| آریو صدر | روزنامه نگار |
در دنیای سیاست میتوان به برخی آدمها لقب محافظهکار داد. هیچ ایرادی هم ندارد؛ برخی اینطوری هستند. حتی در برخی کشورها حزبی به همین نام وجود دارد. حالا بماند در ایران اینگونه دستهبندیها کلا معنا و مفهوم دیگری دارند و البته که ما هم کاری به این معانی و مفاهیم نداریم. اما بپذیریم که در کل همیشه برخی محافظهکار هستند، حالا با دلیلی یا بیدلیل. چه خود بپذیرند چه نپذیرند. محافظهکاری سیاسی گرچه متر و معیار مشخصی ندارد و همواره رادیکالترین افراد هم میتوانند متهم به آن شوند اما عقلاً نمیتوان همه سیاسیون یک کشور را محافظهکار دانست. این موضوع هم در تفکر، هم روش و هم منش افراد مشخص است. حالا همه اینها را گفتیم که چه بشود؟ میخواستیم این بشود، یعنی حرف حسابمان این است همین سیاسیونی که گاه بسیار هم رادیکال هستند و در اظهار نظرها جانب هیچ احتیاطی را رعایت نمیکنند، وقتی به دنیای وب یا به عبارت بهتر شبکههای اجتماعی پا میگذارند – تازه اگر پا بگذارند - جملگی محافظهکار میشوند. گویی در اینترنت یک حزب بیشتر وجود ندارد! سیاسیون ایرانی از هر دسته و جناحی که باشند با نوعی احتیاط با دنیای شبکههای اجتماعی برخورد میکنند. البته بگذریم که این نظر تنها درخصوص آنهایی صادق است که جرات کردهاند عضو این شبکهها شوند وگرنه سیاسیونی که هنوز با اینترنت مانند دشمن خونی رفتار میکنند خود حسابی جداگانه دارند. شاید برخی موافق این نظر نباشند اما اگر نگاهی به تعداد افراد فعال در حوزه سیاست بیاندازیم و این خیل عظیم را با تعداد محدود آنانی که در فضای وب زیست میکنند مقایسه کنیم متوجه میشویم خیلی هم بیراه نیست. اگر تصور کنیم شبکههای اجتماعی و اذنابشان همچون وایبر، واتسآپ، تلگرام و... بهعنوان پدیدهای که در ایران جایگاه نسبتا خوبی دارند هنوز در نزد سیاسیون مهجورند به بیراهه نرفتهایم. اگر کسی بپرسد این حضور کم فروغ از کجا ناشی میشود برایش دلایل بسیاری میتوان آورد. مثلا نداشتن وقت یا حوصله یا بدتر از همه ناآشنایی کافی با فناوری و... ولی شاید یک علت در میان بقیه علل پر رنگتر باشد و آن اینکه سیاسیون ایرانی (بیشترشان) روزانهنویسی در شبکههای اجتماعی را دون شان و منزلت خود میدانند. شاید به این میاندیشند که در محیط وب آن هیمنه و ابهت لازم را نداشته و دیگر کسی جدیشان نمیگیرد. شاید هم فکر میکنند این شبکهها را تنها برای تفریح جوانان بیخبر از همه جا ساختهاند. شاید برخی بگویند همین سیاسیون گریزان از شبکههای اجتماعی امروزه هر کدام برای خود دست کم یک سایت اینترنتی و یا پایگاه خبری دارند، که البته حرف درستی است اما منظور نظر ما در این مقال «روزانهنویسی در فضای وب» است. شاید خیلی از شما با خواندن این سطور یاد برخی استثناها همچون وزیر امور خارجه محترم دولت یازدهم یا تعداد معدودی از سیاسیون خوش ذوق فعال در شبکههای اجتماعی بیفتید و آنها را مثال نقض این ادعا بدانید اما پر واضح است که با یک گل بهار نمیشود. این همه گفته شد اما هنوز دیر نیست و امید میرود مردان و زنان فعال در عرصه سیاست ایران اگرچه با اندکی تاخیر، به اهمیت فضای وب پی برده و به این حقیقت دست یابند که سوای ملاحظات سیاسی و رسمی، سخن گفتن با مخاطبان تأثیر شگرفی در قضاوت آنانی که از دور سیاست را همچون غول چراغ جادو و سیاسیون را علاءالدین میپندارند خواهد گذاشت.