگري از كشور رخ مي‌داد كه مي‌دهد و كسي كه با آقاي توكلي ارتباط دارد شاهد و مطلع از ماجرا نبود، سرنوشت آن مردم چه خواهد بود؟ به‌طور قطع و يقين فرماندهان نيرو نيز از اين رفتار ناخرسند هستند، چراكه دليلي ندارد خلاف‌هاي ديگران موجب سوءظن به نيروهاي آنان شود، ولي چرا شرايطي به‌وجود آورده نمي‌شود كه بیشتر اين نوع رفتارها در نطفه خفه شود و مردم بتوانند از حقوق خود دفاع كنند؟ درحقيقت وظيفه آقاي توكلي و هر نماينده متعهدي پاسخ دادن به اين پرسش‌هاست و نه فقط اقدام براي پيگيري يك مورد خاص كه در جاي خود اقدام قابل‌احترامي است. وظيفه نمايندگان، ايجاد در بهداشت شرايطي است كه كسي بيمار نشود، نه آنكه بروند و يك بيمار خاص را درمان كنند. بايد شرايط به گونه‌اي فراهم شود كه مردم در استيفاي حق خود در برابر هيچ نيرويي لكنت زبان نداشته باشند. اگر به‌جاي آقاي توكلي، يك روزنامه، خبر اين واقعه را درج مي‌كرد، چه تبعاتي براي آن داشت؟ ظاهراً ما فقط خواهان آزادي نقد و اعتراض عليه بي‌عدالتي براي خودمان هستيم و نه ديگران. جامعه وقتي مصونيت پيدا مي‌كند كه ساختار اجتماعي به گونه‌اي باشد كه هر شهروند از حق اعتراض و مصونيت آقاي توكلي نيز برخوردار شود. نه اينكه همه راه‌ها فقط به رم ختم شود. جالب اينكه حتي اين خبر را هم آقاي توكلي خودشان داده‌اند، و کمتر روزنامه‌اي پیش از ایشان و سایتش جرأت بيان و انتشارش را داشته، و از همه مهم‌تر اينكه نيروي انتظامي هم سكوت كرده، در حالي كه شايسته بود، خودشان خبر را با دقت بيان مي‌كردند تا اينكه همه نيروهاي تحت امر حساب كار دستشان بيايد. به نظر مي‌رسد كه اين نوع اقدامات اگرچه به لحاظ شخصي و اخلاقي و انساني بسيار پسنديده و موجب تشکر است ولي در مقام اجتماعي و وظيفه نمايندگي، فقط نقش مُسَكِّن براي اقدام‌كننده يا افكارعمومي دارد. اين به معناي آن نيست كه چنين اقدامي را نكنند، حتماً بايد انجام دهند، ولي از اين مهم‌تر اين است كه كميته‌اي تشكيل شود كه چرا و به دليل چه روابط و ساختاري چنين اتفاقاتي مي‌تواند رخ دهد؟ و راه مقابله با آن نيز فقط از طريق داشتن قدرت است. تا وقتي كه مردم قدرتمند نشوند، اين در همچنان بر همين پاشنه خواهد چرخيد.


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/33221/يك-خبر،-يك-تحليل