| جاکوب دیچمن | فارغالتحصیل معماری از آکادمی هنرهای زیبای دانمارک|
| برگردان: راضیه زرگری |
هدف از انتشار این مقاله این است که نشان دهیم چگونه باید فضاهای شهری را برای معلولان و افراد کمتوان جامعه قابلدسترسی و استفاده کرد. منظور از معلول تنها افراد سوار بر صندلی چرخدار یا نابینایان نیست؛ بلکه استفادهکنندگان از کالسکه بچه، کودکان، سالمندان و حتی کسانی که بار سنگین حمل میکنند را هم شامل میشود که در کل 25درصد جمعیت هر جامعهای در هر زمانی را این افراد بهخود اختصاص میدهند. بهنظر میرسد راهحلهای فعلی مثل رمپ یا راهنماهای لمسی کاربردی و اصولی است، اما دستکم در میان برخی از طراحان چشماندازهای شهری، نمیتواند در سطح زیبایی قابلقبولی قرار گیرد. این مقاله سعی دارد اثبات کند که این نظر اشتباه است؛ با یکپارچهسازی راهحلهای مناسب از ابتدای طراحی و ساخت و اجرا، دسترسیها میتواند با حفظ کیفیت زیبایی و بدون هیچ هزینه اضافهای صورت گیرد. الزامات پیادهسازی این اصول برای دسترسی معلولان حتی میتواند در برخی موارد به ایجاد راهحلهای جدید هم منجر شود که درواقع به ارتقای طراحیهای شهری میانجامد. نمونههایی که در ادامه میآید، شاهد این نظر است. این طرح نهایتا یک روش پیشنهادی «استراتژی دسترسی» برای منطقه شهری «نستود» Næstved نروژ ارایه میدهد که میتواند در شهرهای دیگر با ابعاد متفاوت نیز مورد استفاده قرار گیرد.
این مقاله متمرکز بر نیازهای افراد معلول در طراحی معابر شهری شامل پارکها و میادین و پیادهروها است و اینکه چطور میتوان زندگی در شهر برای معلولان با استفاده از راهحلهایی که نه زشت هستند و نه گران را سادهتر کرد. براساس آمار رسمی شاید فقط یک تا دو درصد جوامع را افراد معلول ویلچری و نابینایان تشکیل دهند، اما واقعیت این است که درصد بسیار بالایی از مردم بهنحوی از لحاظ جسمی در زندگی روزمره خود دچار اختلال هستند؛ مانند والدینی که مجبورند کالسکه کودکشان را در خیابانها هل دهند یا افراد مسنی که توانایی راه رفتن را از دست دادهاند.
در میان اصول دسترسی طراحی خیابانهای دانمارک، خیابانهای قابلدسترس با مشخصات زیر طراحی میشوند؛ سطوحی با حداقل 1.5 متر عرض؛ شیب از حداکثر یک در 20 و یک در 40 در تقاطعها؛ حاشیه پیادهروها با ارتفاع حداقل 3 سانتیمتر در تقاطعها (زیرا ارتفاع کمتر از این میزان توسط عصای نابینایان تشخیص داده نمیشود و ارتفاع بیش از 3 سانتیمتر تردد صندلی چرخدار را محدود میکند)؛ راهنماهای لمسی و هشداردهنده برای افراد نابینا؛ درنظرگرفتن فضای کافی پارکینگ برای معلولان و طراحی جدولهای بلند در ایستگاههای اتوبوس که امکان ورود و خروج آسان برای معلولان را فراهم کند.
با این حال برخی طراحان شهری احترام به این اصول را مانعی برای زیباسازی معابر شهر و غیرمنطبق با اصول زیباییشناختی تلقی میکنند. این ایده میتواند دو نتیجه داشته باشد. دسترسی به معابر شهری از هر نوع برای افراد معلول غیرممکن باشد که البته این دیدگاه قابلقبول نیست. پیمانکار یا سازنده پیادهروها و تقاطعها مجبور میشوند (بهواسطه فشار سازمانهای حمایت از حقوق معلولان) دسترسیها را در آخرین لحظه در نظر بگیرد که در این صورت طرح در دست ساخت شاید کاربردی باشد اما قطعا زیبا نیست.
بهنظر من، این اصول را باید بهعنوان الزامات کاربردی و منطقی مشاهده کرد و به جای انکار آنها، طراح شهری باید این اصول را بهعنوان یک فرصت نگاه کند، صرفا بهعنوان هر اصول موردنیاز کاربردی دیگر. چراکه بکارگیری این اصول درحالیکه این اطمینان خاطر را به ما میدهد که اکثریت افراد جامعه امکان استفاده و لذت بردن از فضاهای شهری را دارند، میتواند ما را بهسمت ایدهها و راهحلهای جدیدتر و کاربردیتر هم هدایت کند.
