هیولایی به نام بیکاری
 

 

محمداسماعیل سعیدی نماینده تبریز

در جامعه فعلی ما، بیکاری از معضلات بزرگی است که بیشتر از سایر معضلات به چشم می‌آید. مانند بسیاری از شهرهای کشور که با معضل بیکاری دست به گریبان هستند، تبریز هم در گرداب این مشکل قرار دارد. در جلسات حضوری که با مردم داریم، 60‌درصد مسائلی که عنوان می‌کنند، به مشکل اشتغال و بیکاری برمی‌گردد، البته این منطقه پتانسیل ایجاد اشتغال را دارد و اگر در ایجاد زیرساخت‌ها درست عمل کنیم و برنامه‌ریزی مناسبی داشته باشیم، می‌توانیم از این پتانسیل بهره کافی را ببریم. استفاده مناسب از این ظرفیت باعث می‌شود مشکل بیکاری در شمال غرب کشور رفع شود ولی جای تأسف اینجاست که بیشتر این بیکاران از قشر تحصیلکرده و دارای مهارت‌های مناسب  هستند!  
خشک‌شدن دریاچه ارومیه به موضوع بیکاری در این منطقه دامن‌زده است؛ از نیمه دوم دهه 1370، این دریاچه شروع به خشک‌شدن کرد که این نیز به بی‌توجهی برنامه‌ریزان در سطح کلان و غفلت دولت‌ها برمی‌گردد. خشک‌شدن این تالاب بین‌المللی باعث بروز مشکلات اقتصادی، اشتغال، کشاورزی و مسائل زیست‌محیطی برای این منطقه و شمال غرب کشور شده است که ادامه این روند باعث می‌شود در آینده شاهد ریزگردهای نمکی در شمال کشور و حتی کشورهای همسایه باشیم. این مشکل باعث خطرات زیست‌محیطی در این منطقه شده و شور شدن، آب چاه‌های کشاورزی و دامداری این منطقه را تهدید می‌کند که خود این نیز باعث تشدید بیکاری و آسیب‌هایی به تبع آن خواهد شد. موضوع موادمخدر و توزیع این بلای خانمانسوز، مشکلی است که می‌توان گفت تمام استان‌ها با مقداری شدت و ضعف با آن درگیر هستند و تبریز نیز از این قاعده مستثنی نیست. متاسفانه ما این معضل را بین جوانان و نوجوانانمان شاهدیم و شوربختانه این مشکل با سرعت در لایه‌های پنهان جامعه درحال رسوخ است. مواد اعتیادآور صنعتی نیز این مسأله را سخت‌تر کرده‌اند چون مشکلات روانی و ناهنجاری‌هایی که این‌گونه مواد در پی دارند، باعث می‌شود هزینه خانواده‌ها و جامعه‌گزافی را پرداخت کنند. مهاجرت دغدغه دیگری است که با آن روبه‌رو هستیم. مهاجرت هم در خود شهر تبریز وجود دارد هم در اطراف آن. در 15-10‌سال گذشته روستاها تنها 1500 تا 200 نفر جمعیت داشته که درحال حاضر 20هزار نفر را در خود جای داده است. درواقع می‌شود گفت که شهری شده اما مسئولان عالی‌رتبه در ارایه خدمات اعم از بهداشتی، آموزشی و رفاهی با دید روستا به آن نگاه می‌کنند. در حقیقت زیرساخت‌های درنظر گرفته شده برای آن در حد یک روستاست اما توقع و خدماتی که مردم انتظار دارند در اندازه‌های شهر است که خود این نیز معضلات اجتماعی را به ارمغان آورده است چون منابع کشاورزی و دامداری گسترش نیافته و از طرفی نیز فرهنگ‌های مختلفی در یک جا گردهم آمده‌اند. خود این نیز باعث بروز بزه‌هایی شده است. روستای کج‌وار  این استان  با 20هزار نفر جمعیت که اکثرا صنعتگر هستند بخش قابل‌توجهی از سیستم سرمایشی و گرمایشی کشورهای منطقه را تأمین می‌کنند و این مسأله باعث اشتغال جوانان و درآمدزایی برای ساکنان آن شده ولی هر بار بهانه‌هایی برای خروج این کارخانجات به بیرون از این روستا مطرح می‌شود! ما در خود شهر نیز با 15هزار حاشیه‌نشین طرف هستیم که همین مسأله باعث آسیب‌های اجتماعی در شهر شده است، البته قابل ذکر است که محل سکونت این مهاجران اصلا مناسب نیست و اگر خدای ناکرده بلایای طبیعی پیش بیاید ما با فاجعه بزرگی روبه‌رو خواهیم شد. درحقیقت خود حاشیه‌نشین‌ها نیز از شرایط مناسبی برای زندگی برخوردار نیستند. از دیگر مسائلی که این منطقه با آنها درگیر است بالا رفتن طلاق است که از بازتاب‌های بیکاری و اعتیاد است. بالا رفتن سن ازدواج هم از تبعات آسیب‌های اجتماعی به‌ویژه بیکاری است!
در این منطقه از ظرفیت‌های موجود استفاده مناسب نمی‌شود به‌عنوان مثال از کمتر از 50درصد ظرفیت مراکز صنعتی این استان استفاده می‌شود! اگر از این پتانسیل‌ها درست بهره‌برداری شود ‌درصد قابل‌توجهی از معضلات اجتماعی هم حل می‌شوند. در 30سال گذشته 75‌درصد جمعیت در روستاها زندگی می‌کردند و تنها 25درصد ساکن شهرها بودند اما امروزه این روند کاملا معکوس شده و هجوم افراد به شهرها و مناسب‌ نبودن زیرساخت‌های مناسب، باعث مشکلات زیادی چه در زمینه اقتصادی چه در حیطه اجتماعی شده است که باید برای آنها، راهکارهای مناسبی در نظر گرفته شود. راهکارهایی که تمام جوانب در آن مدنظر قرار بگیرد تا گره‌ای از مشکلات باز شود.

 


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/28874/هیولایی-به-نام-بیکاری-