الناز محمدی- گروه جامعه| اگر تا همین دو سه سال پیش، استفاده از تلفنهمراه و افزونههایش یک موضوع عادی بود و کسی درباره آن «تعمق» نمیکرد، حالا استفاده تعداد زیادی از ایرانیها از تلفنهایهمراه هوشمند و شبکههای اجتماعی آن به اندازهای زیاد شده و البته آنقدر حاشیه به همراه داشته است که هم مسئولان و هم جامعهشناسان را وادار به واکنش کرده است. در دو هفته گذشته و بعد از حادثه تصادف دو ماشین لوکس در خیابانهای تهران و هجوم کاربران اینترنتی به صفحه اینستاگرام «پریوش اکبرزاده»، راننده پورشه زرد که در برخورد ماشینش با درخت کشته شد، واکنشها درباره نحوه استفاده ایرانیها از شبکههای اجتماعی تلفنهمراه و رفتارهایشان جدیتر شده است. شاید به دلیل بازتاب اتفاقهای اخیر مانند حمله ایرانیها به صفحه لیونل مسی، فوتبالیست آرژانتینی یا داور بازی ایران و عراق در جام ملتهای آسیا و... هم بود که گروه ارتباطات دانشگاه علامه و تهران را بر آن داشت تا برای اولینبار همایشی را برای بررسی ابعاد و پیامدهای شبکههای اجتماعی موبایلی برگزار کنند. نشستی که عصر دوشنبه گذشته و با یک هفته تاخیر به دلیل فوت حسین قندی، استاد روزنامهنگاری در دانشکده علوماجتماعی و ارتباطات برگزار شد و «هادی خانیکی» عضو هیأتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی، «یونس شکرخواه» عضو هیأتعلمی دانشگاه تهران، «مهدی منتظرقائم» مدیر گروه ارتباطات دانشگاه تهران، «محمود شهابی» عضو هیأتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی و «عبدالله گیویان» عضو هیأتعلمی دانشکده صداوسیما از سخنرانان آن بودند.
در این همایش «مهدی منتظرقائم» مدیرگروه ارتباطات دانشگاه تهران آسیبهای استفاده ایرانیها از شبکههای اجتماعی موبایلی را زیاد دانست و «عبدالله گیویان»، عضو هیأتعلمی دانشکده صداوسیما گفت که شبکههای اجتماعی، هراسآور نیستند. گیویان دراینباره گفت که هر شکل فرهنگی ابزاری برای مطرح شدن پیدا میکند: «من در پدیده موبایل به هیچوجه امر هراسآوری را نمیبینم. بلکه نوعی رسانه تازه برای صدادار کردن فرهنگ است. اتفاقی که از طریق موبایل در امروزِ ایران درحال رخ دادن است، رسمیت بخشیدن به شکلگیری روابط مختلف است. این درحالی است که ما یا براساس تصورات اجمالی، یا براساس تئوریها، یا براساس تصورات فردی با پدیده موبایل مواجه شدهایم و به اندازه کفایت در مطالعه این پدیده نرسیدهایم.» او ادامه داد: «چرا از اینکه گروههای مختلف اجتماعی در ارتباط با هم قرار میگیرند، هراسان میشویم؟ اگر امکان ارتباطات موبایلی نبود آیا هیچ نحو دیگری از آن مشکلها پیدا نمیشد؟ در امروزِ ایران اجتماعاتی درحال شکلگیری هستند که با نشانههای نمادین برای خود مرزگذاری میکنند، زبان ارتباطی خود را توسعه میدهند و تلاش میکنند با هویتیابی از طریق ارتباطات گروهی، بر مواردی مانند تنهایی و بحرانهای اجتماعی غلبه کنند. در بعضی موارد چه بسا شاهد ارتقای سطح دانش و توسعه ارزشهای مدنی و ... هم خواهیم بود.»
