ميدانيم كه جامعه ميتواند بر جنبههاي گوناگوني از زندگي ما اثرگذار باشد. رفتارهاي اجتماعي ما، نحوه برقراري ارتباط با ديگران و حتي نيازهاي مختلفي كه ممكن است درصدد رفع آن باشيم، همگي تحتتاثير جامعه براي ما معنا پيدا كردهاند. اما در اين بين ميتوان حتي به نوع پوشش كه تحتتاثير عوامل مختلف اجتماعي و فرهنگي قرار ميگيرد، اشاره داشت.
از سويي ديگر از زمانی که بشر زندگی جمعی را شروع کرده است همواره درصدد بهرهوری بهتر از محیط پیرامونش و چگونگی بهحداقل رساندن نیازها و ضعفهایش در ارتباطات محیط بوده و تغییرات آب و هوایی، وی را متوجه اين نكته کرد که برای مقابله، پوششی مناسب مورد نیاز دارد و از اینرو شروع به ساختن لباسهایی کرد که میتوانست او را در برابر تغییرات جوی حفظ کند و به مرور تزیین و زینتکاری نیز بر این پوشش اضافه شد و بهنوعی، حالت خودنمایی را به خود گرفت تا جایی که هدف اصلی که همان پوشش بود، رو به فراموشی سیر کرد.
این امر بدیهی مینماید که نوع پوشش در دو نوع جوامع بدوی و پیشرفته کاملا مغایر یکدیگرند. چراکه هرکدام بسته به فرهنگ خویش به مسأله پوشاک و لباس با دیدی خاص مینگرند و میتوان دریافت که پوشش و نوع آن در هر جامعهای ربط مستقیمی با فرهنگ آن جامعه دارد.
بهتدریج که جامعهها از لحاظ اجتماعی روبه پیشرفت نهادند، کماکان پوشاک نیز بهنوعی متاثر از این پیشرفتها شد. اگر از دید جامعهشناسی به قضیه پوشاک نگاه کنیم، آن را میتوانیم مبحثی از «فرهنگ عامه» تلقی کنیم. هر قومی برای خود لباسی ویژه را بنا به شرایط طبیعی و اقلیمی انتخاب کرده است. اما از دید فرهنگ عمومی و خصوصا بعد از بازشدن دریچههای فرهنگی اقوام به روی یکدیگر و صحبت از دهکده جهانی و هجوم فرهنگی ارزشهای بیگانه به مخفیترین و خصوصیترین زوایای خانواده از رهگذر ماهواره، دیگر بحث قومیبودن قضیه کنار میرود. چراکه صحبت از بیهویتی و ضعیفکاری یک فرهنگ در مقابل فرهنگ دیگر است و اولین نمود این بیهویتی در پوشاک و لباس جامعههای آسیبدیده خود را نمایان میسازد، چراکه هنگامی فرد در معرض تهاجم این فکر قرار گرفت که از لحاظ فرهنگی هیچ تکیهگاهی ندارد که بر آن پشتگرم باشد، خودباختگی در برابر فرهنگ قدرتمند، امری طبیعی جلوه مینماید و بهدنبال آن پذیرش الگوهای فرهنگ غالب که بهطور آشکاری در لباس آن فرهنگ نمود دارد. امروزه نیز در جامعه خودمان به عینه شاهدیم که چه راحت لباسهایی با طرحها و الگوهای غربی همراه مارکهای متنوع که هیچکدام به فرهنگ مذهبی جامعه ما ارتباطی نداشته در بین جوانان ما رواج دارد.
تعریف نداشتن مردم از زیبایی و نشاط، هنرمند نبودن و خلاق نبودن غالب تولیدکنندگان پوشاک، دخالت بیگانگان در بازار، عدمتوجه مسئولان به جنبههای مختلف لباس نظیر رنگ و جنس و فرم و قیمت در واردات و خط تولید و... موجب تشتت و آشفتگی در مصرف آن شده است.
تأثیر وضع اقتصادی و نوع معیشت مردم، ارتباط قابل ملاحظهای با وضع پوشاک و حجاب زنان دارد. در همه دورههای تاریخ، لباس زنان بیشتر دستخوش تغییر و تحول بوده است و لباس مردان غالبا بهدنبال لباس زنان تغییر کرده، به جهت عقلانیتر بودن مردان و نقشآفرینی زنان در خانواده و اجتماع و...
توجه به شکل، فرم و نوع پوشاک به معنی تفننی آن بهرغم مناطق حاره و سردسیر، در مناطق معتدل بسیار چشمگیر است و فرصت اعتنا به جنبههای غیرپوشش لباس هم بیشتر است.
مسأله فراغت ناشی از ازدیاد تولید و مصرف و قدرت خرید مردم، یعنی آزادشدن مردم، تأثیر بسزایی در تغییر و تنوع لباس داشته و هرچه بیشتر آن را تفننی کرده است.
برای دریافت سواد اجتماعی مردم و سطح فرهنگ جامعه، لباس همیشه میزانسنج خوبی بوده است. یعنی هر چقدر معنا و محتوای بیشتر، توجه بهصورت و به معنای ظاهرسازی آن کمتر بوده و هرچه کاستی در رشد و نقض در ابعاد تکامل بشر بیشتر بوده، بهعنوان جبران آن توجه به شکل بیشتر شده. چون آنقدر که تشخیص به لباس میشود داشت، در سایر امور نمیشود.
فلذا است که میگویند، هر طور میخواهی بخور اما آنطور که مردم میپسندند
بپوش. توجه مردم به هرچه زیباتر کردن خود و رابطه معنیدار این زیبایی با لوازم آرایشی که صدها کارخانه و موسسه و آزمایشگاه امروز در جهان دستاندرکار تولید آن هستند و مسأله لباس و طراحی آنکه بیشک مورد توجه مردم است موجب شده تا بیش از جنس و رنگ به فرم دوخت و ترکیب پوشاک توجه شود. غیراز اختلاف لباس مردم نواحی مختلف کشور به علت وضع آب و هوا، التقاط چشمگیری در پوشاک مردم شهرنشینی به چشم میخورد و لباس امروز مردم ما ترکیبی است از لباس روسی، انگلیسی، آمریکایی و فرانسوی و بالاخره عربی، هندی و...
لباس انسان، نخست تابع فرهنگ جامعه اوست و بعد تابع سلیقه خود او، همه تغییراتی که در لباس و فرهنگ است و اختلاف بین تنپوش مردم جوامع مختلف گذشته، جدا از خصوصیات جغرافیایی، اقلیمی و عوامل اجتماعی، اقتصادی، حرفهای و سنتی ناشی از فرهنگ و جهانبینی آن جامعه نیز هست.
بدیهی است بررسی و ارزیابی دقیق مسأله وضع لباس محتاج نگرش ژرف و تحقیق اساسی پیرامون آن است و موارد اشاره شده در اینجا صرفا بهمنظور طرح موضوع بیان شده است.