نیوشا دبیریمهر| شرقتر از میدان آزادی و غربتر از میدانفردوسی، درست در میانه خیابان کارگر، جایی هست که بهقلبفرهنگی تهران مشهور است: میدان انقلاب؛ جایی که نام آن با کتاب و دانشگاه و تئاتر و سینما و اغذیهفروشیهای ارزانقیمت و تاکسیهای رنگارنگ و... گره خورده است.
سالهایسال است که انقلاب، این میدان قدیمی و خاطرهانگیز از فلکهای برای دورزدن خودروها به بورس و راسته کالاها و خدمات متنوعی تبدیل شده است. با این حال، نه در آن زمان که این میدان نسبتا کوچک تنها گردشگاه خودروها بود و نه اکنون که میعادگاه هنردوستان و کتابخوانها و رهگذران است، هیچگاه یک میدان واقعی، بهمعنای جایی برای آشنایی و تعامل انسانها با یکدیگر و تجربه فضای شهری نبوده است. وقتی چشمانمان را میبندیم و میدان انقلاب را تجسم میکنیم، تنها سراسیمگی، شلوغی، دود، موش، صدای بوق، فریاد دستفروشان و تنهخوردن از عابران شتابزده بهخاطرمان میآید. خاطره خوشی هم اگر هست، متعلق به سالهای دور است یا تجربهای است کوتاه از لذت کشف کتابی نایاب در بساط یک دستفروش.
انقلاب؛ میدانی آشفته و بیهویت
دکتر سیمین حناچی، معمار و شهرساز معتقد است، سردرگمی و آشفتگی مهمترین کاستی میدان انقلاب در نگاه اول است: «وقتی وارد میدان میشوید، نمیدانید چگونه باید خود را از یکسوی آن بهسوی دیگر برسانید. علاوهبر این، این میدان چه از لحاظ علایم راهنمایی و چه از نظر طراحی مسیر، فاقد خوانایی است و شهروندان نمیتوانند هیچ نوع رابطهای با این میدان برقرار کنند».
به عقیده وی؛ اصولا تعریف میدان انقلاب و کاربری آن نامشخص است: «میدان انقلاب بهنظر یک گرهترافیکی برای عبور خودروها، آنهم با سردرگمی و دشواری است. این میدان فاقد مدیریت از سوی نهادهای ذیربط و همچنین شهروندان است، سواره و پیاده هیچیک مقررات عبور و مرور را در اینجا رعایت نمیکنند».
حناچی از منظر شهرسازی، میدانانقلاب را فاقد طراحی شهری مناسب میداند و میگوید: «از دوران بچگی که همراه پدر و مادرم بهمیدان انقلاب میرفتم، این میدان مرکز سینماها، تئاترها و فضاهای عمومی بود؛ فضاهایی که امروز در گذر پرشتاب خودروها محو شدهاند. به همین دلیل، آنچه در ذهن من از میدان انقلاب نقش بسته، گذشته این میدان است. در گذشته، جانمایی و طراحی ساختمانهای اطراف میدانانقلاب بهلحاظ ارتفاع و معماری، متناسب با کاربری آنها بود. اما هرچه به طرحهای شهری مجهز شدیم، کاربریهای نامتناسب و نامربوط در این میدان افزایش یافت».
این کارشناس شهرسازی، میدان انقلاب را قربانی بیتوجهیهای فراوان میداند: «در بحث مدیریت شهری مگر ما چند میدان در تهران داریم که پیشینهای به غنای میدانانقلاب دارند و درعینحال، نیازمند رسیدگی هستند؟ من فکر میکنم در بین میدانهای اصلی شهر، به میدان انقلاب بیشترین کمتوجهی شدهاست».
او از اقدامات مقطعی و زودگذر در میدانانقلاب نیز انتقاد میکند: «برای مدتی المانی در میدان نصب شد که شخصا نفهمیدم چه ارتباطی به پیشینه و کاربری میدان داشت. این میدان مثل یک کارگاه ساختمانی است که انگار همواره درحال آزمون و خطاست. هیچوقت برای یک دوره کوتاه هم ندیدیم که میدانانقلاب نفسی بکشد و شبیه به میدانی با هویت و پیشینه تاریخی باشد. این میدان بسیار فاقد هویت است، درحالیکه خاطرههای جمعی زیادی در گذشته آن وجود دارد که میتوان با رجعت به آنها، هویت شهری را به میدان بازگرداند».
حناچی، ساماندهی میدانانقلاب را به لحاظ مقیاس، سادهتر از بسیاری از نقاط شهری دیگر میداند و میگوید: «مقیاس میدان بهگونهای است که ساماندهی به آن چندان دچار پیچیدگی و سختی نیست. برای مثال، در میدان آزادی به لحاظ ابعاد نمیتوان مقیاس و ارتباط انسانی را برقرار کرد و اصولا چنین هدفی در آنجا بهعنوان یکی از مبادی ورودی شهر مناسبتی ندارد. اما میدانهای میانی مثل میدان فردوسی و انقلاب به لحاظ مقیاس جای کار برای تبدیلشدن به یک فضایعمومی با هویت را دارند».
