فرزندكشي يا پدر و مادركشي هم ازجمله قتلهاي خانوادگي به حساب ميآيند. در زير به نوع قتلها و روشهاي قانوني برخورد با مجرم اشاره ميكنيم:
قتل فرزند توسط پدر
در قتل فرزند توسط پدر، عوامل گوناگوني دخالت دارند. شرايط بحراني روحي و رواني پدر كه به خاطر ابتلابه بيماريهاي رواني يا فشاريهاي طاقتفرساي ناشي از معضلات حاد معيشتي و اقتصادي و نااميدي از تامين حداقل ضروريات زندگي او را شرمنده و مأيوس ميسازند و وي دچار چنان شرايط روحي نامساعدي ميشود كه با توجيه غيرمنطقي استخلاص فرزندان از آينده شوم، راهي جز قتل آنها را شايسته نميداند و بهزعم خويش دچار حالت جنون شده و به قتل فرزند دست ميزند يا در گاهي موارد ديده شده پدر در حالت ارتكاب جرمي ديگر قرار دارد و فرزند وي اتفاقا شاهد ماجرا است و براي سرپوش گذاشتن بر ارتكاب آن جرم و مخفي نگهداشتن آن فرزند خويش را از بين ميبرد و در برخي موارد فرزند مرتكب عملي شده كه آبروي خانواده در اجتماع با خطر مواجه ميشود؛ مثلا فرزند درگير موادمخدر يا مشكلات جنسي و باندهاي كثيف تبهكاري شده و اينجاست كه پدر يا مادر فرزند را مايه ننگ خانواده خود دانسته و از بين هزاران راه، راه كشتن فرزند را برميگزيند.
قتل عمدي فرزند توسط پدر، چه فرزند دختر باشد يا پسر، حسب ماده 220 قانون مجازات اسلامي مستوجب ديه مقرر شرعي است و به اصطلاح اين مورد از موارد سقوط قصاص است و از طرف ديگر چون پدر بهعنوان مجرم در موضوع مطرح است حسب موازين شرعي با موانع ارث برخورد كرده و اين ديه كه از پدر اخذ ميشود به ساير اولياي دم غير از او پرداخت خواهد شد و چون اين عمل پدر نظم عمومي جامعه را بر هم زده و بيم تجري او بر ديگر افراد جامعه وجود دارد از جهت جنبه عمومي علاوهبر پرداخت ديه به حبس تعزيري 3 تا 10سال براساس ماده 612 قانون مجازات اسلامي محكوم خواهد شد. البته اعمال اين مجازات مانع مجازات تتميمي مندرج در ماده 19 قانون مجازات اسلامي (محروميت از حقوق اجتماعي) نخواهد بود. از نظر صلاحيت رسيدگي نيز حسب قوانين موجود ازجمله قانون اصلاح، قانون تشكيل دادگاههاي عمومي و انقلاب، دادگاههاي كيفري استان به اين پروندهها رسيدگي ميكند.
قتل فرزند توسط مادر
قتل فرزند توسط مادر نيز تا حدودي تابع علل فوق است ولي بيشتر رهايي فرزندان از شرايط معيشتي نامساعد و عوامل روحي و رواني و اختلافات شديد خانوادگي و اعتياد در موضوع دخيل هستند، اما در مقايسه با قتل فرزند توسط پدر اين نوع قتل، از آمار پاييني برخوردار است و از نظر قوانين شرعي و موضوعي حاكم بر كشور اين قتل در صورت عمدي بودن مستوجب قصاص مادر خواهد شد.
قتل پدر و مادر توسط فرزند
قتل پدر يا مادر توسط فرزند نيز از قتلهاي مهم مستوجب قصاص براي فرزند است؛ عواملي ازجمله اختلافات شديد خانوادگي و هواخواهي فرزند از يكي از اوليا (پدر يا مادر) يا اختلافات مالي شديد بين فرزند با يكي از آنها، يا غوطهور شدن فرزند در گرداب اعتياد و عدم توانايي در تامين مخارج اعتياد و طرد وي از سوي خانواده فرزند را به سمت انتقام يا سرقت از پدر و مادر به تصور اينكه عامل بدبختي وي، آنها هستند، سوق ميدهد و اقدام به قتل آنها ميکند. گاهي ازدواج مجدد پدر يا در صورت فقدان پدر از سوي مادر يا برقراري روابط نامشروع مادر با ديگر افراد انگيزه قتل آنها را در فرزند تقويت ميكند. ابتلاي پدر يا مادر به بيماريهاي صعبالعلاج كه با ايجاد شرايط سخت براي فرزندان همراه است و هم فرصت و مكان نگهداري آنها و هم هزينه درمان آنها شرايط را غيرقابل تحمل براي فرزند کرده و فرزند گاهي براي رهايي خود از شرايط بد مالي دست به اين اقدام زده يا گاهي براي رهايي پدر و مادرش از آلام و دردهاي بيماري به قتل آنها دست ميزند كه به قتل با اين انگيزه اتانازي ميگويند. قتل از روي ترحم در حقوق ايران به رسميت شناخته نشده و در زمره قتلهاي مستوجب قصاص است.