| مصطفی عابدی |
يكي از خطراتي كه جهان ما را تهديد ميكند، تنازع فرهنگهاست. به همين دليل هم، دهه 2013 تا 2022 را دهه بينالمللي تقارب فرهنگها تعيين كردهاند و اول خرداد نيز روز اين ايده است. واقعيت اين است كه شكافهاي فرهنگي و تمدني در گذشتههاي دور مشكلآفرين نبود، زيرا مردم جوامع گوناگون با يكديگر ارتباط چنداني نداشتند. بهجز در زمانهای جنگ، فقط بازرگانان از احوال فرهنگها و تمدنهاي ديگر مطلع و از مشرببازي برخوردار بودند و فرهنگهاي ديگر را درك و فهم ميكردند. ولي از وقتي كه تحرك اجتماعي زياد شد و وسايل ارتباطجمعي، جهان را كوچك و كوچكتر كرد، اشاعه و ارتباطات فرهنگي نيز افزايش يافت و كمكم وجه هويتي فرهنگ بيشتر و موضعگيري عليه رفتارها و ارزشهاي ديگران برجستهتر شد و آرامش گذشته، جاي خود را به ايدههاي قومي و نژادپرستانه داد و اين شكافها يكي از عوامل بروز جنگ و ناآرامي در بيشتر نقاط جهان است. سختگيريهاي فرهنگي عليه زبان، نژاد، مذهب، رنگ پوست و حتي آداب و زندگي روزمره مثل خوراك، لباس و... ساير جوامع نهتنها مردم را از يكديگر دورتر كرد، بلكه خشونت و بياعتمادي را جانشين روابط گذشته كرد.
در تجربهاي كه اخيرا با آن مواجه شدهایم، یعنی وجود شبكههاي ارتباطي در تلفنهمراه مثل وايبر، واتسآپ، تلگرام و... این مشکل ارتباطی و عدم درک متقابل فرهنگی به خوبي ديده ميشود. بسياري از شهروندان با گرايشهاي گوناگون، حتي نميتوانند حداقلي از احترام را به يكديگر بگذارند و به نوعي ويژگيهاي فكري، زباني، مذهبي و... خود را منشأ تفاخر و بزرگي معرفي ميكنند و بهطور طبيعي واكنش طرف مقابل نيز به همين صورت است. واكنشهايي كه در جريان روابط خارجي مثل حادثه فرودگاه جده رخ داد نيز ناشي از اين تقابلهاي فرهنگي است. كشورهاي غربي و توسعهيافته به دلايل گوناگوني توانستهاند بخشي از اين افتراقهای فرهنگی را درک و هضم كنند، هرچند هنوز هم در آنجا زمينههاي شكاف فراوان است، ولي اگر ببينند كه يك دختر و پسر كه يكي سياه و ديگري سفيد هستند، با هم ازدواج كردهاند، تعجببرانگيز نخواهد بود يا شيوههاي لباسپوشيدن و فرهنگ تغذيههاي گوناگون و رفتارهاي مذهبي متفاوت تا حدي قابل تحمل است.
اگرچه در برخی از كشورهاي درحال توسعه نيز چنين همزيستيهاي فرهنگي را ميبينيم ولي به دلايل گوناگون، به ويژه بهرهبرداريهاي سياسي زمينه براي رشد و شكلگيري تقابلهاي فرهنگي وجود دارد.
جامعه ايران نيز از دو جهت با اين پديده دست به گريبان است. از يك سو در چارچوب ملي با گرايشهاي فرهنگي گوناگوني مواجه هستيم. گرايشهاي فكري كه بعضا نامتجانس است و بازتابي از فرآيند تجدد و تضاد آن با سنت در كشور است، در كنار گرايشهاي فرهنگي و زباني و ديني گوناگون كه بازتابي از تنوع فرهنگي تشكيلدهنده مردم ايران است. چگونگي كنار آمدن با اين تنوع فرهنگي مستلزم دركي روشن از مفهوم مليت و شهروندي و ضروريات توسعه و همبستگي ملي است و اينكه همه ما فراتر از اين گوناگونيها، شهروندان يك واحد سياسي ملي هستيم و بايد به موجوديت و ويژگيهاي فرهنگي يكديگر احترام بگذاريم و از هرگونه تحقير و توهين فرهنگي بهطور جدي پرهيز كنيم.
ولي اين تنها مشكل ما در تقارب فرهنگي نيست زيرا ما در جهاني زندگي ميكنيم كه بيش از پيش كوچكتر شده و افراد و فرهنگها در تعامل بيشتري با يكديگر قرار ميگيرند. ما در جهاني زندگي ميكنيم كه گردشگري يكي از عناصر مهم اقتصادي هر كشور شده است، بنابراين بايد پذيراي ديگران باشيم، همچنان كه ديگران پذيراي ما بايد باشند. هماكنون بيش از 2/1 ميليارد نفر در سال به گردشگري بينكشوري ميروند و سهم ما از كل اين رقم حدود 3 در هزار است كه بسيار اندك محسوب ميشود. ما بايد خود را براي شرايطي آماده كنيم كه گردشگران با فرهنگهاي گوناگون در ايران احساس آرامش و راحتي كنند و ما نيز در سفر به كشورهاي ديگر، درك همدلانهاي از فرهنگ مردمان داشته باشيم؛ همچنان که انتظار برخورد و درک متقابل از آنان نسبت به فرهنگ خودمان را داریم. بدون چنين تعاملي ممكن نيست كه در مسير توسعه قرار گيريم. احترام به فرهنگهاي ديگر نشانهاي از قدرت فرهنگي ما خواهد بود و چنين رفتاري موجب ميشود كه ديگران نسبت به فرهنگ و رفتار ما نيز خوشبين شده و با نگاه مثبت برخورد كنند. چند روز پيش تصويري را در يك گروه وايبري ديدم كه تصويري از كشتار گاوها به دست پیروان هندوها در نپال، در يك ميدان وسيعي بود که ارسالكننده از آن تصویر و فرهنگ ابراز تأسف كرده بود. در مقابل فرد ديگري هم از قرباني كردن ما در منا تصويري مشابه قرار داد تا بگويد، نگاه از منظر بيروني به فرهنگها، هميشه با چالش همراه خواهد شد. ما ميتوانيم و بايد نگاه خود را به فرهنگها تغيير دهيم و از درون به آنها نگاه كنيم، شايد نكات مثبتي را كه حاملان آن فرهنگ ميبينند، ما هم ببينيم. اين بدان معنا نيست كه همه ويژگيهاي فرهنگي هر مردمي مثبت و قابل احترام است، ولي ترديد نداشته باشيم كه نگاه همدلانه به هر فرهنگي، نقاط مثبت آنان را براي ما برجسته خواهد كرد. همچنان كه دوست داريم نقاط مثبت فرهنگي ما براي ديگران شناخته و برجسته شود.