| «الهام تفرشی» | منتقد |
بیش از 30سال است که جنگ و دفاع مقدس حضور روشنی در سینما و قبل از آن در ادبیات، ماده خام سینما دارد. طی این سالها با انواع ادبی گوناگونی در این باب روبهرو بودهایم (روایت از دفاعمقدس، تجربه دفاعمقدس و ...) که نظیر قصه «دیوار» کمتر در بین آنها مشاهده شده است. سالهای پس از جنگ مضامین جدید و موضوعات بیشماری در اختیار ادبیات داستانی قرار داد که طیف وسیعی از نویسندگان با تجربه و کمتجربه را وارد حوزه روایتگری کرد. این میان همچنین با روایتهای نویسندگانی رو به رو هستیم که این تجربیات را با آموزههای ادبی درآمیختهاند و آن را به نسل جدید ارایه کردهاند. از میان این آثار میتوان به آنهایی اشاره کرد که نه بهصورت افراطی مفاهیم ایثار و شهادت را ستوده باشند (که نسل جدید ارتباط تنگاتنگی با آن ندارد) تا داستان را برای آنها خستهکننده بنماید و نه این مفاهیم را بهحدی به حاشیه رانده است که خواننده را از واقعیت آن روزها دور کرده باشد. ضمن اینکه تلخیها و دردهای «دیوار» کاملا گویای این است که شرایط جنگ واقعا شرایط نامطلوبی بوده است. علیرضا غلامی متولد سال 1357 است و پس از مدتها روزنامهنگاری اولین کتاب رمان خود را با نام «دیوار» به همت نشر مروارید در زمستان 1393 وارد بازار کرده است.
رمان «دیوار» یک تراژدی نوین از جنگ است. یک روایت معصومانه و خنثی از زمان موشکباران. خنثی از این جهت که راوی در این داستان به اندازهای مجرب و قادر به ایدهپردازی نیست که خواننده را درگیر جنبههای سیاسی و حماسی جنگ کند، گویی ملزم به پذیرفتن بیچون
و چرای بسیاری از اتفاقات است و حتی گاهی اجازه یا فرصتی برای هیجانزدگی یا بروز آن و حتی فرصتی برای قضاوت هم ندارد. نویسنده دیوار با توجه به اینکه سن کمی برای دریافت تاریخ موشکباران دارد، تلاش بسیاری کرده است تا وقایع را به درکی درونی رسانده و آن را به طبع مخاطب برساند که البته این تلاش در قسمی بسیار باورپذیر و طبیعتا در نقاطی هم از این مرحله کمی فاصله دارد. چرا که ادبیات جنگ تا حدود زیادی وابسته به تجربه ملموس است و طی سالهای پس از جنگ خاصیتی مستند انگارانه را در خود بسیار پرورش داده است. قصه به گونهای است که احتمالا بچههای نسل موشکباران دریافت دیگرگونی از باقی خوانندگان این داستان خواهند داشت. «دیوار» شما را به تأمل ترغیب میکند، شما را بسیار به هیجان میاندازد اماچندان از شما طلب همسو شدن یا جانبداری نمیکند. چرا که قصه از زبان پسری 14 ساله است که با خونسردی و دریافتهای تکامل نیافتهاش از جنگ، این واقعیت دهشتناک را تعریف میکند. نوجوانی که طی
13 فصل این داستان، فارغ از دغدغهها و ترسهای یک انسال بالغ تنها اتفاقات پیرامون خود را روایت میکند. نویسنده با تسلط کامل بر جزییات، قصهای کاملا مجهز را به شکلی بسیار طبیعی ارایه داده است. برخلاف تصویرسازیهایی که به تناسب سنوسال راوی کمی ناقص مینمایند، فضاسازیها خواننده را وسط موشکباران میبرند، جایی که میشود بوی دود، گوگرد و خاکستر را حس کرد. پسرک رمان «دیوار» با برادر، مادر و ناپدری خود در جغرافیای خرمشهر، درگیر یک زندگی پرکشمکش است. محصل مدرسهای است که در اوایل داستان مورد اصابت موشک قرار میگیرد. زیر همین موشکها او شاهد مرگ همکلاسیاش، ناظم مدرسه و در همان نزدیکیها شاهد مرگ برادرش میشود. ناپدریاش که درواقع همکار پدر واقعی او در اداره پست بوده نیز در جریان همین جنگ هر دو پای خود را ازدست داده و خانهنشین است. البته بهنظر میرسد راوی جوان هنوز کاملا متوجه این نسبتها نیست و واکنش مورد انتظار ما را نسبت به این مسائل ندارد یا به برداشتی دیگر، اتفاقاتی نظیر مرگومیر به دلیل تکرر بروز در آن برهه زمانی برای نقش اول داستان نسبت به خوانندگان داستان عادی بوده است. او جسورانه عمل میکند و گهگاه از بروز درونیات ناپذیرفته و غیراخلاقی خود نیز ابایی ندارد. همین ناآگاهی نسبی و واکنش نامتناسب به این موضوع باعث بروز رفتاری از پسرک میشود که نهایتا موجب برانگیختن حس شک یکی از همسایههای آنها میشود. پسرک با آتشزدن نامههای رد و بدل شده بین خانواده کنونی خود با پدر واقعیاش، باعث میشود که نیروهای امنیتی سازمانهای انقلابی به او مشکوک شوند و او را متهم به خرابکاری کنند. نمایش واقعیات تلخ و تأمل برانگیز این داستان، یکی از ویژگیهایی است که «دیوار» را از سطح یک رمان معمولی بالاتر برده است. همچنین از ویژگیهای دوگانه این رمان میتوان به سردی لحن راوی اشاره کرد. لحن سردی که انگار به گزارشنویسی تنه زده باشد، تنهای که به خوبی با نوع روایت این رمان چفت شده است. از دیگر سو این بیتفاوتی و سردی لحن، ما را متوجه نوجوانی میکند که با فضای پیرامون خود بیگانه است. بیگانهای که گویی درکی بسیار متفاوت از دیگرانش دارد و نهایتا آن دیگران او را از جامعه حذف میکنند. به نوعی که در سطوری از داستان، خواننده را بدون معطلی به «بیگانه» آلبرکامو برمیگرداند. رمان «دیوار» بیشک از تاثیرات جنگ هشت ساله بر نویسنده است؛ تاثیرات و دریافتهایی که طی گذر زمان به رمان او راه پیدا کرده و مکتوب شدهاند. به این ترتیب علیرضا غلامی ما را متوجه تاثیرات جنگ بر نسلی میکند که در آن موقعیت، در حاشیهای ناامن قرار داشتهاند. روایت «دیوار» به نوعی یک الزام بوده است. الزام برای سرزمینی که سالها درگیر جنگ و درگیری بر پایه ارزشهای اخلاقی خود بوده و هنوز هم شاهد تبعات سالهای جنگ است.