كورش كماليسروستاني استاد ادبيات
دوستی و صلح در اندیشه و ادبیات ایرانی قدمتی دیرپا دارد چنانکه شمار زیادی از صاحبنامان فرهنگ و ادب پارسی، ثناگویان این مفاهیم والا هستند. یکی از آنان، شیخ مصلحالدین سعدیشیرازی است. سعدي، شاعری معتدل بود. درونمايه كارهاي او آسايش آدمي است که در برابر جنگ قد راست کرده است چراکه آنچه آسايش، آرامش و خوشبختي انسانها را خدشهدار ميكند، جنگ است. بنابراين طبيعي است كه شاعر انساندوستي چون سعدي تا جايي كه ميتواند ميگويد: «تا در صلح ميزنند در جنگ مپوي». به همين خاطر است كه او بر حفظ آرامش جامعه انساني تاكيد ميكند. يكي از واژههاي پر بسامد شعر سعدي، دوستي است. البته واژهاي چون صلح كه امروز به كرات مورد استفاده قرار ميگيرد، در روزگار سعدي كاربردي نبود. با اين وجود دوستي ميتواند منظور را به خوبي برساند: «بيا كه نوبت صلح است و دوستي و عنايت...». او در جاي ديگر ميگويد: «شراب وصلت اندرده که جام هجر نوشیدم/ درخت دوستی بنشان که بیخ صبر برکندم». نگاه سعدي در اين بيت و بيتهايي از اين دست كاملا روشن است. شعر «بنيآدم اعضاي يكديگرند» که برخلاف آنچه گفته میشود هيچگاه بر سردر سازمانمللمتحد نصب نشده است بهخوبی بنمایه اندیشه او را نشان میدهد. درونمايه شعر سعدي پر است از نگاه عميق به انسان و جغرافياي انساني. او بارها در حكايات و غزليات خويش از صلح و لزوم آن سخن گفته است.
سعدي و حافظ دغدغه انسان آزاد داشتند. هردو از ظلم و ستمي كه بر انسانهاي روزگارشان روا داشته ميشد، رنج ميبردند. هردو از ريا، دورويي و دروغ ابراز تنفر كردهاند، هر دو ريا را در آثار خود رد كردهاند، هردو به تعالي انساني و آزادبودن انديشه انساني تاكيد كردهاند، هردو بر مفهوم حقوقرعيت (در آن روزگار) و حقوقشهروندي كه امروز با آن آشنايي داريم، انگشت تاكيد گذاشتهاند. برای مثال، روشنفكران قرن 18 و 19 اروپا با گلستانسعدي همدلي زيادي احساس ميكنند. بعد از آنكه «اولاريوس» مجموعه گلستان را منتشر كرد و اين اثر به زبان فرانسه و آلماني در اختيار جامعه غرب قرار گرفت، به قول امرسون، يكدفعه ديدند انساني در شرق زودتر از آنها از حقوقانساني سخن گفته است. ويژگيهايي كه رنسانس در ادبيات رنسانسي ايجاد كرده بود، سالها پيش از «پترراك» كه او را بنيانگذار ادبيات رنسانسي ميدانند، در آثار سعدي (بهخصوص در گلستان) ديده ميشود. به بيان ديگر، پرداختن به مشكلات اجتماعي، بحث كردن درمورد ويژگيهاي فردي و ايجاز در كلام پيش از غربيان در كلام سعدي ديده شد. رويكرد سعدي به مسائل اجتماعي متفاوت است. در يك دوره زماني خاص بخشي از جامعه روشنفكري ايران ناخواسته به سعديگريزي دامن زدند. خوشبختانه اين مسأله دارد هر روز بيش از گذشته كمرونق ميشود. كساني چون مرحوم گلشيري كه در حوزه ادبيات مدرن كار كرده بود، در اواخر عمر خويش دست بهكار ويرايش گلستانسعدي شد. فردي چون محمود دولتآبادي ميگويد: ما با خواندن سعدي از او الهام ميگيريم. نقادان داستاننويسي چون كاميار عابدي و حسن ميرعابديني نقش سعدي را در ادبيات داستاني ايران كمرنگ نميدانند. شايد همه اين نكات باعث شده حضور سعدي در ادبيات ايران مستمر باشد. البته شعر حافظ هم نكتهبيني و زيبايي مخصوص به خودش را دارد اما كاري كه سعدي در زبان كرد را نه حافظ انجام داد و نه مولوي.