مهدی عیسیزاده عضو کمیسیون اجتماعی
گفتمان اگر به بهسازی و تغییر منش افراد در مسیر تعالی آنها منتهی شود، میتواند بهعنوان راهی برای بیان نظرات و اعتقادات سازنده برگزیده شود. زمانی که برای کمک و یاری به دیگران پیش قدم میشویم، باید درنظر داشته باشیم که زبان گفتوگو برای رسیدن به این هدف مقدس چگونه برگزیده شود. در بسیاری از مواقع بهدلیل نداشتن بینش صحیح در اعلام به حق مواضع خود به دیگران، دچار چالشهای بسیاری خواهیم شد و حتی ممکن است دیگران این کمک را به دلیل عدم تفهیم و شفافسازی از سوی ما نپذیرند و شاید برخی آن را حتی بهعنوان مزاحمت اجتماعی تلقی کنند. به بیان دیگر انتخاب زبان گفتمان در شرایطی که بسیاری از آن بهعنوان تخریب و حتی تهدید در فضای سیاسی و اجتماعی کنونی تلقی میکنند، به روشنی و وضوح از سوی افراد آگاه و روشنفکر در مسیر درست تبیین شود تا امکان رویارویی با واقعیتهای جامعه فراهم شود. درحال حاضر همگان میدانند ما دچار مشکلات و معضلات عدیدهای در بخشهای مهم مدیریت اقتصادی و اجتماعی هستیم، بسیاری خود را به نشنیدن این مسائل زدهاند و از کنار آنها به راحتی میگذرند. بسیاری از افراد با وجود آنکه تحصیلات آکادمیک خود را در بهترین رشتههای دانشگاهی سپری کردهاند، اما هنوز نمیتوانند به درستی نظرات و خواستههای خود را به دیگران انتقال دهند و شاید دلیل اصلی آنکه فرهنگ گفتوگو میان مردم ما به خوبی رواج ندارد، همان است که هنوز نتوانستهایم با دلیل و منطق حرف خود را به دیگران بزنیم و حرف عقلایی و منطقی دیگران را هم بدون جبههگیری و غرض بپذیریم. این مسأله از سطح کلان مدیریتی تا پایینترین رده اجتماعی وجود دارد. درحال حاضر این بیماری در جامعه ما اپیدمی شده است. حداقل باید فضا را برای نسلهای آینده تغییر دهیم و فرهنگ گفتوگوی سازنده و عمل به آن را از مدیران ارشد تا پایینترین سطح الگوسازی کنیم. تاکنون در کجا آمده است که یک مدیر در صورت بروز اشتباه، خود را برای پاسخگویی پیش قدم کند و به توجیه آن نپردازد و اشتباه خود را قبول کند... همیشه شاهد آن بودهایم که در صورت بروز یک مسأله و اتفاق، دیگر خبری از مدیران مرتبط، برای پذیرفتن مسئولیت آن واقعه پیدا نمیشود و همه درصدد انداختن گناه به گردن ضعیفترین فرد تشکیلات هستند. به بیان دیگر ما مسئولان پاسخگو در کشور تربیت نکردهایم و این در تمامی بخشها و ساختارهای مختلف کشور مشاهده میشود. زمانی که در مشکلات به بنبست میخوریم، آنگاه به یاد علاج میافتیم و متاسفانه اکثر مسئولان همواره درصدد حل بحرانها بعد از وقوع هستند درحالیکه میتوان با کمترین هزینه ممکن از وقوع بحرانها در تمامی بخشهای اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی جلوگیری کرد. دیگر زمان آن نیست که با زور و ارعاب حرفهای خود را به دیگران تحمیل کنیم. باید بپذیریم در مقابل وظایف خود پاسخگو باشیم. از انتقاد نهراسیم. البته معتقدم انتقاد باید سازنده باشد نه انتقامگیری. بیشتر مزارع و بخش کشاورزی ما خشک شد با کمبود آب بهطور جدی برخورد کردهایم، زمانیکه از هرکدام از مسئولان ذیربط در مورد آن سوال میشود، آن را به مدیران قبل منتسب میکنند و به هیچ عنوان سهم خود را در ایجاد این همه مشکلات پیش آمده نمیپذیرند. زمانی که یاد گرفتیم به گفتوگوی گروهی و شنیدن صدای دیگران عادت کنیم آنگاه میتوان به تغییر روش و رویه سنتی و معیوب خود در گفتوگو و بیان انتقادات سازنده پایان دهیم. مطمئنا اگر ظرفیت شنیدن انتقاد و بازبینی در رفتار و عملکرد خود را بیاموزیم میتوان به ایجاد مدینه فاضله که موردنظر است دست یافت که تنها با شنیدن نظرات درست دیگران و عمل کردن به آن امکانپذیر است.