به بهانه درگذشت گونتر گراس
 
چشم فرو بستن غول بزرگ ادبیات
 

 

کاوه ميرعباسي مترجم

سال گذشته همین موقع‌ها بود که نویسنده‌ بزرگ جهان، گابریل گارسیا مارکز چشم از این جهان فرو بست. بهار امسال هم یک نویسنده‌ی معتبر دیگر به نام گونتر گراس از دنیا رفت. همیشه دلم می‌خواست آثار بیشتری از گونتر گراس بخوانم اما فقط توانستم «طبل حلبی»‌اش را بخوانم. اثری که یکی از درخشان‌ترین آثارش بود. او یکی از غول‌های بزرگ ادبیات بود. «طبل حلبی»، جلد اول سه‌گانه معروف «دانزیگ»، اثری است که از شاهکارترین و شناخته شده‌ترین این سه‌گانه محسوب می‌شود. ماجرای این کتاب در شهری به نام دانزیگ می‌گذرد که همیشه بین آلمان و لهستان دست به دست شده است. پرسوناژهایی هم که در این داستان حضور دارند، اغلب آلمانی و لهستانی‌تبار هستند. برخی از این اثر به‌عنوان رئالیسم جادویی یاد می‌کنند. وقتی که پسر بچه‌ای به نام اسکار تصمیم می‌گیرد بزرگ نشود و همیشه کودک بماند.
چند بار وسوسه شدم که طبل حلبی را از نسخه‌ای آلمانی که پیش از دریافت جایزه نوبل گونتر گراس منتشر شد، ترجمه کنم. اما وقتی ترجمه انگلیسی‌اش را دیدم از این کار منصرف شدم. ترجمه انگلیسی با فرانسه خیلی تفاوت داشت. قطعا ترجمه‌ راینس معتبرتر بود و در آن یک عالمه واژه‌های از من در آوردی پیدا می‌شد. اوج خلاقیت راینس جایی است که وقتی شخصیت اصلی-اسکار- تصمیم می‌گیرد بچه بماند، به ناگهان جیغی می‌کشد، شیشه‌ای که مقابل او قرار دارد از شدت فریاد اسکار شکسته می‌شود.  گونتر گراس جزو نویسنده‌هایی بود که پیچیدگی خاصی در نثر او دیده می‌شد و شاید خواننده احتیاج به حوصله و دقت عمیقی برای خواندن آثار او داشت. به تازگی خواندن کتاب«سال‌های سگی» از این نویسنده معتبر را شروع کرده‌ام که فکر می‌کنم تمام کردن آن کمی طول بکشد.  جدل‌های کتبی که گونتر گراس با ماریو بارگاس یوسا داشت باعث شده بود که همه او را به‌عنوان نویسنده چپ‌گرا بشناسند. گونتر گراس دیدگاه‌های سیاسی بحث‌برانگیزی داشت. او سال‌ها به خاطر تعلقاتش به کوبا به ماریو که نویسنده اصول‌گرایی بود، تاخته بود. شاید تنها مسأله مهمی که به او شخصیت می‌داد، کلام صادقانه‌اش بود. گراس برخلاف خصومتی که نسبت به ماریو داشت اما کاملا دیدگاه مثبت به مارکز و آثارش داشت.

 


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/28541/چشم-فرو-بستن-غول-بزرگ-ادبیات-