داستان زلف زیبا
 
روایتی نو از مدل‌های مو در تاریخ معاصر ایران
 

|  مهدی یساولی  |   روزنامه‌نگار|

ای درویش دمی بنشین تا پرتره‌ات را بکشم، چه گیسوان زیبایی داری ... آخر جناب موسیو! درویش را چه به این کار، بگذار پی کار خود برویم، یا هو! ... وقتی از تو نمی‌گیرم، دمی که بنشینی و به آن‌ سو بنگری، تمام است، برگ سبزی هم بهت می‌دهم تحفه‌ای از ما برای درویش؛ از آب گذشته است!
تصویری که ساموئل بنجامین نخستین سفیر آمریکا در ایران در سفرنامه‌اش از یکی از درویش‌ها و صوفیان مشهور تهران آورده است. درویش‌های دوره قاجار به موی بلند که خودشان گیسو می‌گفتند علاقه‌ای فراوان داشتند اما معمولا آن را شلخته و نامرتب می‌گذاشتند، خب برادر من، مو هم جزو زخارف دنیاست که نباید به آن توجه کرد. معلوم نیست بنجامین آمریکایی این درویش را با این گیسوان زیبا از کجا یافته است! حتما باید گفت او جُست و یافت، تو هم می‌جستی و می‌یافتی!
  یکی از دراویش مشهور/ عکس: سفرنامه بنجامین «ایران و ایرانیان»

 داداش اون سیخ‌ات رو بده من، یه پک هم من بزنم لول بشم! ... ول کن بابا ... نیگا ببین این یارو چی می‌گه، به ما ورزشکارا زل زده! اصغری ولش کن، بذار تمرین‌مون تموم شه، ایشالا فردا روزی می‌ریم سراغ‌اش. هم عمو برو دیگه سربه‌سر ما نذار، بد می‌بینیا! این عکس که از مردم کوچه و بازار در اواخر دوران قاجار گرفته شده از نظر تنوع مدل مو در میان این جماعت ورزشکار! جذابیت فراوانی دارد. در کنار موهای ژولیده دو نفر سمت راستی، این‌که یکی مویش را از یک سمت به سمتی دیگر فرستاده و آن یکی فرق باز کرده، جالب است. آن عزیز ورزشکار وسطی که اصلا حال نداشته به احترام محفل نورانی‌شان کلاه از سر بردارد. می‌ماند نفر دوم از سمت چپ که جلوی سر را تا میانه‌ها خلوت کرده. به نظر می‌رسد فعالیت زیاد به او اجازه نمی‌داده سر بخاراند و موها را تا آن‌جا که همت عالی اجازه می‌داده دست‌اش برسد، خلوت کرده. نفر نخست سمت چپ هم اصلا به دوربین جناب آنتوان خان حال نمی‌کرده اما فرم موی بالای سرش نشان می‌داد او هم طرفدار «فرق از وسط» بوده. این تنوع مدل آن هم در دوره قاجار که مدل‌های جدید فرنگی هنوز رایج نشده بود، نکته‌هایی جالب دربردارد. هرچه می‌خواهم از مدل جالب نفر دوم از سمت چپ بگذرم، نمی‌شود. نمی‌دانم چرا مرا به یاد این «دنی ولبک» مهاجم آماده این روزهای تیم فوتبال آرسنال انگلستان می‌اندازد. مدل موی هر دو یکی است اما با فاصله حدود 150 سال! آن وقت این فرنگی‌ها و فرنگی‌مآب‌ها می‌گویند همه ترقی‌ها از آن‌سو به ما رسیده است. آخر پدر من! به مدل موی این هر دو ورزشکار! نگاه کن! ورزشکارهای ما 150‌سال پیش موهایشان را این مدلی می‌زدند؛ والا!
  مردم کوچه و بازار در اواخر دوره قاجار/ عکس:  آنتوان سوروگین

