اسماعیل عبدی دبیرکل کانون صنفی معلمان
امروزه افراطیگری جهان را درمینوردد و افکار عمومی روزبهروز نسبت به عواقب آنها حساستر میشود. بنابراین یافتن شیوههای آموزشی موثر در آموزشگاهها جهت رسیدن جامعه به آگاهی لازم بسیار مهم است. در سطح کلان وزارت علوم و آموزشوپرورش با رویکرد غیرسیاسی میتوانند بزرگترین گام را برای آگاهکردن جامعه نسبت به خطر افتادن جوانان در دام افراط بردارند. اهمیتدادن به مجلس دانشآموزی میتواند سبب آموزش و تثبیت نسبی میانهروی در لایههای مختلف دانشآموزی شود. بایسته است که روشهای نوین آموزش به شکل ضمن خدمت به معلمان انتقال داده شود تا کلاسهای درس از حالت انفعال به نشاط کشانده شود. مربیان پیشدبستانی و آموزگاران محترم بیشترین نقش را در تثبیت میانهروی در دانشآموزان دارند و آثار سخنان و رفتار آنها تا مدتها در عملکرد دانشآموزان دیده میشود. امید است آموزش و پرورش به این عزیزان اهمیت بیشتری دهد و خدمات ارزشمندشان را ارج نهد و آنها را به آرامش برساند.
وزارت آموزشوپرورش در دولت گذشته با تغییرات پیدرپی و غیرکارشناسی کتب درسی و مقاطع تحصیلی نوعی سردرگمی دربین دانشآموزان، معلمان و خانوادهها ایجاد کرد. کانون صنفی معلمان و سازمان معلمان ایران با انتشار بیانیههایی از این رویکرد ایدئولوژیزده آموزش و پرورش انتقاد کردند و خواستار توقف آن شدند.
خاستگاه افراطیگری در تمایلات فردی، ملاحظات مذهبی و اجتماعی است و عموما حاصل تعصبات و رسوم نادرست، جهل افراد و تبلیغات زیاد برخی گروههاست. برای آموزش کارآمد باید در ابتدا افراط را از زاویههای مختلف بررسی کرد. برای نمونه سویههای زیر را میتوان بررسی کرد:
افراط در خودشیفتگی و نارسیسم یا در خودپرستی: در این حالات فرد همواره خواستههای شخصی خود را بر خواستههای دیگران ترجیح میدهد. آنها توهم خودبزرگبینی داشته و خود را مصون از اشتباه میدانند و با عشق افراطی به خود و غلوکردن درباره قابلیتهای فردی خودشان، انگاشتها و قابلیتهای انسانهای دیگر را در نظر نمیگیرند. چنین افرادی در نوجوانی دچار انزوا شده و نمیتوانند دوستان خوبی پیدا کنند. آنها در بزرگسالی دچار خودکامگی شده و از اغوا، سلطهگریافراطی و خشونت برای کنترل زندگیشان استفاده خواهند کرد. این افراد به لحاظ رفتاری از هم گسیخته بهنظر میآیند.
کتب درسی، رسانهها و خانواده در فرآیند تعدیل خودپرستی نقشآفرینند. مربیان و آموزگاران محترم میتوانند با طرح بازیهای جذاب، اجرای نمایش توسط خود دانشآموزان و تعریف داستان در کلاس درس از همان ابتدا نونهالان و نوجوانان را نسبت به این رفتارهای نادرست و عواقب احتمالی ناشی از آن آگاه کنند.
افراط در عشق: همه شئونات زندگی را تحتتأثیر خود قرار میدهد. بیشترین آسیب از افراط در عشق متوجه نوجوانان و جوانان است. تفکیکجنسیتی در کشور ما از مدارس ابتدایی آغاز و تا پایان دوره دوم متوسطه ادامه دارد. دانشآموزان دورههای اول و دوم متوسطه معمولا برخورد با جنس مخالف را در کوچه و خیابان یا از طریق شبکههای اجتماعی فضای مجازی مانند لاین، تانگو، وایبر، واتسآپ و فیسبوک تجربه میکنند. ناآگاهی، آموزش ناکارآمد و برخوردهای قبیلهای برخی خانوادهها با موضوع ارتباط که یک نیاز است، سبب تخریب افکار جوانان و تشکیل گروههای بزهکار میشود و اعتماد به نفس پایین، سیگار و موادمخدر، استفاده از الکل، خیالپردازی، رفتار بیش از حد رمانتیک، اعتیاد به رابطه و تعدد شرکای جنسی حاصل سرخوردگی و شکست در عشق است.
خانوادهها، رسانهها، مدارس و تشکلهای اجتماعی مردمنهاد میتوانند در رشد فکری نوجوانان و جوانان نسبت به این مسأله گام بردارند. خانوادهها باید از تعصبات فاصله بگیرند و برخورد خشونتآمیز قهری را حذف کنند. رسانهها از طریق نمایش فیلم، تئاتر و سریالهای تلویزیونی آموزنده، یادداشتها و مقالات و رمانهای مفید و مدارس با برگزاری همایشهای دانشآموزی و دعوت از اساتید مجرب روانشناسی برای آموزش خانوادهها و نهادهای مدنی با جذب جوانان و آموزش مستمر و آگاهیبخشی میتوانند در ارتقای سطح دانش اجتماعی جوانان، بهبود روابط و پایداری عشق واقعی تلاش کنند.
