این شرح بی‌نهایت...
 

 

دوست، نزديكترين خويشاوند است.
امام علی (ع)

خون دل
چشم مخمور تو در خواب مستی، خفته است
از خمار چشم مستت، عالمی آشفته است
سنبلت را بس پریشان حال می‌بینم، مگر
باد صبح، از حال من، با وی حدیثی گفته است؟
چشم بد دور از گل رویت، که در گلزار حُسن
هرگز از روی تو نازکتر، گلی نشکفته است
دیده باریک بینم، در شب تاریک هجر
بس که بر یاد رُخت، دُرهای عدنان سفته است
دل چو در محراب ابرو، چشم مستت دید و گفت
کافر سرمست در محراب بین، چون خفته است
خاک راهت، خواستم رفتن به مژگان، عقل گفت
نیست حاجت کش صبا، صدره به گیسو رُفته است
عاقبت هم سر به جایی برکند، این خون دل
کز غم عشق تو سلمان، در درون بنهفته است
سلمان   ساوجی


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/31921/این-شرح-بی‌نهایت-