| محمد قائمپناه | مدیر مدرسه طبیعت |
من سالها در حوزه محافظت از محیطزیست فعالیت کردهام و همواره این حوزه برایم دارای اهمیت بسیاری بوده است. از اینرو بود که مایل بودم کاری اساسی و ریشهای برای حفاظت از آن انجام دهم. این امر اما تنها زمانی محقق شد که با دکتر عبدالحسین وهابزاده، استاد دانشگاه و بومشناس برخورد کردم و با ایشان در این زمینه صحبت کرده و طی مشورتی که داشتیم، ایده مدرسه طبیعت شکل گرفت. دکتر وهابزاده پس از سالها تدریس در دانشگاه و انجام کار تحقیقاتی، به کار در حوزه کودکان روی آورده بودند و با بچهها کار میکردند. در این زمان ایشان کتاب «کودک و طبیعت» را ترجمه کرده بودند که حاصل تحقیق 12 تیم پژوهشی درخصوص ارتباط کودکان با طبیعت بود. به این ترتیب بر آن شدیم تا این ایده را عملیاتی کنیم. واقعیت این است که 75درصد از بچههای ما ساکن شهرها هستند و با طبیعت برخورد ندارند. این کودکان وقتی بزرگ میشوند، حسی نسبت به طبیعت و فضای اطراف خود ندارند و از اینرو ما با وجود این تعداد دانشجوی فارغالتحصیل در حوزه محیطزیست نتوانستیم موثر باشیم. چرا که با وجود این تعداد دانشجو، ما باید لشکری از فعالان محیطزیست میداشتیم و به همین دلیل باید این کار را از کودکی آغاز کرد. سن طلایی ارتباط با طبیعت براساس تحقیقات انجام گرفته، بین 5 تا 11سال است که اگر در این زمان کودکان با طبیعت ارتباط داشته باشند، آن عشق و علاقه واقعی و اصیل در آنها شکل خواهد گرفت. به این ترتیب ما در این مدرسه بچهها را به مزارع و باغات میبردیم تا فاصلهشان با طبیعت کم شود.
در برخی فرهنگسراها و جاهای دیگر، به این شکل است که به کودکان جمعآوری زباله از روی زمین را میآموزند و اینکه در سالمسازی محیط اطرافشان شریک باشند که البته این کار برای سنین بالای 12سال است. اما ما تنها میخواهیم بچهها شاد باشند. در آن فضا هرکاری که میخواهند انجام دهند و از کثیفشدن نترسند. به این ترتیب پس از بررسیهای گسترده به مرکز رشد فناوری کشاورزی رفتیم و آنها زمینی در اختیار ما گذاشتند و ما توانستیم در چهارم دیماه سال گذشته این مدرسه را راهاندازی کنیم. البته شایان ذکر است که به غیر از مرکز رشد فناوری کشاورزی، سایر سازمانها به سختی و با کندی کار ما را پیش بردند. درحالحاضر هم از تهران، اصفهان، اهواز، گیلان و مازندران و سایر شهرها، گروههایی آمدهاند تا از تجربیات ما در راهاندازی چنین مرکزی استفاده کنند. اما آنچه در این راستا دارای اهمیت است، تاثیرات چنین مدرسهای است که باید در چند سطح مورد بررسی قرار گیرد. سطح اولیه این است که بچهها از فضای بسته آپارتمان به فضای آزاد میروند، به شوق آمده و دیگر دوست ندارند حتی به خانه بازگردند. دومین بخش این است، بچهای که تا پیش از این توانایی فیزیکی خاصی نداشته و اغلب بازیهایش به صورت نشسته بوده، از روی درخت و نردبان طنابی بالا میرود و فعالیت حسی- حرکتیاش بهبود مییابد. از سویی تعاملات و مهارتهای اجتماعی گستردهتری خواهد داشت و به درک بهتری از خود میرسد. درعینحال رفتار درست با حیوانات، گیاهان و سایر موجودات را پیدا میکند که این امر در آیندهاش بسیار موثر خواهد بود و به همین دلیل هم امیدوارم در چنین فضایی امکان فعالیت گسترده برایش فراهم شود و در تمام شهرها چنین مدرسهای تأسیس شود، کودکان هم نحوه صحیح مواجهه با طبیعت را بیاموزند و بدانند که شادی و داشتن روانآسوده حق آنهاست.