حسین امیری خامکانی سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس نهم
یکی از مشکلات توسعه کشور بهویژه در زمینه اقتصاد مقاومتی، موازی کاری دستگاهها است. دستگاههای رسمی کشور نمیتوانند و نباید به صورت جزیرهای عمل کنند. روابطعمومیها میتوانند با ارتباطی که بین دستگاهها، شرکتها و نهادها ایجاد میکنند، در راه رفع این مشکلات قدم بردارند. ارتباط فرهنگ و اقتصاد ازجمله موارد دیگری است که در این بین از اهمیت ویژهای برخوردار است. در تعریف فرهنگ کار، ارایه تعریف جامع از اشتغال توسط روابطعمومیها قابل انجام است. امروزه در بحث اقتصاد و اشتغال حلقه مفقوده فرهنگسازی برای کار و اشتغال، تعریفی است که باید در ذهن افراد و جامعه جا بیفتد. نگاهیکه جامعه تاکنون از سرمایهگذار داشته بهعنوان یک بخش از کار بود که رفتاری «زالوصفتانه» داشت. این تعریف هم باید تغییر کند. امروز هدف عمده در بخش اقتصاد ورود بخش خصوصی و محور قرار گرفتن آن درباره اشتغالزایی است. با فرهنگسازی لازم باید برای نخبههای اقتصادی، تعاریف جدید و فضاهای جدید فعالیت، فراهم کرد. رسانهها کانال ارتباطی مردم با حاکمیت هستند و ابزار کار روابطعمومیها در بخشهای مختلف حاکمیت هم همین رسانهها هستند. رسانه میتواند یک دید و رسالت روشنگرانه داشته باشد. اگر رسانهها رسالت خود را براساس معیارهای معلوم، آنگونه که باید انجام دهند و نگاههای سیاسی را به نگاههایی در جهت توسعه فرهنگی- اجتماعی و رسالت فرهنگسازانه مبدل کنند، در تعیین نوع نگاه مردم و جامعه هم موثر خواهند بود. طرح مسائل اقتصادی هم عموما از طریق رسانهها انجام میشود. پل ارتباطی مردم با حاکمیت، رسانه است و ابزار کار این رسانه هم روابطعمومیها هستند. توسعه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی که به صورت پیچ مهرهها با هم در ارتباط هستند از همین طریق قابلیت ظهور و بروز دارند. رسانهها در بسیج و ایجاد انگیزههای ملی هم که در شعار سال دارای اهمیت بود، نقشآفرینی میکنند.
اگر در بخش نخست به همین فاز دوم هدفمندی یارانهها نگاهی بیندازیم نقش رسانهها را در تغییر نوع نگاهی که پیش از این ایجاد شده بود، میبینیم. در فاز دوم به این تغییر نگاه نیاز داشتیم تا هزینههای اجرایی هدفمندی یارانهها را کاهش دهیم. بنابراین در صورت رسیدن به چنین هدفی میتوانیم منابع را بیشتر صرف توسعه کشور کنیم. در چنین فضایی نقش رسانهها افزایش مییابد و میتوانند به کمک اقتصاد و توسعه کشور بیایند. البته برخی از دستگاهها رسالت فرهنگیتری دارند و برخیهای دیگر رسالت اقتصادیتر و ... در هر صورت رسانه و روابط عمومیها به معنای جزییتر کلمه میتوانند اجتماع را روی ریلی که حاکمیت ایجاد کرده به حرکت درآورند. درباره اقتصاد مقاومتی، اقتصاد و فرهنگ لازم و ملزوم یکدیگر هستند.
مقولههایی مثل بحث اقتصاد فرهنگی، انگیزه ملی، مدیریت جهادی در افقهای فرهنگسازی اقتصادی و تقویت فرهنگ ملی کشور محقق نخواهند شد مگر با یک انگیزه ملی که آن هم در گرو عملکرد مناسب روابطعمومیهاست. این اراده را رسانهها باید به وجود بیاورند بنابراین میتوان اینگونه نتیجه گرفت که رسانهها در هدفگذاریها نقش تعیینکنندهای دارند. شاید در کل کشور کمیسیون انرژی اولین جایی بود که در مجلس هشتم هدفگذاریهایی را برای اصلاح الگوی مصرف تعیین کرد. در همین راستا ما توانستیم در کمیسیون انرژی یک قانون جامع را تدوین کنیم. خود من هم رئیس این کارگروه بودم. بعد از 8 ماه کار توانستیم در آن کارگروه این قانون را تدوین کنیم و پس از آن به تصویب دولت برسانیم. امروز کارشناسان واقفند که اگر همان قانون را به صورت کامل اجرا کنیم تمام بندهای مربوط به انرژی در سیاستهای مقاومتی اجرا خواهد شد. در مورد نام امسال هم تا به الان که دارم با شما صحبت میکنم در کمیسیون انرژی چندین جلسه با وزرای مربوطه برگزار کردهایم. آنها هم برنامهها را برای شرایط اقتصادی کنونی تشریح کردند. خود ما هم جلسات مفصلی را برگزار کردهایم. ادامه این مسیر نیازمند این است که در مورد تحقق قانون اصلاح الگوی مصرف توسط مراجع مربوطه گزارشی تهیه شود و ما روی آنها کار کنیم. متاسفانه دولت قبل این قانون را اجرا نکرد. آییننامههای اجرایی، اجرایی نشدند. بعضی از مواد این قانون بعد از حدود 900 روز که از مهلت اجرای آییننامه میگذرد دست نخورده باقی ماندهاند. در دولت جدید هم نامههایی تنظیم کردیم و این تلاشها را ادامه میدهیم. سیاستهای اقتصادی مدنظر در این آییننامه شامل بهینهسازی مصرف انرژی کشور، کاهش شدت انرژی، کنترل مصرف، ارتقای راندمان نیروگاهها، افزایش سهم انرژیها نو و تجدیدپذیر در سبد انرژی کشور، استانداردسازی دستگاههای انرژی بر، توجه به بحث صادرات و ... بودند که در مورد همه آنها در قانون اصلاح الگوی مصرف بحث شده است. مطمئنم اگر این قانون به مرحله اجرا گذاشته شود گام اصلی را در اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی برداشتهایم.