بررسی «شهروند» از علل افت دورگه‌هایی که فدای عرق‌ ملی شدند
 
نابودی من از تو!
 
کارشناسان در گفت‌وگو با «شهروند»: مشکل از تیم‌ملی نیست، تصمیم خودشان اشتباه بود
 

شهروند| فوتبال ما در گذر از روزهای جنگ و رسیدن به ثبات نسبی در اواسط دهه 70 شمسی با پدیده‌ای به نام باز شدن دریچه‌های اروپا به سمت بازیکنان برتر خود مواجه شد. وقتی باقری، دایی و عزیزی به‌عنوان اولین نسل لژیونرهای ما به بوندس‌لیگا رفتند، تحسین‌های فراوانی از هر سو شنیده می‌شد اما سکونشینی امثال موسوی و دین‌محمدی ما را به این نتیجه رساند که همپا با تلاش‌ها و نبوغمان، رانت حضور در عصر ارتباطات را هم می‌خوریم! عصر ارتباطات برای ما ارمغان‌های قبلا عجیب و غریب و حالا باورپذیرتری هم به ارمغان آورده است؛ موضوعی به نام دورگه‌های فوتبال.
دوران زندی
فریدون زندی با مدل خاص تکلم زبان فارسی و سربندی که داشت یا نداشت، خیلی زود محبوب شد. او بعد از این‌که در لوبک، بهترین بازی‌های ممکن را انجام داد، کایزرسلاترن را برای ادامه دوران حرفه‌ای انتخاب کرد و در همان دوران توجه فوتبال ایران به این جوان عاشق هدبند جلب شد. او سرانجام به تیم‌ملی دوران برانکو دعوت شد و پاس گل نصرتی در بازی منجر به صعود تیم‌ملی به جام‌جهانی 2006 را هم ارسال کرد اما وقتی با پول‌های استیل‌آذین به ایران آمد، به یکباره افت شدیدی را تجربه کرد. بعد از 2 فصل بازی در تیم نوکیسه، نمی‌خواست رنج بازی در لیگ آزادگان را تجربه کند و به همین دلیل با کلی سروصدا راهی استقلال شد اما آن‌جا هم موفق نشد و به‌عنوان بازیکن آزاد به فروش رفت.
اشکان اشک بار
دیگر نسل اول دورگه‌های ایرانی که با حضور در فوتبال معیوب، استانداردهایش را از دست داد، کسی نبود غیر از اشکان دژاگه. او وقتی با ولفسبورگ فلیکس ماگات، سینی نقره‌ای بوندس‌لیگا در ‌سال 2009 را بالای سر برد، خریداران زیادی داشت؛ از لندن تا تهران. اشکان با انصراف از بازی در تیم جوانان آلمان مقابل رژیم صهیونیستی، چراغ سبز پررنگی به فوتبال ایران نشان داد. او از زمان انجام اولین بازی ملی در رقابت‌های مقدماتی جام‌جهانی2014 مقابل قطر همواره به خاطر تیم‌ملی با سرمربیان بعدیش در ولفسبورگ و فولام دچار مشکل شد و سرانجام با حضور در لیگ بی‌کیفیت  قطر به اعتبار فوتبال خودش لطمه‌ای اساسی زد.
شاپورزاده ویران شده
امیر شاپورزاده با بازی در تیم‌های جوانان چند تیم محلی به تیم دوم‌ هانزاروشتوک پیوست و آن‌جا نظرها را جلب کرد. او پس از حضور در استیل آذین سقوطی آزاد را تجربه کرد و درطول 3 فصل بازی برای تیم منحل‌شده تهرانی، فقط یک گل زد. سقوط تیم، ادامه سقوط او هم بود. امیر سرانجام دوباره به تیم‌های محلی آلمان پناه برد. زننده 11 گل در 111 بازی در آلمان، اولین بازی ملی خود را در جدال دوستانه با زامبیا در تهران تجربه کرد و برای یک دوره بازی‌های غرب آسیا هم به تیم‌ملی دعوت شد اما افول شدید، شانس تداوم بازی‌های ملی را از او گرفت و حالا در تیم محلی «ورزبورگر کیکرز» انگار به فراموش‌خانه تبعید شده است.
معمای گوچی
قوچان‌نژاد، زننده گل چهارمین صعود ایران به جام‌جهانی از زمان دعوت شدن به تیم ملی، استانداردهای زمان بازی در استاندارد لیژ را از دست داد. او که در مقاطعی در 10 بازی، 4 گل برای استاندارد لیژ زده بود بعد از نامیده شده به‌عنوان اولین گلزن چارلتونی تاریخ جام‌جهانی، روزهای خوبی نداشت. در چارلتون که یک سطح پایین‌تر از لیگ برتر بازی می‌کند، جای ثابتی نیافت و جزای افت محسوس خود را با حضور در الکویت و سپس به صورت قرضی در الوکره گرفت.
افت شدید داوری