شبکههای اجتماعی موبایلی شبکههایی که دنیای واقعی را به دنبال خود میکشند
هادی خانیکی عضو هیأت علمی دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی
برای شروع بحث درباره شبکههای موبایلی باید به این مسأله اصلی توجه کرد که اساسا چه شده که گوشیهای هوشمند در ایران تبدیل به یک مسأله شد و ذهنها را به خود جلب کرد. باید به این سوال پاسخ داد که آیا موضوع، مشغول شدن و صرف زمان زیاد بیشتر با تلفنهای هوشمند است یا موضوع چیز دیگری است. سوال دیگر این است که آیا باز شدن افقهای تازه روبهروی کاربران ایرانی را با گسترش دستگاههای تلفن هوشمند، باید یک تهدید دید یا فرصت. دراینباره باید آمارهای موجود درباره تعداد استفاده از گوشیهای هوشمند در ایران را هم بررسی کرد. براساس آماری که من از شرکت همراه اول گرفتهام تا آخر فروردین ۹۴ در شبکه همراه اول، ۱۶میلیون و ۷۰۰هزار دستگاه با سیستم اندروید و یکمیلیون و ۵۰۰هزار دستگاه با سیستم IOS کار میکنند و این نشان میدهد که ۴۴درصد مشترکان همراه اول از تلفنهای هوشمند استفاده میکنند. از طرف دیگر باید روند تغییرات تعداد گوشیهای هوشمند در شبکه همراه اول را بررسی کرد. در آبان ۹۱ تعداد گوشیهای با سیستم عامل اندروید، یکمیلیون و ۵۹۶هزار و ۳۵۲ و با سیستم عامل IOS ۲۸۳هزار و ۱۰۳ دستگاه بوده است. در آبان ۹۲ تعداد گوشیهای با سیستم عامل اندروید 4میلیون و ۲۸۵هزار و ۱۴۴ وIOS ۵۶۰هزار و ۶۶۶ دستگاه و در آبان ۹۳ تعداد گوشیهای با سیستم عامل اندروید ۹میلیون و ۹۱۴هزار و ۱۵۴ و IOS ۹۱۹هزار و ۳۲ دستگاه است. این آمارها یک تصویر کلی به دست میدهد و آن این است که استفاده از گوشیهای هوشمند در ایران به سرعت درحال افزایش است. در ایران درحالی ۱۶میلیون دستگاه گوشیهای هوشمند و فقط در شبکه همراه اول کار میکند که نُرم جهانی در کشورهای با جمعیت مشابه ایران، ۲۵میلیون دستگاه است. آنچه درحال حاضر در ظرفیت گوشیهای هوشمند در ایران چرخش دارد، هزاران برابر چرخش مرکز کامپیوتری دانشگاه شریف در اول انقلاب است. با همه اینها باید این موضوع را دو طرفه نگاه کرد. ظرفیتها و فرصتهایی که استفاده از شبکههای اجتماعی موبایلی در ایران ایجاد میکند هم گسست نسبت به گذشته و هم بازتولید مفاهیم گذشته است. مثلا به گفته مسئولان، ازجمله جاهایی که مهاجرت معکوس در ایران شکل میگیرد یعنی مغزهای ما به کشور بازمیگردند، در زمینه ارتباطات شبکهای است که پایانهاش به تلفنهای هوشمند منجر میشود. اگرچه متاسفانه در ایران به هر پدیده جدید بهویژه ارتباطی، تهدیدانگارانه و تغییرانگارانه نگاه میشود اما واقعیت این است که استفاده از تلفنهای هوشمند باعث ایجاد بازارهای جدید در اشتغال، سرگرمی، تجارت و... شده است. از طرف دیگر شبکههای اجتماعی بر فضای فرهنگی جامعه ما تأثیر میگذارند چون معطوف به نتیجهاند. اگر زمانی متفکرانی مانند کاستر معتقد بودند بین فضای شبکهای و واقعی نوعی نسبت بین القا و ایجاد وجود دارد و واقعیت مجازی دیگر القا نمیشود بلکه ایجاد میشود، ما امروز با پدیدهای مواجهیم که دیگر مثل گذشته، دنیای مجازی انعکاس فضای واقعی نیست بلکه دنیای شبکهای چیزی را به وجود میآورد و بعد فضای واقعی را به دنبال خود میکشد.
