راه تهران، مسیر ریاض، دوراهی واشنگتن
 

 

متین  مسلم کارشناس روابط بین‌الملل

پس از گذشت یک هفته از جابه‌جایی‌های تعجب‌برانگیز منابع قدرت در عربستان هنوز بسیاری از دیپلمات‌ها و تحلیلگران سیاسی و امنیتی منطقه قادر به پنهان کردن بهت و حیرت خود از آنچه اتفاق افتاده نیستند. یک دیپلمات ارشد اروپای غربی مقیم ریاض به یک رابط خبری فرانس پرس گفته: « 2 روز پیش از 28آوریل که اطلاعیه دیوان امیری عربستان انتشار یافت،  ملاقاتی خصوصی با یک مقام ارشد وزارت‌خارجه عربستان داشته است. به گفته این دیپلمات، ملاقات به‌حدی عادی و بدون حاشیه بود که مقام سعودی برای روز پنجشنبه دیداری مشترک با سعود الفیصل را تنظیم کرد». هرچند پس از مرگ هر پادشاه وقوع تحولاتی مشابه در کاست بسته حاکمیت عربستان امر دور از انتظاری نیست،  اما با توجه به تجربه‌ای که از این پادشاهی سنتی و محافظه‌کار در یاد داریم،  وقوع تحولی اینگونه بسیار غیرمنتظره بود. عمدتا به این دلیل که فرآیند طراحی،  ردیف‌سازی و تولید و ساخت قدرت در این کشور اگر تاکنون انعکاسی از 3 پدیده،  خواست پادشاه،  زایش اولیه قدرت و نهایتا تقسیم آن میان طیف وسیع فرزندان عبدالعزیز از سال1953به بعد بود و چنین تقسیمی عملا به یک توازن قوای داخلی منجر می‌شد،  اما واقعه 28 آوریل توانست این گسل بزرگ قدرت را با ویژگی شکل‌گیری تحت‌تأثیر مستقیم تحولات بیرونی جابه‌جا کند. بهتراست تعارف و احساسات را به کنار گذاشته و قبول کنیم با واقعیتی نه چندان مطلوب اما انکارناپذیر روبه‌رو شده‌ایم. بپذیریم یا نه؟ در اصل ماجرا تفاوتی ایجاد نمی‌کند. فضایی نو با رویکردی جدید در منطقه عربی و خلیج فارس شکل گرفته است. تنها می‌ماند نحوه رویارویی با آن‌که خود به یک دغدغه مهم تبدیل شده است. آیا این می‌تواند تبعاتی بسیارمهم، استراتژیک و بلندمدت را برای منطقه به دنبال داشته باشد؟ شاید،  اما نه فقط به خاطر قدرت گرفتن افرادی که تا پیش از این سابقه‌ای روشن از آنها در دست نبوده و نه حتی به دلیل ضعف روزافزون شاه سلمان 79 ساله، بلکه عمدتا به این علت که به قدرت رسیده‌های کنونی و وارثان پادشاهی آینده به‌طور مشخص 2 ویژگی را نمایندگی می‌کنند که واقعیت حضور آنها در منطقه را بالقوه با نگرانی روبه‌رو کرده است. نخست، داشتن احساسی از نوعی استقلال رای کلاسیک در کنار عمل بی‌محابا در منطقه. دوم،  این احساس،  با رویکردی نظامی و شدیدا امنیتی همراه است. برای آگاهان سیاسی و مطلع از درون خانواده پادشاهی، شناسنامه سیاسی و مواضع قبلی برگزیدگان کنونی در دولت مانند عادل جبیر،  خالد بن عبدالعزیز،  «عادل الفقیه»،   «مفرق الحقبانی» و «حمد السویلم» در پست حساس ریاست دیوان پادشاهی به‌خوبی چشم‌اندازی از آینده را ترسیم می‌کند که می‌تواند سیاست‌های میان و بلندمدت قدرتی منطقه‌ای مانند ایران و بین‌المللی مانند ایالات متحده را به چالش بکشند. ..

 

آنچه در عربستان سیاسی طی هفته گذشته رخ داد تنها از زاویه نگرانی سعودی‌ها در قبال ایران و نیز روابطی که میان این کشور و ایالات متحده و جامعه بین‌المللی درحال شکل‌گیری است قابل ارزیابی نیست، بلکه حتی اگر از نگاه ایالات متحده به موضوع نگاه کنیم قدرتمندان کنونی بالقوه افرادی نگران‌کننده هستند. به‌عنوان مثال به جز دیگر افراد بی نام ونشان اسامی نام دو متحد محمد بن سلمان یعنی خالد بن عبدالعزیز وزیر بهداشت و حمد السویلم ریاست دیوان پادشاهی در گزارش‌های اطلاعاتی منابع غربی به‌عنوان متهمانی که مدرکی علیه آنان در دست نیست اما شواهدی در کمک آنها به گروه‌های تندرو مذهبی وجود دارد آورده شده است و مشخص نیست واشنگتن چه برنامه‌ای برای مقابله یا حداقل کنترل افرادی اینگونه قدرتمند در دست دارد؟ به همین دلیل به تصور من، ائتلافی نظامی که سعودی‌ها بنا به گفته خودشان علیه یمن شکل داده‌اند در تحلیل نهایی حاوی یک پیام اتحاد سیاسی در برابر سیاست‌های ایالات متحده است که طی 2‌سال گذشته عمیقا به آن انتقاد داشته‌اند. یک تحلیلگر ارشد سیاسی عرب مقیم دوحه که معمولا برای روزنامه النهار چاپ بیروت مقاله می‌نویسد می‌گوید: «در واشنگتن این نظر که عربستان در تحولات یمن بیشتر اهدافی سیاسی برای مخالفت با ایالات متحده و ایران را دنبال می‌کند روزبه‌روز طرفداران بیشتری پیدا می‌کند». او می‌گوید: « عناصری مانند محمد بن سلمان، عادل جبیر و نایف درصددند با کسب یک پیروزی تعیین‌کننده و دهان پر کن به ایالات متحده ثابت کنند این ریاض است که قدرت بلامنازع منطقه است،  نه ایران». این تحلیلگر ارشد در پاسخ به این سوال که آیا موفق خواهند شد؟ می‌گوید: « نمی‌دانم، شاید! اما اگر هم موفق نشوند بازی را تمام نمی‌کنند. چراکه توان و ابزار ایجاد ناامنی و بی‌ثباتی را در دست دارند. این موجب نگرانی عمده‌ای است». نکته روزنامه‌نگار عرب درست است. به همین دلیل فکر می‌کنم این موضوع بدون پرده‌پوشی از سوی رئیس‌جمهوری اوباما در نشست13و 14 می با رهبران 6 کشور عضو شورای همکاری خلیج‌فارس در کمپ داوید مطرح خواهد شد. تاکید جان کری و نیز جی کارنی سخنگوی کاخ سفید مبنی بر این‌که اعراب خلیج‌فارس نباید نگران توافق واشنگتن با تهران باشند تنها آشکار کننده دستور کار نشست کمپ داوید نیست بلکه انعکاس‌دهنده موضع رسمی و استراتژیک کاخ سفید در قبال تهران نیز می‌تواند باشد. 


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/30605/راه-تهران،-مسیر-ریاض،-دوراهی-واشنگتن-