در بسیاری از کشورها، براساس پژوهش و مشاوره، قوانین یا دستورالعملها درمورد چگونگی دستیابی به بهترین راهحل به تصویب رسیده است. پس به عقیده من، وظیفه طراح شهری است که با تفسیر این دستورالعملها به یک روش قابلقبول، زیبا و متناسب با نیازهای معلولان دست پیدا کند.
بهعنوان مثال، چند نمونه از علایم هشدار دهنده قابل تشخیص برای نابینایان را در تصاویر مشاهده میکنید.
باتوجه به قوانین دانمارک در معابر قابل دسترس، نواحی هشدار دهنده باید دستکم در ابعاد 90 در 90سانتیمتر ساخته شوند. نواحی هشداردهنده میتواند از بتن یا فولاد پیشساخته که با سیستمهای گنبدیشکل پوشش داده شدهاند، ساخته شود تا توسط عصای نابینایان یا پاهای آنها قابلتشخیص باشد. اما در مقایسه با قوانین آمریکایی در این زمینه، قوانین دانمارک این اجازه را میدهد که نواحی هشدار دهنده با یک سطح ناهموار مانند گرانیت پوشیده شود. دلیل این کار این است که در دانمارک، پیادهروها ترکیبی از سنگفرشهای بزرگ و کوچک گرانیتی است و این طراحی معابر را برای نابینایان (که میتوانند از خطوط میان مجموعه سنگفرشهای گرانیتی بهعنوان راهنما استفاده کنند) و کاربران صندلی چرخدار (که از ستهای بزرگتر گرانیتی برای تشخیص راهنماها استفاده میکنند)، قابل استفاده میکند. همانطور که در تصاویر قابل مشاهده است، سیستمهای هشداردهنده، یک طراحی جدید و جالب است که درواقع به نوعی زینت سنگفرشهای گرانیتی هم محسوب میشود.
برنامه استراتژی دسترسی
یک روش جدید برای دسترسی
همانطور که در متن اشاره و نشان داده شد، دسترسی بهطورکلی مسأله جزییات است؛ موضوع چند سانتیمتر یا چند اینچ که تفاوت بین راهحل درست و اشتباه را تفکیک میکند. برنامهریزی دسترسی در مقیاس بزرگتر، حتی میتواند برای یک کلانشهر هم ارایه و اجرا شود. درسال 2003، Rambøll Nyvig برنامه استراتژی دسترسی را برای شهر Næstved دانمارک به پایان رساند. شورای این شهرستان اعلام کرد امیدوار است دسترسی عمومی در شهر بهبود پیدا کند اما کسی نمیداند از کجا باید شروع کرد. در حالت ایدهآل، هر خیابان باید برای همه افراد جامعه در دسترس باشد. اما در واقعیت، باید انتخابهایی صورتگیرد و پایه و اساسی برای این انتخابها وجود داشته باشد که خط ممتد معابر و پیادهروها برای افراد معلول مورد استفاده قرار گیرد. خطوط ممتد بهصورت «شبکه دسترسی» در این شهرستان دانمارک طراحی و اجرا شده است و شامل حدود یکهشتم کل کوچه و خیابانهای مسیر شبکه از Næstved است. شبکه دسترسی کل شهر را پوشش میدهد؛ نهتنها مرکز شهر و مناطق خرید که تمرکز جمعیتی در آنجا بیشتر است. شناسایی شبکه دسترسی و بررسی متعاقب آن، با همکاری نزدیک با نمایندگان سازمان حمایت از معلولان امکانپذیر است. براساس یک نظرسنجی درمجموع 628 مورد از مشکلات دسترسی در این شبکه شناسایی شد و برای هر مشکل یک راهحل پیشنهاد و یک استراتژی جهت رفع و اصلاح مشکل شرح داده شد.
آموزش اصول دسترسی
یک راه دیگر برای بهبود قابلیت دسترسی در معابر شهری در دانمارک معرفی شده است؛ در تشخیص این واقعیت که احتمالا بسیاری از طراحان شهری، دانش و آگاهی کافی از بهترین شیوههای ارایه روشهای معماری قابلدسترسی برای همگان ندارند. به همین دلیل از سال 2003، ابتکار یک دوره آموزشی بهعنوان آموزش اصول دسترسی در اداره راهسازی دانمارک آغاز شد. ایده پشت این ابتکار این است که شهرداری تعدادی از کارشناسان مستقل را در اختیار داشته باشد که میتوانند بهعنوان مثال در جریان ساخت پروژههای خیابانی حضور داشته باشند و برای بهبود کار به سازندگان مشاوره و راهنمایی دهند.
سخن آخر
دسترسی مهم است و تأثیر مستقیم بر زندگی همه مردم دارد. هیچ استدلالی عدم تلاش برای دستیابی به دسترسی حداکثری را توجیه نمیکند. درواقع دسترسی دروازهای برای ورود و استفاده همه افراد جامعه اعم از معلول، سالمند و کودک به اماکن عمومی جامعه است.