دانیل داوری که زمانی کاندیدای حضور در تیم‌ملی آلمان بود با سلام و صلوات به ایران آمد، در چند بازی ازجمله بازی مقدماتی جام‌ملت‌های‌آسیا مقابل تایلند به میدان رفت اما از همان زمان افت بزرگی را تجربه کرد. او درحالی‌که زمانی صاحب کمترین گل خورده در بوندسلیگای2 همراه برانشوایگ بود، موقعیتش در تیم صعود کرده به بوندس‌لیگا را از دست داد و با دریافت بدترین گل‌های ممکن به‌طورکلی جایگاهش در برانشوایگ را به رقیب بالکانی خود سپرد. دانیل اکنون در گراس‌هاپرز روزهای کاملا متوسطی را پشت سر می‌گذارد و از حضورش در تیم‌ملی هم که خبری نیست.
استیون بیت‌آشور
استیون یا همان مهرداد‌ بیت‌آشور به هوای بازی در تیم‌ملی ایران، دعوت به تیم‌ملی آمریکا آن هم از سوی یورگن کلینزمن را رد کرد اما نه‌تنها رنگ حضور در جام‌جهانی را به چشم ندید، بلکه به خاطر چند حضور نافرجام در رده ایران، جایگاه خود در تیم باشگاهی‌اش(سن‌حوزه) را از دست داد. او در 6 بازی ملی به میدان رفت اما گلی نزد و حالا در تیم ونکور وایتکپس، نه رویای تیم‌ملی دارد و نه توان پیشرفت بیشتر.
سایرین
این لیست بلندبالا توسط افرادی مانند برادران نظری و ویلیام آتشکده تکمیل می‌شود. امید نظری که برخلاف برادرش دعوت کی‌روش را پذیرفت در باشگاه آنخل هولمز، روزهای بی‌سروصدا و کم‌فروغی را پشت سر می‌گذارد. آتشکده هم در تیم «اوبرو»ی سوئد، کمتر چشمی را نگران خود می‌بیند؛ درحالی‌که زمانی مورد توجه کی‌روش بود و درست از همان زمان افت کرد. شاید بخشی از افول او و بقیه هم‌قطارانش تقصیر خودشان باشد اما نمی‌توان نقش دوری آنها از باشگاه‌هایشان به قصد حضور در اردوها و بازی‌های تیم‌ملی را نایده گرفت!
تبعات نیمکت‌نشینی در تیم‌ملی
بیژن ذوالفقارنسب، کارشناس فوتبال کشورمان درباره علت افت فوتبالیست‌هایی که خارج از ایران مشغول فعالیت بودند و به تیم‌ملی کشورمان پیوستند، به «شهروند» می‌گوید: «درباره برخی از بازیکنان قطعا حضورشان در تیم‌ملی به ضررشان شده اما برخی دیگر نیز خودشان تصمیم اشتباهی گرفتند و نباید آن را به پای تیم‌ملی ایران نوشت. مثلا دانیل داوری که به هوای حضور در جام‌جهانی و قرار گرفتن درون دروازه به تیم‌ملی آمد، بعد از نیمکت‌نشینی به خاطر رفت‌وآمدهایی که داشت، ضربه خورد و از حضور در بوندس‌لیگا به نیمکت‌نشینی در لیگ سوییس رسید.» وی همچنین می‌افزاید: «بازیکنی مثل دژاگه خودش به خاطر مسائل مالی تصمیم گرفته به قطر برود و حتی هنوز پتانسیل حضور در اروپا را دارد. نیمکت‌نشینی در تیم‌ملی برای بازیکنان لژیونر خیلی گران تمام می‌شود اما بازی کردنشان می‌تواند به آنها کمک کند.»
تصمیم اشتباه
مهدی پاشازاده، مدافع اسبق تیم‌ملی که حضور در باشگاههای اروپایی را هم تجربه کرده، درباره بحث موجود به «شهروند» می‌گوید: «اگر بازیکنی که تصمیم گرفته برای تیم‌ملی ایران بازی کند، بعد از حضورش در تیم‌ملی نمی‌تواند جایگاه گذشته خود را در باشگاهش به‌دست آورد، این مشکل تیم‌ملی نیست، بلکه از خود همان بازیکن است. بهترین بازیکنان دنیا به تیم‌ملی می‌روند و حتی مصدوم هم می‌شوند اما ضربه به فوتبال باشگاهی‌شان نمی‌خورد.» او صحبت‌هایش را این‌طور ادامه می‌دهد: «به عقیده من تیم‌ملی می‌تواند به یک بازیکن برای بالا رفتن جایگاه باشگاهی‌اش کمک کند، نه این‌که باعث افت او شود. بازیکنانی مثل دژاگه و قوچان‌نژاد تصمیم‌گیری خودشان اشتباه بوده که در چنین مقطعی به کشورهای عربی رفتند. البته سن‌و‌سال بازیکنان نیز در این بحث تاثیرگذار است و بازیکنان با بالا رفتن سنشان به مسائل مالی بیشتر فکر می‌کنند تا مسائل فنی.


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/30397/نابودی-من-از-تو!