میدانانقلاب همه مشکلات را با هم دارد
دکتر اشتیاق، متخصص شهرسازی نیز معتقد است، ظرفیتهای میدانانقلاب در گذشته تکافوی ترافیک و نیازهای اهالی آن منطقه را مینمود، اما درحالحاضر این میدان با این حجم ترافیک و مشاغل حاضر در آن، به یکی از پرترافیکترین و مسألهسازترین میادین شهر تبدیل شده و انواع مشکلات شهری در آن یافت میشود.
به عقیده او، ایجاد ایستگاه مترو در میدان انقلاب و ایستگاههای بیآرتی در فاصله اندکی از آن، این میدان را به یکی از بزرگترین گرههای ترافیکی شهر تبدیل کرده و مشاغل گوناگون و بیارتباط حاضر در میدان نیز باعث تبدیل آن به «شوشِدوم» شده است. اشتیاق، درباره وضع زیباسازی، فضایسبز و ترافیک میدانانقلاب میگوید: «هر طرف از میدانانقلاب از نظر زیباسازی، ساز خودش را میزند. این میدان برای ساخت فضایسبز هم دیگر جایی ندارد. از سوی دیگر، هرکسی که میخواهد بهسمت برخی نقاط اصلی تهران مثل خیابان امیرآباد، میدان راهآهن، تهرانپارس و بهطورکلی شرق تهران، ترمینال جنوب، غرب، فرودگاه یا میدانآزادی برود، از این میدان به او آدرس میدهند! در پی آن برای رفع نیازهای رهگذران، کاربریهای گوناگونی مثل ساندویچی، کلهپزی، سینما، اماکن فرهنگی و تفریحی و پاساژهای کتاب با کاربری تجاری نیز در این میدان ایجاد شده، اما میدانانقلاب ظرفیت این همه ترافیک و کاربری را ندارد».
این متخصص شهرسازی معتقد است، اقدامات بسیاری باید برای ساماندهی میدان انقلاب انجام شود، اما این اقدامات تنها درصورتی جوابگو
خواهد بود که بهصورت یکپارچه در سراسر شهر اجرا شود: «به مشکلات شهرهایی مثل تهران که مسائل در آن بهصورت غده سرطانی درآمده، باید از دید ساماندهی با کمترین خسارت نگاه کرد. به همین دلیل، اغلب مجبوریم بهجای حل مسائل اصلی، به ظاهر کار بپردازیم، زیرا باقی مشکلات آنقدر مزمن شده که با یک طرح مقطعی نمیتوان چارهای برای آنها اندیشید. در میدان انقلاب هم عجالتا میتوانیم دستفروشان را جمعآوری کرده، تابلوی مغازهها را یکپارچه کنیم، مبلمان شهری و فضای میدان را نظافت کرده و برای نمای ساختمانها از منظر معماری، طراحی متناسبی انجام دهیم».
میدانانقلاب پیادهمحور میشود
با این همه مشکل، اما اقدامهایی برای ساماندهی میدانانقلاب آغاز شده است، جمال کامیاب، مدیرعامل سازمان زیباسازی شهر تهران از ابعاد مختلف این پروژه، اهداف آن و اقدامات درحالاجرا میگوید.
کامیاب در گفتوگو با «شهروند»، 5 ویژگی منحصربهفرد میدانانقلاب را اینگونه برمیشمارد: «حدود 420 کتابفروشی و ناشر در این پهنه مستقر هستند که این ویژگی، میدانانقلاب را به بازار نشر ایران تبدیل کرده است. همچنین این محدوده، با 11پرده سینما و 12 سالن تئاتر، مهمترین پهنه هنری شهر است که فراوانی این تعداد مرکز هنری و فرهنگی در مسافتی به طول 1500- 1400 متر در جای دیگری از تهران دیده نمیشود. علاوهبر این، وجود دانشگاه تهران بهعنوان نماد آموزشعالی مدرن در کنار دانشگاه آزاد و مرکز پژوهش فرهنگ و هنر در این محدوده، آن را به قطب علمی و فرهنگی شهر تبدیل کرده است. در کنار اینها روزانه بهطور متوسط 600 تا 800هزار نفر در این پهنه تردد میکنند و نیز بخش اعظم تحولات اجتماعی و سیاسی ایران در 70سال اخیر در این خیابان رقم خورده است».
او در ادامه به ماموریتهای طرح پیرایش و آرامسازی پهنه خیابانانقلاب، حدفاصل چهارراه جمالزاده تا چهارراه ولیعصر پرداخته و میگوید: «در این پروژه 3 هدف را دنبال میکنیم: اول، پیرایش نما و منظر شهری از زواید و الحاقات که بخشی از آن شامل مبلمان فرسوده شهری یا تعدد مبلمان پایه از تأسیسات شهری گرفته تا صندوقصدقات، پایهچراغ، تابلوهای ترافیکی، جدارهها و تابلوهای نازیبا و غیراستاندارد است که زیبایی نماها را از بین برده است».
