| مژگان جعفری | روزنامه نگار |
مطالعه و بررسي منابع عصر قاجار، از این واقعیت تاریخی حکایت میکند که در مقايسه با ادوار قبل به ويژه دوره صفويه، جمعيت ایران به گونهای چشمگير كاهش داشته است. شيوع بيماريهايی واگير و كشنده چون وبا و طاعون ناشي از بروز قحطيهاي مداوم، بروز جنگهاي پرتلفات داخلي و حتي خارجي، همچنين ركود اقتصادي متاثر از ناامني جادهها و كمبود سرمايه، در كاهش جمعيت ايران عصر قاجار تاثيری بسزا داشت و مشكلاتی فراوان پدید آورد. در دوران قاجار تغييرات اقتصادي اقشار جامعه اندك بود. شايد پيش از انقلاب مشروطه برخي از رجال كمي ثروتمندتر بودند اما زندگي عمومي جامعه هيچ فرقي نكرده بود. تحمل زندگي تنها به دليل دستيابي به وسايل و امكاناتی نوين بود كه در عصر قاجار زمينه استفاده از آنها فراهم آمد. تجارت خارجي نسبت به سالهاي آغازين سلطنت قاجار تا حدودي در پايتخت و شهرهايي چون تبريز رشد يافته بود اما از صنعت نشانهاي وجود نداشت. به هر حال در دوران قاجار جمعيت ايران از 10 ميليون نفر فراتر نرفت. فقر، گرسنگي، بيتوجهي به امر بهداشت، پايين بودن سطح آگاهي عمومي، بيسوادي، برخوردار نبودن از حقوق فردي و اجتماعي، ازجمله عوامل موثر مشكلات اجتماعي، فرهنگي، سياسي، اقتصادي و شيوع امراض گوناگون واگيرداري چون آبله، وبا و طاعون بودند. شرايط حاكم بر جامعه قاجار و نيز كمبودها و نارساييها، مهمتر از آن بيبرنامگي و بیكفايت سياسي پادشاهان قاجار، اوضاع داخلي كشور را بحراني كرده بود. ايران از سویی دیگر به دلیل قرار گرفتن در يك شرايط ویژه بينالمللي، از جهان پيرامون چنان تأثيراتي پذيرفت كه هر آنچه امروزه در اطرافمان وجود دارد، بايد سنگ بناي آغازيناش را همان عصر قاجار دانست. عواملی متعدد كه در ساختن بستر لازم تغييرات و اصلاحات اجتماعي، بهداشتي، سياسي و ... جامعه ايراني اهميتی فراوان دارند، ورود انديشههاي جديد كه افزون بر انجام اصلاحات در نهادهاي حكومتي، خواهان تغيير مسائل اجتماعي در راستاي بهبود اوضاع عمومي بودند، مطالبه امكانات برابر استفاده از تحصيل، مراكز درماني و بهداشتي، محل زندگي و ... را در پی داشتند. اقداماتي كه از پیش در قالبهاي مذهبي همچون خيرات، مبرات، موقوفات و دستگيري از مستمندان وجود داشت، در دوره فتحعليشاه (به دنبال جنايات و خرابيهاي آقامحمدخان و شيوع بيماريهاي گوناگون و قحطيهاي چندباره) از سوي رجال قاجاري بهعنوان يك ضرورت اجتماعي مورد توجه قرار گرفت و همچنین از دوره مظفرالدينشاه همگام با جريان مشروطيت و ورود مفاهيم جديدي از زندگي، اجتماع، سياست و اقتصاد، با رويكردي قانونمندانهتر و نه صرفا به واسطه ابعاد مذهبي آن و تنها براي مصارف عامالمنفعه در جامعه ضرورت و موجوديت يافت. از آن پس جداي از مقوله وقف، بسياري از مراكز عامالمنفعه چه مردمي و چه دولتي پدید آمدند و با ساختاري نظاممند و هدفي مشخص در مكان و زمان معين، براي افرادي مشخص (یتیمان، بينوايان، زنان بيسرپرست و ...) تشكيل شدند.انتشار مقالات متعدد با هدف آگاهيبخشي و روشنگري در روزنامههاي فارسي آن روزگار دارای اهميت بسيار بوده است. مطبوعات ازجمله مراجع بسيار مهمي به شمار ميرفتند كه درباره تاسيسات عامالمنفعه موجود اروپا مطالب بسياري مينوشتند که در داخل بازتابهایی مطلوب داشت. همچنين گفتار ماموران دولتي و تحصيلكردههای فرنگرفته، تجار اروپا ديده و روحانيون دنياديده كه در سفرهاي گوناگون با شرايط تمدني، آباداني، عدالت، بهداشت و حقوق انساني موجود در اروپا و دیگر دولتها آشنا شده و در بازگشت به وطن از ديدهها و تجربههای خویش، سخن راندند، به تدريج فایدههای دستيابي به تمدن اروپايي را در اذهان مردم روشن كردند. ديدگاههاي شفاهي و مكتوب روشنفكران و انديشمندان، رجال و دولتمردان، فرهنگدوستان، روحانيون، تجار، انجمنهاي مردمي، ميسيونهاي مذهبي، استقرار نظام مشروطه در كشور، ايجاد نهادهاي رسمي دولتي و احزاب سياسي، ترجمه كتابها و سفرنامهها و اطلاعات بسيار درباره امور خيريه كشورهاي ديگر ازجمله عوامل تأثيرگذار بر امور خيريه نوين در ايران آن روزگار، به شمار ميرفتند. بنيانگذاران امور جديد خيريه و موسسات نوين عامالمنفعه، از ميان گروههاي گوناگون اجتماعي برخاسته بودند و بيش از ديگران نقش داشتند. از آن جمله صاحبان حكومت و مالكان بزرگ، همچنين گروههاي روشنفكر و انديشمندان متاثر از شنيدهها و ديدههاي خود در کشورهای اروپايي در پی بستر مهيايي كه در هنگام استقرار نظام مشروطه در كشور فراهم آمده بود، از ديگر گروههاي بنيانگذار امور جديد خيريه در ایران عصر قاجار به شمار
میآمدند.