عیسی علوی| از قدیمالایام شنیدهایم: «هنر نزد ایرانیان است و بس» ولی سالها بود که هنر دست هنرمندان ایرانی به لحاظ توجه و ارزشگذاریهای اقتصادی مورد بیمهری خودمان قرار گرفته بود و تنها زمان برگزاری حراجهای بینالمللی میشد رد و نشانی از توجه به آثار هنرمندان ایرانی پیدا کرد. اما از چهار سال پیش و با آغاز برگزاری حراجی آثار هنری در تهران تلاش زیادی شد تا توجه به آثار هنری از خارج مرزهای ایران به داخل معطوف شود و بالاخره جمعهشب در چهارمین حراجی آثار هنری تهران اتفاقات شگفتانگیزی رخ داد. در این حراج تمام رکوردهای فروش در خاورمیانه شکسته شد و حالا بعد از تنها چهار سال از شروع برگزاری این حراجی هنری، تهران به مرکز خرید و فروش آثار خاورمیانه تبدیل شده و به این ترتیب حراج کریستی که یکی از افتخارات هنری دوبی و جهان عرب به شمار میرفت حالا زیر سایه استقبال بالای ایرانیها از محصولات هنرمندان کشور خودشان قرار گرفته است. هر چند در این سالها بیشترین رونق حراج کریستی هم مدیون حضور آثار ایرانی در آن بوده است. فروش 21میلیارد و 40میلیون تومانی در این حراجی، شکسته شدن رکورد گرانقیمتترین نقاشی تاریخ هنری ایران با فروش 2میلیارد و 800میلیون تومانی یکی از تابلوهای سهراب سپهری و فروخته شدن 125 اثر از 126 اثر ارایه شده ( از ١٠٩ هنرمند شامل ٨٤ نقاشى، ١٣ مجسمه، ٦ عكس و ٢٣ نقاشى) در این حراجی همه را غافلگیر کرد. اما قبل از اینکه برویم سراغ آمار و ارقام این حراجی بهتر است کمی به این موضوع بپردازیم که چرا اتفاقی چون حراج تهران تا این اندازه میتواند در عرصه فرهنگ و هنر کشور مهم باشد.
چرا حراج تهران مهم است
یکی از دلایل رشد کیفی و کمی فرهنگ و هنر کشورها - که میتواند در طولانیمدت اثر غیرقابل انکاری بر رشد شعور و شخصیت تکتک افراد هر جامعهای بگذارد - توجه به آثار هنری است. حراجیها در یک سده اخیر یکی از مهمترین نشانههای توجه به آثار هنری بودهاند. اینکه افراد بخشی از سرمایه خود را -که گاهی رقم قابل توجهی هم هست - صرف خرید یک تابلوی نقاشی، یک مجسمه یا یک عکس میکنند، میتواند نشاندهنده مسیر فکری جوامع و بلوغ آن باشد. ضمن اینکه هر چقدر جوامع به آثار فرهنگی و هنری اقبال بیشتری نشان دهند تصویری به مراتب مطلوبتر از خود به جهان پیرامون خودشان نشان دادهاند. دقیقا به همین دلیل کشوری مثل چين با حمايت دولت کاری میکند که 3 هنرمندش در رنكينگ ١٥ هنرمند گرانقيمت هنر معاصر دنيا قرار بگیرد و این درحالی است که ١٠٠درصد خريد آثار در حراج تهران توسط مردم و بنگاههاى خصوصى محقق میشود كه نشان از بلوغ شهروند نوين ايرانى با ديدگاههاى تازه و قدرتيابى طبقه متوسط جامعه است. از طرف دیگر سالهاست هدف اصلی توپخانه تبلیغاتی کشورهای غربی به سمت خطرناک و بیفرهنگ نشان دادن کشور ایران است و استقبال گسترده از اتفاقاتی مثل حراج تهران و بازتاب گسترده خبری آن در محافل بینالمللی میتواند پاتک بسیار خوبی برای حجم بالای این تبلیغات منفی باشد. درباره تأثیر اخبار فرهنگی بر نگاه عمومی جهان هم کافی است به بازخورد رسانههای جهان درباره اقدامات منزجرکننده گروههای تروریستی داعش و طالبان در مواجهه با آثار تاریخی و هنری نگاهی بیندازید. حراج تهران در این چهار سال به خوبی توانسته با کسب مجوزهای رسمی، همراه کردن بخش دولتی (بازدید وزیر ارشاد قبل از برگزاری حراج از آثار ارایه شده)، حضور چهرههای مهم و معتبر مثل رضا کیانیان