مجید برزگر کارگردان
راه افتادن گروه هنر و تجربه، فارغ از اینکه فیلمهای آن چقدر میفروشند یکی از مهمترین اتفاقاتِ سینمای ایران در این دوران بود. انگار این نکته را باید مدام به منتقدانِ این جریان یادآوری کرد که مگر بقیه فیلمهای سینمای ایران که به شکلی رقتانگیز همه تلاششان را برای فروش بالا میکنند، چقدر میفروشند که فیلمهای گروه هنر و تجربه نمیفروشد؟! چرا کسی با این حجم بالای فیلمهایی که نمیفروشند، مشکلی ندارد؟ فیلمهایی که فقط برای فروش ساخته شدهاند؟
برای آقای فرحبخش احترام قایل هستم اما به نظرم صحبتهای اخیرشان فکر نشده بود. متاسفانه آقای فرحبخش هیچ تحلیلی از موقعیت فیلمهای گروه هنر و تجربه ندارد. همه تحلیلش به این نتیجهگیری ختم میشود که چون فیلمهایی را دوست ندارد و شبیه به مدل «او» نیستند، نباید اکران شوند. فکر میکنم چنین اظهارنظری ارزش جواب دادن را ندارد.
فیلمهای گروه هنر و تجربه، فیلمهای محترمی اند. ما سازندگان اینگونه فیلمها هیچ اشکالی نمیبینیم که فیلمهایمان تماشاگران کمی داشته باشند. چرا که ما حرمت تماشاگران را نگه میداریم و به هر قیمتی حاضر نیستیم آنها را به تماشای فیلمهایمان بنشانیم. همین تماشاگران محدود برایمان بسنده است و به آنها افتخار میکنیم. راه انداختن گروه «هنر و تجربه» وظیفه مدیران سینمایی کشور بوده، آنها باید سوبسید بدهند تا سینماها چنین فیلمهایی را به نمایش دربیاورند. چون همان اقلیتی که تا پیش از این برای دیدن هیچ فیلمی پا به سینما نمیگذاشتند، حالا برای دیدن فیلمهای متفاوت به سینما آمدهاند. چه دیگران دوست داشته باشند و چه نداشته باشند. تنها امیدوارم این جریان بازهم به راه خود ادامه دهد و فیلمسازان از تجربههای تازه خسته نشوند.
فکر میکنم نفروختن عمده فیلمهایی که از پوستر، شکل اکران و انتخاب هنرپیشگان و همه و همه در راستای فروش بیشتر است، تکلیف سینمای ما را روشن میکند. نکته جالب برایم این است که نه فیلمسازان گروه هنر و تجربه و نه تهیهکنندگان فیلمهای آنان هیچ انتظار کمکی ندارند. حتی با جریان دیگر سینمای ایران هم مخالفتی ندارد؛ سینمایی که همه بودجهها، ستارگان و سالنهای سینماها در اختیارشان هست. به شکلِ شرمآور و البته رقتانگیزی هر کاری برای جذب مخاطب میکند و دستِ آخر آمار فروشها را ببینید. پول واقعیای که از فیلم برمیگردد را ببینید!
نگرانیشان عجیب نیست؟ عجیب است که آنها با این جریان تازه و محدود کار دارند و نگران آن هستند. چرا نگراناند؟ به نظرم این نگرانی از اینجا میآید که این سینمای «هنر و تجربه» انگشت خودش را به سمت آنها گرفته است. چون در این گروه، فیلمهایی برای تماشاگران جدی سینما به نمایش درمیآورد که تفاوت زیادی با جریان آن سینمای تکراری و لمپنی دارد. شاید آنها نگران این هستند که اگر تماشاگران بیشتری به این سینما علاقهمند شوند، آنها باید سینمای به ظاهر عامهپسندشان را تعطیل کنند. چون عامهپسند هم حتي نیستند. چون دیگر فروش ندارند. برای همین است که به کوبیدن سینمای دیگر روی میآورند و میگویند ما محق هستیم. باید از آنها بپرسیم آیا پرفروشترین فیلمهای این سالهای سینمای ما به استثنای چند فیلم در چند سال- که اصلا آنها را نباید در مناسبات سینمایی به حساب آوریم و همچنان که گفتم: استثناءاند- توانستهاند 50هزار نفر را به سالن بکشند؟ در کشوری که 80میلیون جمعیت دارد،؟ حالا فیلمهای هنر و تجربه هر کدام ده، بیست یا مثلا سیهزار نفر مخاطب دارد. اختلافمان زیاد است؟ فیلمهای نوروزیمان را مرور کنیم؟ ضرب و تقسیمِ معادلات و قیمت بلیت و تعداد صندلی و میزان اشغال صندلیهای سینما و تبلیغات و چه و چه را مرور کنیم؟ به نظرم دوستان شوخی میکنند.
فیلمهای گروه «هنر و تجربه»سال پیش توانستند مخاطبان اندک خودشان را جذب کنند و البته برای بعضیهاشان، مثل ِ فیلمهای «ماهی و گربه» و «پرویز» در این میان اتفاق بهتری افتاد. آنها نگران همین موضوع هستند، وگرنه چرا باید آقای فرحبخش نگران و مخالف این جریان باشد؟! فیلمهای گروه «هنر و تجربه» که تنها در چند سالن و سانسهای محدود به نمایش درمیآیند چه خطری برایشان دارد؟ برای چه آنها باید به خاطر این موضوع عصبانی باشند؟ بله، موضوع جای دیگری است. آقای فرحبخش به شکل سادهای خودشان را لو دادند. برای همین است که نیازی نمیبینم به صحبتهای او پاسخ دهم.
تاریخ به روشنی و بیرحم از پی ما میآید. به کارنامه کم تعداد و کم فروش ما و پُر تعداد و بفروش آنها هم کاری ندارد. تنها کافی است یک دو سه سالی بگذرد تا ببینید که درباره کدام فیلمها بازهم حرف زده میشود و کدام تولیدات در سینما تاثیرگذار میشوند. این همه چیز را واضح نشان میدهد.