ضیاءالدین دری کارگردان سینما و تلویزیون
اعلام فروشهای غیرواقعی اتفاق جدیدی در سینمای ایران نیست و سابقه طولانی مدتی دارد. با این حال فکر نمیکنم فروش فیلمهای نوروزی امسال نادرست باشد، چراکه اغلب این فروشها آنلاین هستند و وزارت ارشاد بر آنها نظارت دارد. اگر کسانی به این موضوع شک دارند میتوانند با سازمان سینمایی تماس بگیرند و از آنها بخواهند تا اطلاعات دقیقتری را در اختیارشان بگذارند. فروشهایی که تا به امروز برای فیلمهای نوروزی اعلام شده بسیار طبیعی است چرا که تا امروز نزدیک به 32 روز از روی پرده رفتن این فیلمها میگذرد و با توجه به اینکه سینما کم رونق است، چنین فروشهایی باید درست باشد. اگر این فروشها اشتباه بودند نباید آمار فروش فیلم«روباه» و «طعم شیرین خیال» در مقایسه با فروش فیلمهای «ایران برگر»،
«رخ دیوانه» و «استراحت مطلق» اینقدر پایین میبودند. شاید تنها مقداری فروش گیشههای غیرکامپیوتری روشن نباشد، چراکه آمار این گیشهها با فاصله به دست تهیهکنندگان میرسد؛ اما به نظرم این فروشها کمتر از آمارهای اعلام شده هم نمیتواند باشد، مگر میتوانند در نظام کامپیوتری دست ببرند؟! در ثانی، فیلمهای درحال اکران، فروش آنچنانی نداشتهاند که بخواهیم بگوییم همین هم تقلبی است. بالاترین فروش فیلم در جدول متعلق به «ایران برگر» است که تنها دومیلیارد تومان فروخته است و با توجه به بالا رفتن قیمت بلیتها، فروش آنچنانی نیست. هر چند همین هم باعث خوشحالی است. تنها کافی است متوسط بهای بلیت را حساب کنیم تا بتوانیم آمار مخاطبان را در بیاوریم.
شاید برخی این بحثها را به خاطرِ آمار فروش فیلم«شهر موشها 2» به راه میاندازند، اما آنها باید بدانند که هدف از اعلام فروش بالاتر فیلم، هیچچیزی جز تبلیغات بیشتر نیست. صاحبان و تهیهکنندگان باید برای فروش فیلمشان تبلیغات کنند و تبلیغ تنها به معنی نصب بنر و پوستر یا پخش تیزر نیست. آنها با اعلام فروشهای بالاتر مردم را تشویق به تماشای فیلمشان میکنند. همین که عدهای از مردم با خبر شوند یکمیلیون نفر به تماشای فیلمی رفتهاند، ترغیب میشوند که آن فیلم را ببینند و بعد شاید پانصدهزار نفر دیگر به این شیوه به آمار تماشاگران آن فیلم اضافه شود. باور کنید اگر تهیهکنندگان بخواهند رقم بسیار بالاتری از آمار فروش واقعیشان را اعلام کنند، به ضررشان تمام میشود. چون اداره مالیات و دارایی از آنها به همان اندازه که فروش میکنند مالیات میگیرند.
به نظرم رسانهها هم نباید این موضوع را آنچنان بزرگ کنند و به آن طوری بپردازند که مردم نسبت به صاحبان فیلمها بیاعتماد شوند. بالاخره فیلمسازان که نمیتوانند سر خیابان بایستند و به مردم بگویند: بیایيد فیلم ما را ببینید، چون کسی برای دیدن آن نمیآید. آنها مجبور هستند با دروغ مصلحتی برای فیلمشان تبلیغ کنند. همه اینها برای سینمای ما که شرایط اقتصادی خوبی ندارد، ضروری است. اگر عدهای هم به دنبال این هستند که بخواهند رکورد فروش فیلمهایشان در گیشه را به رخ هم بکشند و برای همین ثابت کنند که بقیه دروغ میگویند تا فروش فیلم خودشان همچنان در صدر باقی بماند، باید بدانند که همیشه قرار نیست یک فیلم رکورد بزند. حتی فیلمی مثل «اخراجیها» هنوز نتوانسته به آمار مخاطبان فیلم«گنج قارون» برسد. پر فروشترین فیلمهای سینمای ایران اول فیلم«گنج قارون» است و بعد «قیصر» که هنوز هیچ فیلمی به رکورد این دو فیلم دست نیافته است. «گنج قارون» در زمانی که تهران تنها دومیلیون و دویست نفر جمعیت داشت و قیمت بلیت 15ریال بود، نزدیک به پنجمیلیون تومان فروخت. این فروش در مملکتی اتفاق افتاد که جمعیت آن زمان کشور تنها 30میلیون نفر بود و تعداد سالنهای سینما بسیار کم بود. این فیلم 5سال بر روی پرده باقی ماند و نزدیک به 15میلیون نفر آن را تماشا کردند. حالا اگر فیلمی مثل «اخراجیها» بخواهد به آمار فروش «گنج قارون» برسد بایدهزارمیلیارد تومان فروش داشته باشد. ما باید تمام تلاشمان را کنیم تا تعداد مخاطبان فیلمهایمان را بالا ببریم نه اینکه بلیتهای سینما را گران کنیم. آقای جعفریجوزانی بسیار از قیمت بلیتها ناراضی است، او میگوید چطور کسی که در شهرستان زندگی میکند و یک خانواده چهار نفره دارد و حقوق ناچیزی دریافت میکند با بلیت هشت هزارتومانی به سینما برود؟ بنابراین آمار فروش پایین میآید. باید متوسط قیمت بلیتهای ما پنجهزار تومان باشد تا یک میلیوننفر به سینما بروند و فیلمهایمان پنجمیلیارد فروش کند. بدین شکل همه از مخاطب گرفته تا تهیهکنندگان و سینماداران راضی باشند. من میخواهم به آقایان جنتی و ایوبی پیشنهاد دهم تا طی طرحی برای دانشجویان بلیتهای سینما را نیم بهاء کنند. یعنی اگر دانشجو به همراه خانوادهاش به سینما رفت با ارایه کارت دانشجویی بتواند به تعداد اعضای خانوادهاش بلیت نیم بهاء تهیه کند. بعد ببینید چه اتفاقی میافتد؟! ما نباید بلیت را گران کنیم و تاوان سینما نرفتن دیگران را از کسانی بگیریم که هنوز به سینما علاقهمند هستند. اینها روشهای غلط اقتصادی است، چون در اصل مخاطب سینما اول نوجوانان هستند، بعد دانشجویان و بعد جوانان رنج سنی 30سال. ما باید کاری کنیم که اینها به سینما بیایند.