او ادامه میدهد: «هدف دوم پروژه، ساماندهی تابلوهای شهری است که با یکسانسازی فرق دارد و به این معناست که مصالح و فرم تابلوهای هر بلوک ساختمانی به نسبت نمای بنا یکپارچه شود. هدف سوم، پیادهمحور کردن پهنه خیابان انقلاب است. متاسفانه در 10سال اخیر تهران، شهری خودرومحور شده و همهچیز برای آسایش و روانسازی ترافیک فراهم شده است. خیابانها آرامآرام پهن و پیادهروها باریک شدهاند و شهر در خدمت خودرو است».
کامیاب تأکید میکند: «اینجا پهنه دانشگاه، کتاب، فرهنگ و هنر است و باید پیادهمحور شود که در این راستا چند اقدام باید انجام شود: اول روشنسازی پیادهروها در شب با عنوان شبزندهسازی؛ زیرا از ساعت 7 عصر به بعد، در این پهنه بهجز نور مانیتور عابربانکها هیچ نوری نیست و مغازهدارها هم بهدلیل گرانی برق، دیگر تابلوی مغازههای خود را روشن نمیگذارند».
اقدامات دیگر پروژه در راستای پیادهمحور کردن پهنه خیابانانقلاب به این شرح است: استفاده از هنر شهری متناسب با فضا، مثل دیوارنگاره و مجسمه، کاهش موانع ترافیکی مثل نردههای دو سوی خیابان یا نردههای حجیم و بیقواره بیآرتی که ارتباط اجتماعی ضلعشمالی خیابان را با ضلعجنوبی قطع کردهاست، حفظ تشخص و منزلت نماهای دارای هویت مثل سینماها، سردر دانشگاه تهران و تئاتر شهر از طریق نظافت، مرمت و نورپردازی.
میدان انقلاب صد صاحب دارد!
کامیاب، گزارش اقداماتی را که تاکنون در راستای اجرای این پروژه در پهنه خیابانانقلاب انجام شده، به این شرح ارایه میدهد: «تاکنون حدود 20 ساختمان از 96 ساختمان موجود در این پهنه از زواید پیرایش شدهاند، پوشش آنها تازه و تابلوهای آنها ساماندهی شده است. بیش از 80 درصد زواید مبلمان فرسوده جمعآوری شده، سینماهای بهمن، سپیده و سردر دانشگاه تهران نورپردازی شدهاند، دیواره با ارزش مجتمع آموزشی قدس که بهاندازه دانشگاه تهران قدمت دارد، مرمت و پوشش داده شده، پلعابر ضلعجنوبی میدانانقلاب هم جمعآوری شده که جلب موافقت برای جمعآوری آن 4 ماه و کار جمعآوری آن بهدلیل مخالفت پلیس راهور، 7 روز به طول انجامید».
او موانع و آسیبهای ساماندهی میدانانقلاب را به این شرح برمیشمارد: «مانع اول، فقدان زیرساخت حقوقی درمورد معارضان نما و منظر شهری است. برای مثال، اگر یکنفر نیمهشب یکتابلوی بزرگ بر سردر ملک خود نصب کند، برای جمعآوری آن و اقدام توسط شهرداری هیچ قانون مشخصی وجود ندارد. همچنین برای مقابله با چسباندن برچسبهایی که روزانه حدود 40هزار عدد از آنها در میدانانقلاب کنده میشود، هیچ قانونی وجود ندارد و درنهایت، آگهیدهنده خط تلفن اعتباری خود را قطع میکند و دیگر قابلپیگیری هم نیست. درحالیکه در وین یا پاریس، این تخلف هم مجازات زندان و هم جریمه بالای 1500یورو دارد».
به گفته کامیاب: «کمانگیزگی مالکان و کاربران برای بهبود نماها و تابلوهای ساختمانها، مانع دیگر کار ما است. زیرا مالکان این منطقه اغلب بالای 70سال سن دارند و در اروپا و شهرهای دیگر زندگی میکنند و انگیزهای برای بهبود نما و تابلو ندارند و این مساله، کار ما را برای جلب مشارکت آنها
سخت میکند».
اما مشکل سوم: «تعدد طرفهای درگیر و مراکز تصمیمگیرنده در محور انقلاب مثل شرکتهای آب، فاضلاب، برق، گاز، تلفن، دانشگاه تهران، پلیس راهور و شهرداریهای مناطق 6 و 11، سازمان حملونقل و ترافیک و شرکت اتوبوسرانی نیز یکی از مشکلات است که باعث میشود زمان زیادی برای مجابسازی و تعامل صرف شود. مشکل چهارم نیز بدگمانی مردم نسبت به شهرداری است که آسیبها و چالشهایی را برای پروژه ایجاد میکند».