در باب تایید دیگران
 

 

|  مریم سمیع زادگان |

جلوی آیینه خودرو‌اش یک تسبیح آویزان بود، مسیر طولانی بود، هم‌صحبت شدیم، به آخر راه که رسیدیم گفت چند‌سال داری؟ گفتم امسال 44 سالم می‌شود، از گوشه چشم یواشکی نگاهم کرد، گفت چه خوب مانده‌ایی، سن‌ات را نشان نمی‌دهی، گفتم زیاد می‌گویم «به درک، گور باباش!!!»... اصلا جدیدا به درک گفتن‌هایم زیاد شده. حرص خوردن‌هایم کمتر شده، گفتم جمله خوبی است شما هم استفاده کن، زیاد بگو، آب است روی آتش دلت... امروز نامه‌های ابراهیم گلستان را می‌خواندم به سیمین دانشور، یک جایی از کتاب نوشته بود «نفس کار اصل کار است. اگر با دیگران فرق داری چرا از دیگران تأیید بخواهی، یا تأیید دیگران را ارزشی بدهی. آن هم چه دیگرانی...» راست می‌گوید این جمله آخرش خیلی خوب بود، این «آن هم چه دیگرانی»اش... حالا شما بیا از دست این «آن دیگران» هی حرص بخور...

 


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/29356/در-باب-تایید-دیگران-