و حسین پاکدل بهعنوان مجری، حضور چهرههای مطرح عرصه فرهنگی و هنری هم در عرصه انتخاب آثار و هم بهعنوان خریدار، اطلاعرسانی وسیع و البته انتخاب مکانی شیک و تر و تمیز مثل «هتل پارسیان» برای برگزاری حراج استراتژی بسیار مناسب و دقیقی را برای اعتبار بخشیدن هرچه بیشتر به این اتفاق مهم فرهنگی در پیش بگیرد . همه اینها را گفتیم که به این نتیجه برسیم، باشکوه برگزار شدن اتفاقاتی مثل حراج تهران جدا از تأثیر بسیار مهمی که بر روند کار هنرمندان - بهخصوص در زمینه انگیزش اقتصادی - و بالا بردن سطح فرهنگ در بدنه جامعه میگذارد در عرصههای دیپلماتیک فرهنگی هم میتواند عنصر مهمی برای جذب توجه جهانی و عرضه فرهنگ ایرانی به دنیا باشد. حالا پس از این توضیحات برویم سراغ اتفاقاتی که شنبهشب در چهارمین حراج تهران رخ داد.
در شب حراج چه گذشت
حراج شنبهشب تهران با دستيابى به مجموع فروش ٢١ ميلياردى (بيش از ٦ ميليون دلار در يك شب) باعث شد هنر ايران همه ركوردهاى مجموع فروش خود در اقصى نقاط دنيا را بشکند و در يك ابتكار تازه با ارایه ١٢ اثر هنرى كلاسيك و سنتى بخش مغفول مانده از تاريخ هنرمان را به بازار رسمى هنر پيشنهاد داد. علیرضا سمیعآذر، رئیس حراج تهران با ابراز خرسندی از این اتفاق گفت: «حراج تهران خاستگاه فرهنگى دارد و قصد دارد گنجينه هنر و ميراث هنرى ايران را ضمن معرفى با ارزش افزوده به دنياى هنر پيشنهاد كند.» سميعآذر با اعلام رشد ١٩٠ درصدى فروش حراج چهارم نسبت به سال قبل، اين ميزان رشد را يك امر كاملا بىسابقه در ميان حراجىهاى دنيا خواند و آن را نشانه شوق و هيجان جامعه ايرانى براى حمايت از هنر و هنرمندان كشورشان ارزيابى كرد. او با ابراز خشنودى از ارایه ١٢ اثر از پيشگامان نوگرايى در هنر ايران در بخش آثار كلاسيك گفت: «شايد معرفى بنيانهاى فرهنگى يك سرزمين وظيفه يك حراجى نباشد اما ما اين كار را كرديم زيرا حسرت میخورديم كار استادى مانند حيدريان از شاگردان بزرگوارش مانند تناولى، نامى، كيارستمى، آغداشلو... ارزانتر است» رضا كيانيان، يكى از مجريان اين رويداد، با انتقاد از برخى نقدهايى كه اين روزها از حراج تهران خوانده است پرسيد چگونه تأثيرات مثبت و اهميت حراج تهران را نمىبينند: «حراج تهران توانسته ارزى كه از كشور براى خريد اثر هنرى خارج میشد را در كشور نگاه دارد؛ ديگر لازم نيست هنرمندان براى فروش آثارشان روانه كشورهاى همسايه باشند؛ سرمايهدارانى را جذب كرده است كه به جاى خريد و فروش سكه و دلار و تضعيف قدرت مالى اقشار ضعيف جامعه، در امر هنر سرمايهگذارى كردهاند و انگيزه خلق اثر هنرى افزايش يافته است و... لذا متوجه نشدم چرا از حراج تهران انتقاد میكنند.» البته خبر بد اینکه رضا کیانیان برای آخرینبار چکش زدن این حراجی را به عهده داشت و قرار است از سال بعد شخص دیگری این مسئولیت را بر عهده داشته باشد، حسین پاکدل هم که امسال بهعنوان چکشزن دوم در مراسم حضور داشت در سخنانى كوتاه گفت: «حراج تهران را يك اتفاق بسيار مبارك میدانم، گردش مالى اينچنينى براى هنر ايران ضرورى است اما همچنان اين عددها مثلا در مقايسه با يك ساختمان در شميران تهران اندك است.» او با اشاره به اين كه حراج تهران به همه يادآورى كرد عرضه حرفهاى آثار هنرى حتى از خلق اثر هنرى مهمتر است، گفت: «توجه دادن به هنر با رويداد حراج تهران، روح جامعه را تلطيف میكند و میتواند زمينهساز كاهش جرم و خشونت در فضاى عمومى كشور شود.»
