سعید افشار کارشناس اقتصادی
براساس برآوردهای انجام شده، دولت یازدهم باید در سال 94 حدود 45هزار میلیارد تومان به صورت یارانه نقدی به حساب خانوارها واریز کند. اما طبق نظر اغلب کارشناسان و حتی بخشی از افکار عمومی تمام کسانی که ماهانه یارانه دریافت میکنند، نیازمند واقعی دریافت یارانه نیستند. بیایید یک لحظه خودمان را جای مسئولان اداره کشور بگذاریم و همین مقدار هزینه را اضافه کنید به پرداخت حدود 80هزار میلیارد تومان حقوق و دستمزد کارکنان دولت، نیروهای نظامی، انتظامی و بازنشستگان دولتی و تأمیناجتماعی و ... و از سوی دیگر هزاران میلیارد تومان یارانه مربوط به طرح سلامت، سوخت، انرژی و.. که تأمین مجموع این ارقام با توجه به شرایط خاص کشور و تحریم واقعا کار مشکلی است. چراکه تاکنون محل تأمین بودجه این مخارج تقریبا از محل فروش نفت بوده و در حالحاضر با وجود کاهش قیمت و تولید آن، تأمین نیازها در آینده نیز دشوار خواهد بود.
اگرچه قبول داریم که دولت در ایران بیش از حد بزرگ و متورم شده و شرکتهای دولتی که اغلب هم رشد قارچگونهای دارند، خود حجم هزینههای سنگینی به بودجه کشور تحمیل میکنند، ولی بحث ما بیشتر پیرامون بودجه یارانه نقدی 45هزار تومانی به ازای هر شهروند ایرانی است. نظر ما این است که یارانه باید بهطور کامل قطع شود. میپذیریم که افراد و گروههایی در جامعه هستند که به دلایل مختلف نیاز به این کمکهای اندک دارند، اما ما در کشور واحدهای کمکرسانی مانند کمیته امداد امامخمینی(ره) و سازمان بهزیستی داریم که به دلیل داشتن آرشیوی از مددجویان، خود بهتر میتوانند توزیع یارانه را ساماندهی مطلوب کنند. بهویژه کمیته امداد امام که با تغییر مدیریت و استقرار مدیرانی که تفکر علمی اقتصادی روز دارند، میتوانند در بحث اشتغالآفرینی برای مددجویانش برنامههای موثری را پیاده کنند.
وضع اقتصاد ایران درحال حاضر مانند بیمار مبتلا به سرطان روده است که برای زنده ماندنش باید چند متری از روده او را برید و دور انداخت، سپس با
شیمی درمانی و رادیوتراپی بیمار را در زمانبندی مشخص درمان کرد. بیمار رو به بهبود خواهد رفت به شرط آنکه گروه پزشکی و ریکاوری و نگهداری پس از عمل، شجاع، ماهر، دانا، باتجربه و صبور باشند.
یارانه نقدی 45هزار تومانی همان روده سرطانی چند متری است که باید حذف شده و دور انداخته شود. راه دیگری نیست، دیگر زمان انتخاب گذشته، ضرورت عمل فوری احساس میشود. برای شروع این کار ریاستجمهوری باید به مقابل دوربین و تلویزیون بیایند و بدون حضور مجری و فقط رودررو با مردم تمام مشکلات را صریحا اعلام کنند، خطیبهای نماز جمعه و برنامههای مختلف رادیو، تلویزیون و مطبوعات باید موضوع را برای مردم باز کنند تا مردم واقعا از مشکلات و وضع کشور خبردار شوند.
پیشنهاد میشود به جز افراد تحت پوشش کمیته امداد و سازمان بهزیستی احدی نباید یارانه دریافت کند. از سوی دیگر برای افزایش درآمد دولت و در جهت پوشش هزینههای ضروری، دولت باید لایحهای به مجلس تقدیم و بهطور مثال برای هر لیتر بنزین 2هزار تومان، برای هر بسته سیگار هزار تومان و برای هر بطری نوشابه گازدار 200 تومان مالیات در نظر بگیرد. البته ضروری است دولت دو اقدام را به صورت همزمان انجام دهد تا برنامهها تاثیرگذار باشد. اول اینکه جلوگیری از قاچاق کالا را جدیتر بگیرد و دوم اینکه شرکتهای تحت پوشش را سریع منحل کرده و خود را از تولید و ارایه خدمات کنار بکشد، آنگاه است که پس از تأمین و تضمین امنیت سرمایهگذاری و رشد بخش خصوصی حقیقی، میتوانیم گام در راهحل مشکلات کشور و توسعه اقتصادی ـ اجتماعی و حل مشکل حاد بیکاری بگذاریم.
متاسفانه راه سومی وجود ندارد و راه توسعه همان راهی است که براساس تئوری «میلتون فریدمن»، « رونالد ریگان» در آمریکا و «مارگارت تاچر» در انگلیس و« لی» در سنگاپور و ... پیاده شد و موفق شدند از تعمیق بحران به دلیل ادامه دادن پرداخت یارانه به مردم جلوگیری کنند، آنهم با حذف کامل یارانه. فرمول توسعه اقتصادی و اجتماعی مانند راه درمان سرطان در همه دنیا یکی است، فقط شجاعت لازم است و صد البته جلوگیری از دور باطل گردش پوپولیسم یا به عبارتی عوامزدگی تمام نشدنی و درحال تکرار. این مشکل خاص کشور ما نیست، تقریبا همه کشورها این مراحل را تجربه کرده یا میکنند و خواهند کرد، معلوم نیست که چه چیزی باعث تکرار دور تسلسل پوپولیسم در دنیاست. همین ژانویه گذشته شاهد پیروزی حزب به اصطلاح چپگرا در یونان بودیم که با توجه به بیکاری روزافزون و بدهی 340میلیارد دلاری یونان به خارج توانست با چند شعار رأی بیاورد، بدون اینکه برنامهای برای حل بحران اقتصادی در کشورش ارایه دهد. پرتغال و اسپانیا هم همان راه یونان را میروند، اگرچه باور داریم دوران اعتبار پوپولیسم کوتاهمدت است ولی به هرحال آدرسهای اشتباه زیادی میدهند درحالیکه همزمان با یونان، ایرلند هم دچار همین نوع بحران شد ولی با ریاضت اقتصادی جدی و بکارگیری رهنمودهای بانک مرکزی اروپا و صندوق بینالمللی پول توانست طی چهارسال بحران را کنترل کند. با تأکید چندباره بر لزوم حذف یارانهها و بهویژه یارانه نقدی 45هزار تومانی به صورت خیلی فوری، باید گفت اگر میخواهیم به افق توسعه تعیین شده در سال 1404 توسط مقام معظم رهبری دست یابیم، راهش صرفهجویی است که در ابتدا باید دولت و سازمانهای دولتی، نظامی و غیره از خودشان شروع کنند و به کمک رسانهها و بهویژه روزنامهنگاران شرافتمند و روشنفکران مسئولیتپذیر و آیندهنگر با حرف و عمل خود به مردم بگویند که صرفهجویی و سختی کشیدن برای رسیدن به اهداف توسعه نامش ریاضت نیست، فضیلت است.