افراط در مصرف: با گسترش نظام سرمایهداری در اروپا الگوهای مصرف تغییر کرد و مردم برخی از کشورها که بهسمت توسعه گام برداشتند با تاثر از مصرفگرایی رایج در اروپا موجب بروز برخی ناهنجاریها شدند. در - کشور ما و - چنین کشورهایی خانوادههای غیربرخوردار تحقیر میشوند و فرزندان اشخاص غیربرخوردار مورد تمسخر دیگران قرار میگیرند. نوجوانان در کشورهای درحال توسعه با الهام از فرهنگ کشورهای توسعهیافته به مد رو میآورند. فرم مو و لباس خود را با آنها هماهنگ میکنند. مصرف بیرویه و اسراف در برخی خانوادهها تبدیل به فرهنگ شده است.
بازیهای هوش و خلاقیت در زدودن ذهنی مصرفگرایی و اسراف بسیار مهم است. مثلا معلم از دانشآموزان بخواهد که با کمترین تعداد قطعه کاردستی بسازند و بستههای تشویقی برایشان قایل شود.
افراط سیاسی و ایدئولوژیک: در بین انواع افراطیگری مهمترین گونه، جنبه دینی دارد که غالبا همراه با برداشتهای نادرست از مفاهیم ایدئولوژیک دستمایه تهمت، دروغ، خشونت، جنایت، جنگ و ترور میشود. زیادهروی در دین، اجتهاد کاذب مذهبی ایجاد میکند و افراد و گروهها را به درجهای میرساند هر آنکه خارج از دایره خودی هست را کافر پنداشته و برایش حکم صادر میکنند. در بعد خفیف آن مثلا با تفاوت پوشش مدنظر خودشان بهراحتی بهدیگران برچسب میزنند و براساس آن قضاوت میکنند و در بعد وسیعتر برخی کشورها به کشورهای دیگر حمله میکنند، مانند اسراییل که مرزهای کشور خود را از نیل تا فرات دانسته و بر این اساس سالهاست که جنایت میکند. جهان پس از چنگیزخان و هیتلر نیز از خشونت و جنایت و نسلکشی مبرا نبوده است. فاجعههای انسانی رخ داده در صربستان و مونتنگرو، بوسنی، کردستان عراق و ترکیه، ارمنستان، چچن، عراق، افغانستان، اوکراین، سوریه، لیبی، مصر، فلسطین، لبنان، مراکش، سومالی، ژاپن، ویتنام و هندوستان حاصل سلطهگری و افراطیگری انسانها و اولتراناسیونالیسم دولتهاست. کودکان پس از بیدار شدن با خشونت مواجه میشوند و همزمان با دیدن افق و روشنایی خورشید هواپیماهای دشمن را میبینند که بر سر عزیزانشان بمب میاندازند.
فعالیتهای تبلیغی وهابیت با محوریت مهدور الدم دانستن مسلمانان دیگر و ظهور گروههای تروریستی، تکفیری و افراطی در ممالک اسلامی، اهمیت این موضوع را برای نوجوانان کشور اسلامی ایران افزایش مییابد. شوربختانه در کشورهای اسلامی سونامی خشونتبار گروههایی تکفیری همراه با کشتار مردم بیگناه به راه افتاده است. طالبان در افغانستان، جامعه اسلامیه در اندونزی، مالزی، جنوب تایلند و جزیره میداناتو، جبهه النصره موسوم به ارتش آزاد عراق و شام، جندالله و لشگر صحابه در بلوچستان پاکستان و مرزهای شرقی ایران، افغانالعرب مهاجران عرب افغانستان، الشباب آفریقا در سومالی، سودان و کنیا، داعش در عراق و شام، القاعده در عربستان، یمن، الجزایر، لیبی، چاد، نیجریه و... مانعی جدی بر سر راه برخی از کشورهای اسلامی برای رسیدن به دموکراسی، مردمسالاری و ساخت دولتها براساس قانون هستند.
در حالحاضر شاهدیم که در جهان- بهویژه کشورهای اسلامی- دامنه افراطیگری در امور مذهبی روز بهروز بیشتر میشود. لذا برای ایجاد یک تحلیل درست نسبت به این جریان در ذهن دانشآموزان میتوان درقالب نمایشنامه و اجرا توسط خودشان در مراسم و همایشها اقدام کرد. برای آگاهیرسانی به نوجوانان و برونرفت ذهنی و عملی از بحران لگام گسیخته کنونی نیاز به آموزشمستمر است. درونمایه کتابهای درسی، جراید و رسانهملی با ورود تمامقد مسائل ایدئولوژیک برای بچهها از جذابیت میافتد و باید در پردازش آنها میانهروی اجرا شود.
ذهن جوان، پویا و فعال است و باید اجازه انتقاد داشته باشد تا به بنبست نرسد. معلمان گرامی در عمل باید این اجازه را به دانشآموزان بدهند که آنها را مورد نقد قرار دهند. آموزش حقوقشهروندی به معنای واقعی آن باید در خانه و مدرسه نهادینه شود. شکستن تابوهای ایجاد شده نادرست که جوانان حق ندارند در فرآیند حرکت به سمت دموکراسی و مردمسالاری نقش داشته باشند، یک نیاز ضروری است. ایجاد خفقان شدید فکری، سرکوب و خشونت در خانه، مدرسه و جامعه سبب یأس و سرخوردگی جوانان میشود. دانشگاهها نیز باید در تحولات سیاسی کشور تاثیرگذار باشند و برخورد افراطی و خشونتبار با آنها زمینهساز خروج نخبگان از کشور میشود. ایجاد جامعه مدنی با الهام گرفتن از نحلههای مختلف اجتماعی افزایش NGOها و گسترش احزاب فراگیر در کشور یک ضرورت است. آموزش کارآمد مقابله علمی و عملی با افراطیگری در دل نهادهای مدنی قرار دارد.