تقلب، زیرآبزنی و نسبت ناروا زدن از ویژگیهای اصلی استفاده از شبکههای اجتماعی موبایلی در ایران
مهدی منتظرقائم مدیرگروه ارتباطات دانشگاه تهران
قبل از هر چیز باید به این موضوع اشاره کرد که هنوز که هنوز است دانش اجتماعی در ایران، کمعمق است و این باعث میشود که پیش از آنکه دانش راستین تولید شود، این دانش از خارج به ایران بیاید. این موضوع را باید در کنار دیگر مسائل مانند تکنولوژیهای ارتباطی و موبایلی بررسی کرد. اگر بخواهیم بهطور خاص درباره شبکههای موبایلی حرف بزنیم باید به این نکته اشاره کنیم که مفهوم شبکههای اجتماعی و موبایلی یک مفهوم جدید است، اما مانند بسیاری از دیگر پدیدهها بدون سابقه نیست. موضوع این است که در برخورد با تکنولوژیهای جدید، وانهادن مفاهیم قدیمی و برخورد با مسأله بهعنوان یک مقوله جدید معمولا ما را به یک دانش جدید رهنمون نمیشود. ما باید برای بررسی ابعاد اجتماعی شبکههای اجتماعی به وعدههای آن توجه کنیم؛ یکی از این وعدهها بازگشت به ارتباطات چهرهبهچهره انسانها است که پیش از بهوجودآمدن تکنولوژیهای ارتباطی وجود داشت و شبکههای اجتماعی جدید دوباره باعث ارتباط چهرهبهچهره و بازگشت به شناخت رودررو، داشتن اراده و اختیار شده است؛ برعکس رسانههای سنتی، در شبکههای اجتماعی روابط از پایین به بالا و به صورت افقی تعریف میشود. واقعیت این است که اگر جامعه به صورت شبکهای تعریف شود، نهادهای اجتماعی، قدرت، اقتصاد و... دچار تزلزل خواهند شد. اگر ما شبکههای اجتماعی را مبنای عمل قرار دهیم، دو تکنولوژی را شامل میشود؛ شبکههای اینترنتی و موبایلی. شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک و توییتر ادامه چاپ و نشر هستند و بیشتر بر فرهنگ اثرگذارند اما شبکههای موبایلی مانند وایبر و واتسآپ بهدلیل نداشتن فضای شخصی بیشتر ادامه مراودات روزمره هستند که امکان آرشیو هم در آنها وجود ندارد. در شبکههای موبایلی، طبقههای متوسط فکری و حرکات پوپولیستی وجود دارد. درحال حاضر بیش از دومیلیارد تلفن همراه هوشمند در جهان توزیع شده است. در ایران حدود ۱۳۰میلیون سیم کارت توزیع شده و از میان آنها ۵۳میلیون نفر به گوشیهای هوشمند دسترسی دارند و اگر ۸۰درصد آنها هم به اینترنت دسترسی داشته باشند در ایران ۳۰میلیون نفر از شبکههای موبایلی استفاده میکنند و این تعداد به شدت رو به افزایش است. از طرف دیگر باید ضمن اعتراف به اینکه فضای شبکههای موبایلی بسیار گسترده است و قطعا نمیتوان حکم کلی درباره آن داد، به چند مورد آسیبهای این شبکهها اشاره کرد. به عقیده من مهمترین این آسیبها وجود نداشتن استناد و ارجاع، فقدان تخصیص وقت و فرهنگ تعارفکردن در این فضای مجازی است. اتفاقی که درباره این شبکهها افتاده این است که سطحینگری، تقلب، زیرآبزنی، نسبت ناروا زدن و... به شدت در میان کسانی که از نرمافزارهای موبایلی در ایران استفاده میکنند زیاد شده و این نشان میدهد که ما هنوز وسواس لازم را درباره مطالب شنیداری و گفتاری نداریم. من شاهد بودهام که در گروههای مختلف وایبری و دیگر نرمافزارهای ارتباطی در تلفنهای همراه، جملاتی از آدمهای موجه نقل میشود که ریشه شیطانپرستی دارد و اگر هر فردی در روز مخاطب چندین مورد از این مطالب باشد، باید گفت که ایرانیها در معرض آسیب زیادیاند. از طرف دیگر جامعه ما در تفریح و مصرف تکنولوژیهای تفریحمحور هنوز نوعی عطش برای سرگرمی دارد. ما درحال حاضر میبینیم که تعداد کمی از جوانان ایرانی هستند که زندگیشان