آرمین منتظری
پیروزیهای اخیر داعش در عراق و سوریه ظاهرا برای برخی ها در جهان شکستناپذیری سرزمینی داعش را در ذهن متبادر کرده است. داعشیها خود نیز به خوبی میدانند برای اینکه شکستناپذیر نشان دهند مجبورند هر از چندگاهی از لحاظ سرزمینی دست به عملیاتهایی بزنند. اما واقعیت است که داعش وقتی پای مبارزه زمینی به میان میآید از لحاظ تدارکات استراتژیک با محدودیتهای زیادی روبهرو است و نمیتواند آنچه که بهدست آورده است را حفظ کند. برای این منظور داعش از دوتاکتیک استفاده میکند، نخست اینکه سعی میکند همواره در مقایسه با رقیبش ابتکار عمل را به دست داشته باشد و دوم اینکه مرزهای واقعیت و خیال را با هم درهم آمیزد. در مورد نخست، داعش میتواند طرف مقابل را غافلگیر کند و در مورد دوم، میتواند جذابیتی برای خود دست و پا کند تا بتواند جذب نیرو را به راحتی انجام دهد.
برای مثال به قضیه الرمادی نگاه کنید. از یکسال پیش تاکنون بر سر این شهر کشمکشی میان داعش و نیروهای ارتش عراق برقرار بود. اخیرا داعش موفق شد این شهر را به تصرف خود درآورد. مقادیر زیادی سلاح به جا مانده از نیروی ارتش عراق نیز به دست داعش افتاد. الرمادی از لحاظ تدارکات تسلیحاتی و همچنین استراتژی دفاعی برای داعش از اهمیت زیادی برخوردار است اما یک نکته که اغلب به آن توجه نمیشود، برد تبلیغاتی است که داعش با تصرف الرمادی داشته است. ارتش عراق و نیروهای داعش درواقع در دو جبهه موازی در درههای رودهای دجله و فرات با هم میجنگند. شهر تکریت در دره رود دجله واقع شده بود که ارتش آن را از داعش پس گرفت. از زمان آزادسازی تکریت، رابطهای معکوس میان دو جبهه مذکور به وجود آمده است. هر زمان که ارتش عراق منطقهای را در یکی از این دو جبهه آزاد میکند، داعش به جبهه دیگر میرود و شهری دیگر را تصرف میکند. مشکل کجاست؟ مشکل دقیقا این است که ارتش عراق از نیروی لازم برای پوشش هر دو جبهه برخوردار نیست. وقتی یک شهر را در جبهه اول آزاد میکند مجبور است برای آزادسازی شهر دیگر به جبهه دوم برود، دقیقا در همین گیر و دار داعش دوباره به جبهه اول بازمیگردد.
البته این کار برای داعشیها هم دشوار است. خصوصا در ماههای گذشته این گروه تروریستی مجبور شده است در دو جبهه در عراق و سوریه بجنگد. در تکریت آنها تلفات بسیار زیادی داشتند. علاوه بر اینها، شکستها و ناکامیهای دیگری نیز موقعیت استراتژیک و تبلیغاتی این گروه را به خطر انداخته است. شکستهای آنها در کوبانی، حسکه و دیرالزور آسیب زیادی به داعش رساند. درنتیجه داعش مجبور به طرحهای جدید برای تصرف سرزمینهای جدید و دستیابی به پیروزی بزرگ بود تا بتواند زیر سایه این پیروزی تبلیغاتی به هم بزند و نفسی تازه کند و این دقیقا همان دو استراتژی است که در ابتدای این نوشتار مطرح شد و در چارچوب همین دو استراتژی بود که ما شاهد سقوط شهر استراتژیک پالمیرا در خاک سوریه بودیم.
اما همه اینها را گفتیم تا بگوییم، هر زمان که داعش دست به حملهای گسترده و بزرگ زده و شهری را اشغال کرده است، این پیروزی به معنای قدرت داعش نیست بلکه اتفاقا برعکس، این پیروزی نشانه ضعیف شدن داعش و کمبود تدارک و تسلیحات است. درواقع داعش هنگام ضعف و زمانی که خود را درخطر میبیند دست به حملهای گسترده میزند تا زیر سایه پیروزی آن حمله تجدید قوا کند. شاید این سوال ایجاد شود که مگر داعش میتواند در حالت ضعف دست به حمله بزند؟ برای پاسخ به این سوال ابتدا باید نگاهتان به داعش نگاه همهجانبه و کلی باشد. نباید داعش را تنها در عراق ببینید و یا تنها در سوریه. واقعیت این است که نیروهای داعش مدام در مرزهای این دو کشور درحال آمد و شد هستند. حمله داعش به الرمادی و بیجی، پس از آن انجام شد که داعش نیروهایش را از سوریه به عراق منتقل کرد. اگر میبینید که ارتش سوریه در بخشهایی از این کشور نظیر رقه و حلب، پیروزیهایی بهدست آورد به این دلیل بوده است که داعش نیروهایش از این دو منطقه را به عراق منتقل کرد تا حملاتی را در الرمادی و بیجی صورت دهد. موج حملات اخیر داعش در عراق و سوریه نشان میدهد که این گروه همچنان توانایی طراحی حمله را دارد. اما پیروزیهای جدید این گروه تروریستی پایدار نبوده و تنها برای مدت زمان معینی دوام خواهد داشت. اما در همین زمان معین نیز این گروه میتواند به سلاحهای جدید، تدارکات و آذوقه دست یافته و نیروهای جدیدتری به خدمت بگیرد. باز کردن جبهههای معکوس تنها برای مدت زمانی معین جواب خواهد داد. داعش نمیتواند در درازمدت از این تاکتیک استفاده کند. نیروی داعش به مرور زمان کاسته شده و درنهایت به مرحلهای خواهد رسید که تنها توان جنگیدن در یک جبهه را خواهد داشت. در چنین شرایطی شکست داعش اجتنابناپذیر خواهد بود.