 از هر سو که به آخرین حکمران قاجارها در ایران می‌نگری، بیشتر درمی‌یابی که او به کار پادشاهی نمی‌آمد. یکی از نشانه‌هایش هم این است ‌که سرش پیدا شد؛ آخر شاه هم مگر بی‌تاج و بی‌کلاه می‌شود! سر مبارک شاه باید پنهان باشد از دیدگان رعیت! اصلا مگر بابا شاه‌اش موی سرش معلوم بود؟ بابای باباشاه چطور؟ خب معلوم است که نبود؛ همین هم بود که به درد سلطنت نمی‌خورد! این عکس جزو معدود تصویرهایی است که سر یک شاه ایرانی را، دست‌کم در سده‌های اخیر، بی‌کلاه و بی‌تاج نشان می‌دهد. همین بود که مدل موی احمد شاه به روایت جعفر شهری، در دوره‌ای مد شد ... برو ‌ای احمد، ابن محمدعلی قاجار! تو به درد سلطنت نمی‌خوری! اصلا همان بهتر که خلع شدی تا عافیت‌طلبی در فرنگ را پیشه کنی و یادگارهای سلطنت ایل قاجار بر ایران را برای ما به یادگار بگذاری.
   روزگار جوانی احمد شاه قاجار

فقط بنجامین آمریکایی نیست که توانسته عکسی جذاب از یک درویش آن هم با گیسوانی زیبا ارایه دهد. کتابخانه بریتانیا هم در مجموعه میلیونی تصویرهایی که به تازگی در فضای مجازی ارایه کرده و بخشی از آن به تاریخ ایران اشاره دارد، توانسته عکسی از یک درویش خوش‌تیپ قاجاری، باز هم با همان مدل موی درویشی اما زیبا و تمیز، به نمایش بگذارد.
    درویش  خوش تیپ تهرانی/ عکس:  کتابخانه بریتانیا

من آرزو نمی‌کنم، آرزو می‌سازم* ...‌ای نقاش‌باشی خوش‌ذوق، ‌ای کمال هنر ایران! تو که می‌توانی آرزو بسازی، رنگی بساز و بر بومِ مزرعه موهای شقیقه‌ات بزن تا سفیدی‌اش ‌نمایان نشود! ... کمال‌الملک در همه پرتره‌هایی که از خود در جوانی و میانسالی کشیده است (در دوره قاجار و پهلوی اول)، با موهایی مرتب و با مدل فرنگی دیده می‌شود. خب او که فرنگ رفته بود و با نقاشان فرانسوی همچون فونتن لاتور همنشین شده بود، باید هم موهایش را متجددانه اصلاح و مرتب می‌کرد؛ می‌ماند متلک‌های و مضمون‌گویی‌های عوام که البته بعید است کسی یارای آن را داشته باشد که به نقاش محبوب دربار قاجار بگوید؛ او را همه می‌شناسند، زودرنج است، تا بگویی بالای چشم‌ات ابرو (شما بگیرید موی مرتب فرنگی‌مآب) است، قهر می‌کند و می‌رود فرنگ!
* (دیالوگ کمال‌الملک در فیلم جاودانه کمال‌الملک اثر علی حاتمی)

    تابلوی پرتره کمال‌الملک در میانسالی/ اثر کمال‌الملک موجود در کتابخانه و موزه ملی ملک

سرم را سرسری متراش‌ای استاد سلمانی/ که ما هم در دیار خود سری داریم و سامانی ... تازه به جز سروسامان، اختراع جدید هم داریم استاد سلمانی! این‌قدر سرسری تراشیدی سرم را که رفتم اختراعی پیدا کردم تا از دستت خلاص شوم. هشت قران دادم و خریدم تا تو باشی سرسری نتراشی سرم را! این آگهی منتشر شده در روزنامه اطلاعات به تاریخ آذر 1305 خورشیدی شاید بیانگر دگرگونی تازه در حوزه پیرایش و اصلاح موی مردانه باشد، چه در سلمانی‌ها چه در خانه‌ها.
   عکس: برگرفته از کتاب 230‌سال تبلیغات بازرگانی در مطبوعات فارسی‌زبان.

