متين مسلم كارشناس روابط بينالملل
در ميان بسياري تحليلگران ارشد نظامي و سياسي اين سوال مطرح است كه آيا عمليات نظامي عربستان در يمن يك عمليات نظامي حساب شده است يا عملياتي بيهدف با اهدافي بيش از اندازه خوشبيانه؟ آنچه كه فعلا مشاهده ميشود صرفا تمركز حملات و بمبارانهاي هوايي روي مناطق وسيعي از محلهاي به گفته سعوديها استقرار حوثيهاست اما اين ميتواند ادعايي غير دقيق با ترديد فراوان باشد. چراكه اولا هيچ منبع مستقل خبري و نظامي تاكنون آن را تأييد نكرده، ثانيا مناطق غيرنظامي تا كنون بمباران و غيرنظاميان زيادي كشته و زخمي شدهاند، ثالثا علایمي كه نشاندهنده تغييري در مواضع يا ترك استحكامات نظامي حوثيها باشد، مشاهده نشده است. به همين دليل حتي اگر از جنبه ارزش نظامي چنين عمليات گستردهاي مورد ارزيابي قرار نگيرد اما جاي اين سوال به قوت خود باقي است كه تا چه زماني ائتلاف سعودي قادر به ادامه حملات هوايي خواهند بود؟ چراكه با تداوم عمليات هوايي بدون بهكارگيري نيروهاي زميني و پشتيباني حرفهاي (كه در توانايي سعوديها شك زيادي وجود دارد) اهداف جنگ نهتنها تحقق نخواهد يافت، بلكه عملا بر ضد خود عمل خواهد كرد. دلايلي هرچند نه فعلا خيلي زياد اما قابل تأمل در دست است كه نشان ميدهد جنگ يمن وارد چنين فاز گسستي شده است. عربستانسعودي در ابتدا، برگرفته از 2 مولفه گستردگي حجم عمليات هوايي و حمايتهاي بينالمللي (حداقل متحدان منطقهاي) تصور ميكرد در كوتاهترين زمان بدون بهكارگيري نيروي زميني قادر خواهد بود سرنوشت نهايي جنگ را تعيين و جامعه بينالمللي را در شوك يكباره آنچه «عمليات طوفان قاطع» توصيف و نامگذاري كرد، فرو ببرد اما تداوم روزافزون عمليات هوايي از يكسو و عدم همراهي پاكستان و تركيه در جنگي كه ابتدا وعده همراهي با آن را داده بودند از سوي ديگر، آشكار ميكند ارزيابيهاي اوليه آنها كاملا خوشبينانه و سادهانگارانه بوده است. يك ديپلمات ارشد آسيايي مقيم مسقط پايتخت عمان ميگويد: «رياض روي آنكارا و اسلامآباد به گونهاي عجيب حساب باز كرده بود. بيشتر به اين دليل كه صرف حضور فيزيكي اين 2 كشور مشروعيت عملياتي گستردهاي را براي سعودي فراهم و ائتلاف عربي را به ائتلافي منطقهاي و اسلامي تبديل ميكرد. من به مقامات عماني گفتم تصور اينكه آنكارا خود را درگير جنگ يمن كند يا پاكستان مستقيما نيرو به يمن اعزام نمايد، بسيار مشكل و غيرممكن به نظر ميرسد. ضمن اينكه در چنين تصور اشتباهي، موضوع ايران و روابط اين كشور با همسايگان غير عربش كاملا ناديده گرفته شده. باز كردن رسمي جبهه غربي مرزهاي پاكستان به روي ايران و مرزهاي شرقي تركيه به سمت ايران، ديوانگي تمامعيار و غيرممكني است. مقام عماني نظرات من را تأييد كرد». صرفنظر از ديدگاه اين ديپلمات، شايد تنها جاي اين سوال باقي بماند كه چرا تركيه و پاكستان در همان ابتدا حمايت خود را از عربستان اعلام كردند؟ اين را به درستي نمي دانم اما احتمال اينكه تحت تأثير شرايط آتي ايران و گفتوگوهاي رو به جلو اتمي اين كشور با قدرتهاي جهاني، رهبران ترك نهايتا به اين نتيجه رسيده باشند كه باز كردن جبههاي جديد عليه ايران پس از بحرانهاي سوريه و عراق، به مصلحت نبوده و نبايد بيش از اين در برابر تهران جلو رفت، در تغيير موضع اوليه آنها موثر بوده است. از طرفي پارهاي منابع ديپلماتيك مقيم اسلامآباد گفتهاند مذاكرات بسيار صريح، روشن و بدون پرده ظريف وزير خارجه ايران با مقامات اسلامآباد در هفته گذشته در تغيير موضع آنها بسيار نقش مهمي داشته است. اين منابع اما روشن نكردند آيا اين گفتوگوهاي صريح حاوي نوعي تهديد هم بوده يا خير؟ در صورت صحت و تأييد اما اين نميتواند خيلي تعجببرانگيز باشد. موضعگيري تند و ناراحتي وزارت خارجه امارات و مقامات سعودي از پاكستان و تركيه قابل درك است اما نشان ميدهد در ايجاد شكاف ائتلاف سعودي، حال با هر ترفندي ايرانيها بسيار موفق عمل كردهاند. اما صرفنظر از تمامي اين تحليلها، انتهاي كوچهاي كه سعوديها و خصوصا شوراي همكاري خليجفارس وارد آن شدهاند، كجاست؟ موفقيت سعوديها در يمن، تقريبا امري محال و غيرممكن است. از همین روی باید دید که رهبران سياسي عربستان كه به شدت سنتي، پير و محافظهكارند، تحت تأثير امراي نظامي جوان و ماجراجو چون وزير دفاع محمد بن سلمان 30ساله، آیا دست به اقدامات يا اتخاذ تصميماتي غير قابل كنترل و ديوانهوار میزنند که امنيت منطقه و ثبات متزلزلي كه هماكنون وجود دارد را به چالش بكشانند؟! به همين دليل انتظار از تهران براي حضور فعال در محور صلح ايراني – تركي– عربي كه اعلام شده و يافتن راهي براي خروج از اين بنبست، انتظاري منطقي و ديپلماتيك به نظر ميرسد.