روحاني و الزامات يك دولت مدرن
 

 

متين مسلم كارشناس روابط بين‌الملل

مخالفان رئيس‌جمهوري روحاني و محمدجواد ظريف مشخص نمي‌كنند فراتر از شعارها و هيجانات روزافزون اما بي‌حاصل،  گزينه‌هاي جايگزين آنها براي حل بسياري از معضلات سياست خارجي ايران خصوصا پرونده حساس هسته‌اي چيست. آنها تنها به مخالفت خود اصالت داده و هر آنچه را كه طي قريب به دوسال گذشته منجر به افزايش اعتماد عمومي ايرانيان به روحاني و نيز تغيير نگاه جامعه بين‌المللي به ايران شده را محكوم مي‌كنند. گرچه قضاوت درباره اينگونه مواضع به عهده جامعه ايراني است، اما متقابلا تا آن‌جا كه به رئيس‌جمهوري روحاني و وزير خارجه او مربوط مي‌شود، شدت مخالفت‌هاي سيستماتيك موجب نشده آنان تغييري در مواضع خود ايجاد و در پيگيري ديپلماسي «گفت‌وگو براي صلح و نه مذاكره براي تنش» دست به عقب‌نشيني بزنند.  اين مقاومت،  هر چند اميدوار كننده،  اما در آينده‌اي نه چندان بالقوه آنان را در معرض حملات بيشتري از سوي مخالفان قرار خواهد داد.  شگفت‌آور به نظر مي‌رسد،  اما شدت مخالفت‌ها با روحاني و ظريف با سرعت موفقيت‌هاي آنان خصوصا در عرصه بين‌المللي رابطه مستقيمي پيدا كرده است.
اما اين همه ماجرا نيست
 به نظر مي‌رسد با توجه به شرايط حساس منطقه‌اي و بين‌المللي و مخاطرات پيش‌رو  و نيز كارنامه 2 ساله دولت كنوني، جامعه ايراني همچنان دلايل متعدد و قانع‌كننده خود را براي اعتماد كردن به روحاني و تيم رويايي سياست خارجي او كاملا حفظ كرده.  پاره‌اي نظرسنجي‌هاي مستقل در داخل و خارج ايران نشان مي‌دهد ميزان اعتماد به روحاني از زمان انتخابش در‌سال 2013 افزايش چشمگيري يافته است. اعتماد نه صرفا به دليل مخالفت و يا نگراني از جانب مخالفان، بلكه به اعتبار مواضع روشن و نيز سياست‌هاي كاملا واقع‌بينانه و عمل‌گراي او.
اما تا آن‌جا كه به آينده نه چندان دور مربوط مي‌شود «شدت مقابله با روحاني،  يا موقعيت برتر او در ميان ايرانيان و جامعه جهاني، كداميك سرنوشت سياست خارجي ايران را تعيين خواهند كرد؟زمان دريافت پاسخ طولاني نخواهد بود.  حداكثر تا 3 ماه آينده و نيز روزهاي مذاكرات اتمي در ژوئن سرنوشت‌ساز،  پاسخ اوليه ولي تعيين‌كننده دريافت خواهد شد. گرچه شخصا بر اين باورم روز‌هاي گرم ماه ژوئن به دليل سرنوشت محتوم مذاكرات اتمي به موفقيت قطعي،  روز‌هاي گرمتري براي همه خواهد شد.  اين را از شدت برخورد‌ها و حجم وسيع حملات مخالفان به خوبي مي‌توان فهميد. اگرغير از اين بود دليلي براي اين همه حملات سازمان‌يافته وجود نداشت.  اما مستقل از سرنوشت مذاكرات اتمي و يا مسير سياست خارجي جديد ايران، شدت برخورد با ديپلماسي دولت روحاني،  ما را در برابر اين پرسش قرار داده كه« از ديد مخالفاني اينگونه،  اساسا هدف و فلسفه تشكيل دولت (ايجاد دولت نخست يا تشكيل دولت جديد) چيست؟ و موقعيت يك دولت منتخب درقبال مسئولیت‌ها و تعهداتي که متوجه خود مي‌بيند كجاست؟». اگر چنين دولتي تجلي اراده و خواست قاهره يك ملت است و با هدف ایجاد و انجام تغییرات معنادار تشكيل مي‌شود - كه حتما غیر از این نيست - در ادامه آنگاه حق داریم بپرسیم  پذيرش مسئوليت‌ها و استفاده از اختيارات قانوني در چنين دولتي(دولت به مثابه تجلي حاكميت اجرايي و اداره تامه كشور) با چه هدفي صورت مي گيرد؟  به سخن روشن‌تر  علت ذاتي و غايي تشكيل يك دولت و هدف از تاسيس آن چيست؟ اين سوال هر چند دايره وسيعي از پاسخ‌ها را شامل مي‌شود، اما با توجه به اينكه از 2 ديدگاه سخن مي‌گوييم،  دركلان موضوع مي‌توان گفت « قرن‌هاست دوره فن اعمال دموكراسي مستقيم هرج و مرج طلب و نامتوازن سنتي سپري و جاي خود را به مدل   «دولت دموكراتيك واسطه‌اي نخبگان داده». دولتي كه به مهمترين شاخصه يك جامعه مدرن تبديل شده است.  اين ويژگي مهم كه متاثر از تجربه بسيار گران و خونين تشکیل دولت پرهزينه سنتی به دست آمده،  موجب مي‌شود جامعه تحول‌خواه،  برای تأمین و احقاق حقوق خود در كليه زمينه‌ها،  اقدام به تشکیل «دولت واسطه‌ای نخبگان» یا همان «دولت مدرن» نمايد و در يك پروسه انتخاباتي آزاد با تعيين دولت برآمده از آراء مسئولیت و اختیاراتی را که تا پیش از این متوجه خود می‌دید به آن واگذار كند.  اين معادله پيچيده و غامضي نيست اما پذيرش آن از سوي مدافعان تشكيل دولت سنتي،  سخت و ناگوار است.  اساس شکل‌گیری دولت‌های جديد پيشرو در جوامع مترقي،  دستکم از قرن 18 به بعد بر این مبنا بوده است. به سخن واضح‌تر، در جوامع با ویژگی بيان شده،  مردم و نهاد‌ها برای احقاق حقوق شخصي يا عمومي و ملي،  مستقیما وارد عمل نمی‌شوند و استيفا و تامين آن را با دادن قدرت كامل به دولت،  مشروط به اعمال نظارت و نه دخالت ساير نهادهاي واسطه‌اي منبعث از ملت،  از رئيس دولت منتخب مطالبه می‌کنند. در غیراین صورت رابطه متقابل «دولت – ملت» کاملا بی‌معنا خواهد بود.  دستكم درك ما از مفهوم «دولت مدرن» برای و در خدمت «جامعه مدرن» اینگونه است. این سخن گرچه به معناي نفي مسئوليت جامعه و نقش ساير قوا نيست،  اما وسعت مسئولیت‌ها يك دولت،  قهرا و عملا نقش او را در اداره كشور و عرصه بين‌المللي برجسته و متفاوت‌تر می‌کند. به همين دليل انتقال مسئوليت و داشتن اعتماد جامعه(حال به هر دليل) به دولت منتخب، يكي از ويژگي‌هاي ضروري مهم جوامع پيشرو و دولت‌هاي آنان تلقي مي‌شود؛  مزيتي كه روحاني و ظريف از آن برخوردارند. هرچند به مذاق مخالفان داخلي و خارجي آنان چندان خوشایند  نيست.

 


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/29201/روحاني -و-الزامات-يك-دولت-مدرن