فرهنگ و سیاست‌زدگی
 

 

امان‌الله قرایی‌مقدم  جامعه‌شناس

مقوله فرهنگ و فرهنگ‌سازی، امری معنوی است. اگر قرار باشد در زمینه فرهنگ، برنامه‌ریزی کنیم، باید تمام زمینه‌های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و روحی و روانی را در جامعه، درنظر بگیریم. لذا، مشکل‌ترین نوع برنامه‌ریزی در هر کشور و جامعه‌ای، برنامه‌ریزی در مورد فرهنگ آن جامعه است. چراکه فرهنگ، مسأله‌ای ریشه‌ای و نهادی است.
فرهنگ مانند اقتصاد و صنعت نیست که یک استراتژی تعریف و خط‌ومشی آن را مشخص کنید و بعد منتظر نتیجه باشید. در فرهنگ قضیه کاملا متفاوت است. حتی تعریف فرهنگ هم به راحتی ممکن نیست. «هرس کویتس» 250 تعریف از فرهنگ به‌دست آورده است.
وقتی تعریف فرهنگ تا این اندازه مشکل باشد، برنامه‌ریزی برای خود این مقوله، به طریق اولی مشکل‌تر است. برای برنامه‌ریزی فرهنگی باید از سیر تا پیاز را در نظر بگیرید. یعنی از مسائل کلی مثل خانواده، جامعه و تربیت گرفته تا مسائل جزیی مثل شیر دادن مادر به فرزند باید در این برنامه‌ریزی لحاظ شود.
این برنامه‌ریزی باید همه‌جانبه باشد. کتاب‌های درسی، آموزش دانشگاه، رفتار و کردار سیاستمداران و صحبت‌ها و سخنان افراد هم در این مقوله موثر هستند و به همین دلیل است که می‌گویم مشکل‌ترین نوع برنامه‌ریزی‌  است.
 شما می‌توانید برای صنعت و اقتصاد، برنامه‌ریزی کنید، اما نکته بسیار مهم این است که صنعت و اقتصاد، بدون فرهنگ نمی‌شود. اصل و اساس اقتصاد، فرهنگ است. به جای ترکیب «اقتصاد و فرهنگ» باید گفت «فرهنگ و اقتصاد». اقتصاد، شکوفا نخواهد شد، مگر آن‌که پشتوانه و زمینه فرهنگی داشته باشید. به همین دلیل است که کارشناسان و متخصصان حوزه فرهنگ می‌گویند که اگر ژاپن پیشرفت کرد، به دلیل داشتن پیش‌زمینه فرهنگی بوده است. اگر هند در تکنولوژی و علم پیشرفت کرد، به‌خاطر پشتوانه فرهنگی‌اش بوده است.
ما 20‌سال زودتر از کشور ژاپن، دارالفنون داشتیم و یک‌سال دیرتر از ترکیه. اما ژاپن امروز در چه جایگاهی قرار دارد و ما در کجا ایستاده‌ایم؟ در تمام رشته‌ها و زمینه‌ها، اعم از اقتصاد و سیاست و مسائل اجتماعی و حتی تکنولوژی ساخت صندلی، ما نیازمند پشتوانه و  زمینه فرهنگی هستیم.
اساسا زیربنای تکنولوژی، فرهنگ است. به‌طور مثال، قالی‌ای را که در اصفهان می‌بافند اگر با همان طرح و نقشه در تبریز ببافند، با قالی اول متفاوت خواهد بود. به این دلیل که خرده‌فرهنگ تبریزی و خرده‌فرهنگ اصفهانی در بافت قالی موثر هستند. لذا، شما دو نوع قالی خواهید داشت، حتی سیاست متاثر از فرهنگ است. به همین دلیل است که مکتب فرهنگ‌شناسی و کالچرالیست‌ها (culturalist) مثل ادوارد بارنت تایلور، جیمز فریزر، هرس کویتس، مالینوفسکی و صد‌ها فرهنگ‌شناس دیگر گفته‌اند که زیربنای هر چیزی فرهنگ است. دیگر امروز کسی نمی‌گوید اقتصاد زیربنا است. مارکس می‌گفت اقتصاد، زیربناست، اما بعد از نظریه ماکس‌وبر، که در کتاب پروتستانتیسم و اصول سرمایه‌داری خود بیان کرد، نگاه‌ها به سمت فرهنگ  چرخید.
وبر در کتابش می‌گوید، تغییر ذهنیت فکری و فرهنگی بود که اقتصاد اروپا را شکوفا کرد. بنابراین فرهنگ‌شناسان به این نتیجه رسیدند که تغییر ذهنیت است که کل جامعه را دگرگون می‌کند و تغییر ذهنیت یعنی فرهنگ. توسعه فرهنگی می‌تواند موجب توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی و آموزشی در سایر زمینه‌ها شود.
فرهنگ یعنی همه‌چیز، و همه‌چیز یعنی فرهنگ. بزرگترین موانع برنامه‌ریزی فرهنگی، سیاست‌زدگی است.
یکی از موانعی که درحال حاضر وجود دارد، این است که افرادی که برای فرهنگ برنامه‌ریزی می‌کنند، فرهنگ را سیاست‌زده کرده‌اند. این افراد با نگاهی ایدئولوژی‌زده مسیر فرهنگ را از سال‌ها قبل به سمتی کشانده‌اند که امروز، نتایج و عواقب آن ‌را همه ما شاهد هستیم. باید این نگاه سیاسی و ایدئولوژی‌زده را از فرهنگ بزداییم تا بتوانیم مانند فرانسه، ژاپن و کره‌جنوبی پیشرفت و توسعه فرهنگی داشته باشیم و به دنبال آن،
 توسعه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هم ایجاد
 خواهد شد.


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/31659/فرهنگ-و-سیاست‌زدگی