را بین خواندن کتاب، گوش دادن موسیقی و دیگر کارهای مفید تقسیم کنند چرا که جامعه ایرانی نشان داده که وقتی پای تفریح در میان باشد، ایرانیها تمایلی به کارهای سخت ندارد. در کنار همه اینها جامعه ایرانی هنوز تکنولوژیهای سنتی خود را دارد؛ نفرت، زیر آبزنی، حذف آدمها و... جزو این تکنولوژیهاست. مثلا براساس تحقیقی که «گالون» به تازگی انجام داده، تنها ۲۲درصد ایرانیها در زندگی اجتماعی خود عشق را از طریق زندگی اجتماعی تجربه میکنند و ۷۸درصد این را تجربه نمیکنند. این تحقیق نشان میدهد که فقط ۱۲درصد ایرانیها برای زندگیشان مبنا دارند، ۴۰درصد تلاش میکنند مبنا پیدا کنند و ۴۸درصد از پیدا کردن مبنا برای زندگیشان مایوس شدهاند. از طرف دیگر این تحقیق نشان میدهد که ۷۹درصد از مردم ایران از زندگی در ایران احساس غرور نمیکنند. آنطور که دکتر سریعالقلم هم معتقد است فقدان قدردانی و سپاس، فرافکنی، نگاه مقطعی و... از ویژگیهای جامعه ماست و ممکن است در میانمدت این موضوعات آسیبهای اجتماعی در ایران را بیشتر کند. راهحل برونرفت از این آسیبها شناخت فضا است تا بتوانیم ریشههای رفتاری را شناخته و راهحلهایی عملی و نظری در مقابل آن ارایه کنیم.
شناخت زیرزمینی از جامعه؛ نتیجه رواج استفاده ایرانیها از شبکههای اجتماعی موبایلی
محمود شهابی عضو هیأت علمی دانشکده علوماجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی
ارتباطات موبایلی چند ویژگی دارد؛ با تقویت پیوندهای اساسی درونگروهی در شبکههای اجتماعی موبایلی ما شاهد تقویت روابط شخصی، خصوصی و دوستانه هستیم و نه در ارتباط بینگروهی و افراد غریبه. حالا باید ببینیم که این موضوع چه پیامدهایی را برای جامعه مدنی ما به دنبال دارد. اول از همه باید این موضوع را در نظر گرفت که در جامعهشناسی همیشه این نگرانی وجود داشته که ممکن است وسایل ارتباطی جدید مانند تلویزیون، سرمایههای اجتماعی را تضعیف کنند، حالا این نگرانی با شبکههای اجتماعی موبایلی دوبرابر شده است. میتوان گفت ارتباطات موبایلی ممکن است موجب ازدسترفتن سرمایه اجتماعی شوند و از طرف دیگر برخی از تحقیقات در کشورهای دیگر نشان میدهد استفاده از شبکههای اجتماعی باعث فرسایش سرمایه اجتماعی میشود، یعنی گفتوگویی که شهروندان مستقل باید داشته باشند، از بین میرود. درحال حاضر استفاده بیشازحد از شبکههای اجتماعی موبایلی باعث شده ما شاهد نوعی خلوتگرایی اجتماعی باشیم؛ یعنی افراد در جمع حضور دارند ولی به صورت فردگرایانه در دنیای مجازی خود حرکت میکنند. باید دید آیا اجتماعات مجازی کمکی به شکلگیری فرهنگ تسامح میکند یا نه، البته شاید شبکههای مجازی تمرینی باشند برای این موضوع اما آنچه در چند سال اخیر شاهد آن هستیم، مانند حمله فیسبوکی به یک فوتبالیست آرژانتینی، والیبالیست ایتالیایی، داور فوتبال و... نشاندهنده آن است که شبکههای اجتماعی مجازی ما نتوانستهاند فرهنگ سیاسی مبتنیبر دموکراسی و جامعه مدنی را تمرین کنند و فرهنگ تسامح و تساهل را پیدا نکردهاند. البته من به نگاه به هراساخلاقی و توطئهنگری اعتقاد چندانی ندارم، چراکه ما این تجربه را قبلا داشتیم و جواب نگرفتهایم و درحال حاضر جامعه ما از همه این هراسها عبور کرده است. شاید اگر این شبکههای اجتماعی وجود نداشتند هرگز متوجه وضع زیرزمین اجتماعی و فرهنگی موجود در جامعه نمیشدیم و همچنان خیال میکردیم که ما امت برگزیده هستیم. اینجا مهم این است که ما باید با این تکنولوژیها چطور کنار بیاییم.