 یکی از مدل‌های مو که در دوره‌های گذشته میان مردان ایرانی رواج داشت، همینی است که در این نگاره متعلق به دوره صفوی به تصویر کشیده شده. دسته‌ای از مردان! زیبارو (که در ادبیات و فرهنگ ایرانی «شاهد» نام گرفته‌اند) اصلا با همین مدل مو شناخته می‌شده‌اند؛ موی همه سر تراشیده می‌شد به جز پیش‌قلمی‌ها به تعبیر جعفر شهری (همان چیزی که ما امروز خط ریش می‌نامیم).
    نگاره متعلق به دوره صفوی/ مرقع شماره 6030 موجود در کتابخانه و موزه ملی ملک

تا صحبت از پشت مو برای ما می‌شود، به یاد سال‌های دهه 60 می‌افتیم که «پشت مو» برای خودش عالمی داشت؛ اصلا مگر می‌شد از مرام و منش حرف بزنی اما پشت مو نداشته باشی! جوان‌هایِ مخصوصا عشق لاتی آن دوره، چه مراقبه‌ها می‌کردند از این‌که سرشان برود اما «پشت مو» سرشان نرود؛ مراقبه‌هایی که درویش‌ها و عارفان بزرگ هم در چله‌نشینی‌های افسانه‌ای خود از اهمیت آن غافل بودند! به این عکس استاد زرگری در اصفهان دوره ناصرالدین‌شاه قاجار که بنگریم، درمی‌یابیم که اصلا «پشت مو» یک پدیده تاریخی بوده که ریشه چند صد ساله داشته و بندگان خدا آن عشق لاتی‌های دهه 60 خیلی هم پربیراه نمی‌گفته‌اند! انصافا دقتی که استاد زرگر در درست کردن پشت مویش به خرج داده، اگر در زرگری به کار می‌برد یحتمل شهرتی برای خودش دست و پا می‌کرد!
    مغازه زرگری در اصفهان/ عکس: ارنست هولتسر

 اینجا بیشتر از آن‌که به تعبیر عکاس، زورخانه باشد، بیشتر به سالن مد آقایان شبیه است! انگار که ورزشکاران دوره قاجار هم بیش از آن‌که به ورزش اهمیت بدهند، بیشتر در پی قر و فر آن بوده‌اند؛ البته که ورزشکارهای امروز ما به‌ویژه فوتبالیست‌های محترم، اصلا به این چیزها توجه ندارند و فقط ورزش و سلامتی و پهلوانی برایشان مهم است، نه پورشه و واکس مو و ... اصلا بگذریم. از همین گوشه سمت راست عکس که بگیری، دست‌کم 6 مدل مو می‌توانی در این زورخانه ببینی؛ از کچل کامل و نیکه‌کچل! گرفته تا فرق از وسط ملیح و البته آن نفر سوم از سمت راست که معلوم نیست با آن بدن ورزیده و سبیل سالداتی، چرا در فضای پهلوانی زورخانه و لوطی‌ها، گیسوان را آن‌گونه به فرق سر چسبانده ...
ورزش در زورخانه/ عکس:  آنتوان سوروگین

البته که‌ هارمونی و هماهنگی سازها یکی از اصول اساسی کار عمله طرب اما نباید فراموش کرد که هماهنگی مدل مو از آن هم مهم‌تر است! حسی که مدل یکنواخت موی هر یک از اعضای نوازندگان یک گروه به دیگر اعضا می‌دهد، اصلا قابل مقایسه با‌ هارمونی نواختن سازها نیست. به همین دلیل است که این نوازندگان بلدیه، کار مطربی‌شان نگرفته، تصمیم گرفته‌اند با این مدل‌های موی جدیدشان، مدل عکاسی شوند!
     نوازندگان و اجرای بلدیه در عصر پهلوی اول/ عکس:  موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/30412/داستان-زلف-زیبا-