| میرغفار صحیحیاسکویی | پژوهشگر حوزه بیناییسنجی |
دیدن عینکی ویژه بر چشمسواران شاهسون روزگار ناصرالدین شاه قاجار در منطقه پیرامونی قزوین برای آرتور دوگوبينو نویسنده، خاورشناس و سیاستمدار فرانسوی حتما چنان تازگی داشته که او را به وجد آورده تا دربارهاش در سفرنامه خود بنویسد. او در سفرنامه خود با نام «سهسال در ايران» ماجرا را اینگونه توصیف کرده است: «فردا برف بسيارى باريد و اثرى از جاده نمايان نبود، ولى يكى از كاركنان چاپارخانه داوطلب شد كه تا منزل آينده ما را همراهى نمايد و راه را به ما نشان بدهد و در عوض، انعامى دريافت نمايد. با اينكه چنين راهنمايى با ما بود، باز قدرى راه را گم كرديم و عاقبت، وجود يك كاروانسراى خرابه كه از دور نمايان گرديد، ما را وادار كرد كه راه خود را تصحيح نماييم ... من اسب جوان و با حرارتى داشتم كه به هواى بد توجهى نداشت و در تمام طول خط سير مىرقصيد و راه میرفت. در بين راه، به يك عده از سواران شاهسون رسيديم كه به طرف قزوين مىرفتند. سواران مزبور، همگى عينك داشتند و اين موضوع باعث حيرت من گرديد، زيرا اين نخستين مرتبه بود كه من در ايران، سواران محلى و عشاير را با عينك مىديدم».
این سواران شاهسون در دورهای، میانههای عصر قاجار، این عینک ویژه را بر چشم زده بودند که هنوز عینک بهعنوان ابزاری رایج در میان مردم شهرنشین ایران هم درنیامده بود، چه رسد به اینکه عشایر از آن بهره بگیرند. عینک این عشایر شاهسون اما گونهای دیگر بوده است. دوگوبینو توصیف کوتاه اما کاملی از آن به دست میدهد «عينكهايى كه سواران شاهسون به چشم زده بودند، از شيشه نبود، بلكه از موى اسب بافته شده و خلل و فرج بسيار داشت. خاصيت اين عينكها اين است كه وقتى از خلل و فرج موى اسب به خارج نگاه مىكنيد، سفيدى برف، باعث خيرگى چشم نمیشود و نيز از تأثير ناگوار مه غليظى كه اطراف
فرا گرفته است، مىكاهد، زيرا ذرات اين مه، به قدرى سنگين است، وقتى به چشم مىخورد، مثل سوزن باعث آزار چشم مىشود. وقتى كه سواران شاهسون را با عينك بومى ديدم، من نيز تصميم گرفتم كه عينك بزنم و از آن پس احساس نمودم كه ديگر مه غليظ، چشم مرا آزار نمىدهد».
عینکسواران شاهسون که میشود آن را «عينك مهشكن (تورى)» نامید، برای نخستینبار است که از سوی دوگوبینو معرفی میشود و در جایی دیگر از تاریخ نمیتوان از آن سراغی گرفت. این ابتکار عشایر ایران را میتوان کوششی برای رویارویی با سختیهای طبیعت به شمار آورد؛ بدینمعنی که انسان در هر سرزمین و اقلیمی، هنگامی که ناچار باشد، در هر شرايط سخت به حركت خود ادامه خواهد داد و براى رفع مشكلات از امكاناتى كه در اختيار دارد، بهرهبردارى لازم را خواهد برد. عینکسواران شاهسون، پس از گونهای عينك روزنهاى در دوره ساسانى و نیز عينك حفاظتى كيمياگرى در سده پنجم هجرى، سومين گونه عينكى است كه ذبيحالله منصورى، مترجم سفرنامه دوگوبینو، در كتابهايش بهعنوان عينك ايران معرفى کرده است.
عینک طلا؛ تجملی بر دیدگان مبارک!
سفرنامهای دیگر که در آن پدیده عینک توجه شده، سفرنامه سديدالسلطنه در دوره مظفرالدین شاه قاجار است. محمدعلیخان سدیدالسلطنه مینابی از مجموعه سفرهای خود از بوشهر به تهران و مشهد و از آنجا از راه تهران به کربلا و البته سفر یک ساله دیگر به تهران درسال 1308 خورشیدی، از عینک طلای شاه قاجار سخن به میان میآورد «در خيابان سپهسالار به موكب ملوكانه برخوردم. از دوشان تپه مراجعت میفرمود. عينك طلا به چشم زده و جبّه خز روى دوش گرفته و به نظر رأفت بشاشت به رعايا مىنگريستند. ملتزمين ركاب، تقريباً سيصد نفر بودند ... هرجا نشانى از عينك يافتيم، به دقت مورد مطالعه قرار داديم». اینکه جنس عینک شاه از طلا بوده است، میتواند هم بیانگر نگاه اشرافی به یک ابزار پزشکی، هم گویای جنبههای تزیینی عینک در میان رجال آن روزگار باشد. همچنین اشاره سفرنامهنویس به جستوجو برای یافتن و مطالعه عینک در «هر جا» میتواند نشانههایی از تلاش ایرانیان دوره قاجار برای گسترش علم اپتيك در کشور و «وادار ساختن» مردمان آن روزگار برای بهرهگیری از عینک را به ما بنمایاند.
عینکی با عدسیهایی از جنس یاقوت
عینک طلا، گویی در آن زمان رواج بیشتری نسبت به دیگر نمونههای عینک داشته است. این مسأله را میتوان از یادآوری آن در سفرنامهای دیگر دریافت. مرتضى قلىخان صولتالسلطنه که در میانههای دوره قاجار، از سوی سردار ظفر بختيارى حاكم كرمان و بلوچستان بهعنوان ضابط و والى بلوكات خمسه (جيرفت، رابُر، اسفندق، رودبار، ساردوئيه) منصوب شده بود، در سفری به عتبات عالیات به سال 1328 قمری، عینکی از جنس طلا در بازار بغداد میخرد که شرح خريد آن را در سفرنامه خود آورده است. آنگونه که صولتالسلطنه روایت کرده است، عينك از طلا ساخته شده و جنس عدسیهاى آن ياقوت بود و بيشتر جنبه تزیينى داشت. او عینک گرانبهایش را گویا تا پايان عمر نگاه داشته بود. پس از مرگ وی، یکی از ورثه عینک طلایی با عدسیهای یاقوتی را هفتادهزار تومان میفروشد و آن عینک ارزشمند بغدادی اکنون مشخص نیست چه سرنوشتی پیدا کرده است.