| مصطفی عابدی |
حتماً خوانندگان روزنامه در جريان گزارش يك كودكربايي بهمنظور باجخواهي قرار گرفتهاند. گزارش اين اتفاق در بيشتر رسانهها ازجمله روزنامه شهروند (پنجشنبه 24/2/1394) منتشر شده است. نوجوان 13ساله را صبح زود و هنگام حضور در جلوي خانه و درحاليكه منتظر آمدن سرويس مدرسه بوده، ربودهاند و درخواست 100هزار دلار پول نقد داشتهاند. هنوز روز پايان نيافته بود كه آدمربايان دستگير شدند. در گزارش روزنامه شهروند گفتوگويي با 3 تن از افراد اصلي اين ماجرا انجام شده است. يكي از نكات بسيار جالبتوجه ماجرا حضور يك فرد 26ساله در جريان این آدمربایی است كه ليسانس فيزيك نيز داشته است.
پيش از اين هم در يكي از اين يادداشتهاي شهروند به اين مسأله اشاره شده است كه مشكل سوءمديريت و فقدان برنامهريزي و آيندهنگري نه فقط در امور مديريتي جامعه كمابيش ديده ميشده است، بلكه بهترين جايي كه ميتوان اين بيكفايتي را ديد در عرصه ارتکاب جرم است. اگر جرايم اتفاقي و برنامهریزی نشده را ناديده بگیريم، مثل قتلهايي كه بر اثر نزاع و به صورتی پيشبيني نشده و بدون قصد قبلی به وجود ميآيد، در بسياري از جرايم برنامهريزي شده، نوعي از بلاهت و حماقت موج ميزند كه گويي يك مشت ابله و تازهكار و بيبرنامه دست به اين اقدامات ميزنند. براي نمونه بسياري از قتلهاي خانوادگي كه با برنامه قبلي و با قصد پوشيده ماندن قتل انجام ميشود، در همان يكی دو روز اول كشف ميشود.
در واقع اگر در مدیريت اقتصادي، حرفهاي و تخصصي عمل نميكنيم، در جرم و جنايت هم همينطور هستيم. شاید به نظر برسد که اين خوب است زیرا مجرمین به سرعت دستگير و مجازات ميشوند، ولي وقتي كه افراد به صورت سادهلوحانهاي گمان ميكنند كه ميتوانند مرتكب جنايت شوند و درعینحال دستگير نشوند، انگيزه آنان براي ارتكاب جرم بيشتر ميشود، زيرا هزينه ارتكاب جرم را بسيار كمتر از واقعيت ارزيابي ميكنند. بنابر این بلاهت در ارتکاب جرم به منزله افزایش آن نیز هست. از اينرو بايد دوست داشته باشیم كه ارتكاب جرم نيز حرفهاي و تخصصي شود و هر كسي گمان نكند كه ميتواند بدون برنامهريزي دقيق اقدامات مجرمانه انجام دهد در این صورت جرم نیز کمتر رخ خواهد داد. برخي از فيلمهاي خارجي كه از روي رویدادهای واقعی مجرمانه ساخته شده است، نشان ميدهد كه آنان در انجام جرم نيز بسيار آيندهنگرانه و تخصصي عمل ميكنند و حتي در بسياري از مواقع تماشاکنندگان فيلم نیز دوست دارند كه فيلم با موفقيت آنان به پايان برسد! زيرا مجموعه برنامهريزي و دقت كار مجرم را تحسين ميكند.
با اين توضيح وقتي كه به آدمربايي مذكور نگاه ميكنيم، حدي از بلاهت را براي آن نميتوان تصور كرد، به طوري كه براي يك ساعت بعد از واقعه نيز برنامهاي نداشتهاند، يا حتي نتوانستهاند جايي را براي نگهداري نوجوان ربوده شده پيدا كنند، طبعاً گمان كردهاند كه در همان روز كار تمام ميشود و به پول ميرسند. چگونه ممكن است كه يك نفر مدرک كارشناسي فيزيك داشته باشد، و تا اين حد سادهلوحانه وارد يك عمليات آدمربايي شود كه از حيث برنامهريزي نسبت به جرايم ديگر بسيار پيچيده است. از مراحل ربودن، تا نگهداري، تا تماس، و مبادله پول با فرد ربودهشده، همه و همه بايد بهطور دقيق برنامهريزي شود، و سادهترين بخش ماجرا، ربودن است و از آنجا كه اين جرم انفرادي انجام نميشود، بسيار حساستر است. يك فردي كه در سطح كارشناسي فيزيك درس خوانده، چرا متوجه هيچ بخشي از اين ماجرا نميشود؟
براي اين پرسش، دو پاسخ وجود دارد؛ اول اينكه ارزش آموزشي مدرك كارشناسي در ايران كه برای توانمند کردن قدرت ذهني و خلاقيت است (فارغ از اينكه در چه رشتهاي درس خوانده) بسيار كمتر از آن است كه بايد باشد. درواقع اينها مدارك صوري هستند. اين فرد داراي كارشناسي فيزيك است، ولي ضريب هوشي و توانمندي او در برنامهريزي و آيندهنگري در حد ابتدايي هم نيست. پاسخ دوم اين است كه فضاي عمومي جامعه بهگونهاي است كه حوصله فكر كردن به آينده؛ و بروز و ظهور خلاقيت را از افراد گرفته است. در اين صورت اين وضعيت نه فقط در جرم، بلكه در امور مثبت اجتماعی که به خلاقیت در آنها نیازمند هستیم نيز خود را نشان خواهد داد، به تعبير ديگر در همه اجزاي اجتماعي و اقتصادي شاهد اين وضع بدون خلاقیت و آیندهنگری خواهيم بود. پس هرگاه ديديد كه يك سرقت يا يك قتل يا يك آدمربايي بسيار پيچيده و برنامهريزي شده انجام شد، به طوري كه مجرمان ردي از خود برجاي نگذاشتند، اگرچه بايد از وقوع آن ناراحت شويم، ولي از اين جهت كه برنامهريزي و آيندهنگري در كشور درحال نهادينه شدن است بايد خوشحال بود! جالب است كه بدانيم جرايم مالي نیز در ايران هم تا همين حد ابتدايي و مبتذل انجام ميشود، فقط معلوم نيست چرا كشف نميشوند؟!! ظاهرا در مقام کشف هم دچار همین مشکلات هستیم!