| حمید شاکری | پژوهشگر جامعهشناسی |
عصر یک روز میان هفته، هنگامیکه خسته از کار روزانه در شلوغی وصفناپذیری سوار بر مترو به سوی منزل رهسپار بودم، نوازش «زلف»های پریشان جوانی «امروزی!» و لابد همگام با «مد!» صورتم را به شدت نواخت. حالا مدل مویش «تیفوسی» بود یا «قارچی» یا «آلمانی» مهم نیست، مهم اظهار وجود آن جوان و جوانانی چون او است که در پی بغضهای فروخفته اجتماعی از حداقل مجالها برای جولان و خودنمایی استفاده میکنند! نمیدانم باید دلمان بهحال آنان بسوزد یا خودمان یا هردو! راستی گفتم «آلمانی» چندی پیش درباره «اشاعهفرهنگی» مطلبی میخواندم به تاریخچه مدل موی آلمانی برخوردم که چرا این مدل مو به آلمانی معروف شده است. در جنگ جهاني دوم يكي از بزرگترين چالشهاي علمي رخ داد و بيش از ۴هزار وسيله جنگافزاري اختراع و توليد شد. آلمانهاي نازي به غير از انتقال دانش خود به نسل بعدي، سعي كردند فرهنگشان را نيز به ديگر كشورها تزريق كنند تا بعد از جنگ، با تزريق فرهنگي جديد، مردم دیگر ممالك را بهسمت ارتش نازي بكشانند! موضوع مدلمو آلماني نيز دقيقا يكي از همين فرهنگهاي تزريقي است كه پس از سالها وارد دیگر کشورها ازجمله ايران شد.بد نیست حال که سخن بدینجا رسید، به تاریخچه مدل مو در ایران هم اشارهای داشته باشیم. مدل مو و آرايشگري در ايران نيز داراي سابقه تاريخي است. پيش از سلطنت قاجار بر اين مملكت، گفته ميشد آرايشگران كه در قديم با نام سلماني مطرح بودند، جدا از كوتاه كردن موي سر، به درمان بيماران هم ميپرداختند. به زبان سادهتر يك سلماني كسي بود كه چند كار مهم از دستش برميآمد. مثلا ميتوانست دندان بيماران را بكشد، به آنها جوشاندههاي گياهي براي امراضشان معرفي كند و قلنج بيماران را بگيرد! آنها با ابزاری ابتدایی در كوچه و خيابانها راه ميافتادند و سر مردم را ميتراشيدند. فقط يك مدل وجود داشت؛ اين كه موها را از پشت تا خط گردن و از كنارهها تا بالاي گوش كوتاه كنند.آن یک مدل اما در روزگاران بعد، به مدلهایی متفاوت بدل شد. گذشت و گذشت تا به امروز رسید. در این طی طریق چه بر سر موهای مردان که نیامد! اما مسأله مهم آنکه هیچگاه مدلی از مو بهنام «ایرانی» همچون مدل آلمانی، بهدست نیامد. اینکه چرا نشد، پاسخهایی گوناگون میتواند داشته باشد.