آثار چقدر و چگونه فروش رفت؟
در چهارمین حراج تهران سهراب سپهری دو اثر میلیاردی داشت. یکی به قیمت 2میلیارد و 800میلیون تومان که رکورد تاریخ هنر ایران را شکست و دومی يك ميليارد و ٧٠٠ ميليون تومان چكش خورد. يك اثر زيبا از منوچهر يكتايى
٩٥٠ ميليون تومان، نقاشى از طبيعت بىجان بهمن محصص با فروش ٧٢٠ ميليون تومان جايگاه چهارم و نقاشى انتزاعى باز هم از سهراب سپهرى با فروش
٧٠٠ ميليون تومان جايگاه پنجم را به دست آورد. تابلوی دو قطعهاى آيدين آغداشلو ٥٥٠ ميليون، يك چهره قاجارى از كمالالملك ٥٠٠ ميليون تومان، مجسمه يادمان شماره ١ براى كلمه هيچ ٥٠٠ ميليون تومان، آثارى از حسين زندهرودى و نيز علىاكبر صادقى هر يك ٤٥٠ ميليون تومان، نقاشىهايى از كوروش شيشهگران و رضا درخشانى هر يك ٣٦٠ ميليون تومان، اثر عشاق تناولى و نقاشى كوزه فرهاد مشيرى ٣٥٠ ميليون تومان و تابلوى زيباى «الله» سيدمحمد احصايى ٣٤٠ ميليون تومان، نقاشى انتزاعى از فريده لاشايى و نيز مسعود عربشاهى هر يك ٣٢٠ ميليون تومان، سه اثر از احصايى، ابوالقاسم سعيدى و درخشانى هر يك
٣٠٠ ميليون تومان چكش خوردند. 5 اثر از حسن زرينقلم، بهجت صدر، کوروش شیشهگران، پرویز تناولی و مسعود عربشاهی بالاى ٢٠٠ ميليون تومان فروخته شدند. 28 اثر بالاى ١٠٠ ميليون تومان، 26 اثر بالای 50میلیون و باقی آثار هم زیر 50میلیون تومان فروخته شدند که پایینترین رقم فروش 10میلیون تومان بود. ناصر عصار، منصور قندريز، رضا مافى، نصرالله افجهاى، ژازه تباتبايى، اثر ميرزاعبدالمطلب (نقاشباشى)، مهدى ويشكايى، هوشنگ پزشكنيا، ماركو گريگوريان، حسين كاظمى، صداقت جبارى، سيراك ملكونيان، سونيا بالاسانيان، پروانه اعتمادى، مرتضى مميز، محسن وزيرىمقدم، ليلى متين، پرويز كلانترى، غلامحسين نامى، محسن سهيلى، هانيبال الخاص، عباس كيارستمى، نيكزاد نجومى، جعفر روحبخش، بسمالله جليل رسولى، بهمن دادخواه، محمود جوادىپور، حامد صدر ارحامى، على رخساز، تاها بهبهانى، پويا آريانپور، افشين پيرهاشمى، نصرتالله مسلميان، اسماعيل آشتيانى، جعفر پتگر، بيتا وكيلى، ايرج كريمخانزند، محمود سبزى، ابوالحسن صديقى، صادق تيرافكن، گلناز فتحى، فرشيد مثقالى، عبدالرضا دريابيگى، محمد طباطبايى و جمال بخشپور از جمله هنرمندانی بودند که در چهارمین حراج تهران آثارشان به فروش رفت.