از لابه‌لاي پرونده‌هاي قديمي
 
فقر، روح نابسامان، غيرت و همسركشي
 

 

هشت‌سال پيش در يكي از جلسات انجمن جامعه‌شناسی ایران بود كه به بررسی وضع قتل‏های خانوادگی پرداخته شده و طی آن، عبدالصمد خرمشاهی وکیل دادگستری، به مرور برخی پرونده‏های خود در این زمینه پرداخته بود. آن زمان خرمشاهی در بحث خود مي‌گفت: ما در مجازات اسلامی حتی در گذشته، جرمی با عنوان «همسرکشی» نداشته و نداریم اما متاسفانه در جامعه ما، جرایم به دلایل مختلف سیر صعودی دارند و به هرحال بحث همسرکشی هم نمونه‏ای از انواع این موارد است. به‌عنوان مثال، امروزه در محاکم کیفری استان، بدون وقفه پرونده‏هایی با موضوع قتل عمد مورد بررسی قرار می‏گیرند که در میان آنها، معمولا‏ مواردی یافت می‌شوند که در آنها مرد یا زن به نوعی مبادرت به قتل همسر خود کرده‏اند. غیر از این دو حالت، موارد دیگری نیز وجود دارند که به نوعی عنوان خانوادگی پیدا می‏کنند.
وی به منظور بررسی دقیق‌تر مسأله قتل‌های خانوادگی، خلاصه‏ای از ماجراهای برخی پرونده‏های همسرکشی را مورد بررسی قرار داد. بخش اول پرونده‌های بازگو شده در این جلسه، به مواردی اختصاص داشتند که در آنها زنان مبادرت به کشتن شوهران خود کرده‏ بودند اما در بخش دوم، عکس قضیه صدق می‌‌کرد و مردان عاملان ارتکاب قتل همسران بودند.
اولین موردی که او مورد بررسی قرار داد، پرونده زنی بود که به تحریک فرد دیگری طلاق گرفته و همسر صیغه‏ای آن شخص شده و پس از وقوع ماجراهایی، مبادرت به قتل همسر صیغه‏ای خود کرده است. ادعای این زن این است که مقتول نسبت به دخترش نگاه منفی و سوء نیت داشته و بالاخره یک شب که ماجرا بالا کشیده، در دفاع از ناموس خود، شوهرش را کشته است. خرمشاهی با بیان این‌که در وهله اول، ادعای این زن خیلی خام به نظر می‏رسید، توضیح داد که بعدها با مطالعه و استفاده از نظریه یکی از قضات معروف در این زمینه، متوجه شده که این مورد را می‏توان جزو موارد دفاع از ناموس قرار داد و از آن دفاع کرد. او در عین حال گفت: این پرونده حاکی از آن است که بحث دفاع مشروع بحثی سهل و ممتنع و در عین حال بسیار پیچیده است و حتی درباره این مورد خاص که بازتاب خارجی و مطبوعاتی هم داشته، هنوز تصمیم نهایی گرفته نشده است. پرونده دیگری که خرمشاهي در آن به‌عنوان وکیل تسخیری دخالت داشته، مربوط به زنی است که دو بار طلاق گرفته و برای بار سوم به عقد مرد دیگری درآمده است. او با مشارکت مرد سومی همسر خود را به طرز فجیعی در خواب به قتل می‏رساند. صحبت‏های اولیه او با این خانم در زندان، حاکی از آن بود که زن به لحاظ روحی وضع بسامانی نداشته و صحبت‏های قانع‏‌کننده‏ای ندارد.
خرمشاهی در مورد پرونده دیگری که باز هم یک زن مبادرت به کشتن همسر خود کرده بود، توضیح داد: در این پرونده، متهم مسائلی را در دادگاه مطرح کرد که بسیار تکان‏دهنده بود. او بحث فقر، نیازهای مالی و مضیقه را پیش کشید که بنا بر آن، همسرش او را وادار به خودفروشی برای تأمین هزینه زندگی می‏کرده است. این خانم رفتار خیلی درستی در زندان داشت و بسیار متنبه شده بود. او مدام بر این تأکید داشت که جریانات بیرونی او را وادار به این امر کرده چرا که هیچ علاقه‏ای به تن‌فروشی و فحشا نداشته و به اجبار همسر خود و به‌رغم میل درونی، تن به این کار داده است؛ تا این‌که نهایتا با همکاری یکی از مردانی که با او رابطه نامشروع داشته، قرص‏هایی به همسر خود داده و او را از منزل خارج کرده و به قتل رسانده بودند.
در واقع، اکنون بحث بر سر این است که براساس تأکیدات پزشکی قانونی، قرص‏هایی که این زن به همسر خود داده، نمی‏توانسته‌اند باعث بیهوشی او شوند و این امر سبب شده بعد از این قضایا، متهم با قید وثیقه آزاد شود. او هم در این مدت توانسته با تلاش بسیاری که برای امرار معاش در شهرستان‏ خود کرده، صدق مدعای خود را تا حدی اثبات کند.
پرونده دیگری هست که در آن هم ادعای زن متهم این بوده که شوهرش شرایط بدی برای او فراهم کرده و به او آزار می‏رسانده و این وضع باعث شده تا نهایتا برای انتقام از همسر خود، با مشارکت مرد دیگری، اقدام به قتل او کند. در پرونده دیگری موکله من دو بار ازدواج کرده بود اما بار سوم بعد از گذشت دو روز از عروسی، همسرش به طرز فجیعی به قتل می‏رسد. تنها مظنون این پرونده موکله من بود ولی تا سال‌ها این اتهام اثبات نشد و او مدت‌ها در زندان به سر می‌برد... درواقع این زن توانست ثابت کند که تحت فشار اقدام به اعتراف کرده بوده و این امر باعث شد بعد از چند ‌سال از زندان آزاد شود.
خرمشاهی در مورد پرونده دیگری که اتفاقا حکم قصاص در مورد متهم اجرا شده بود؛ توضیح داد که چگونه زنی که در سنین خیلی پایین به دلیل فقر زیاد تن به ازدواج داده و در تمام سال‌های زندگی مشترک خود بارها تحت شکنجه و آزار و اذیت‏های مختلف قرار گرفته بود، روزی با چاقو همسر خود را در خواب به قتل می‏رساند.
در پرونده دیگری نیز زنی در یکی از روستاهای دور افتاده جنوب، با اظهاراتی تقریبا مشابه دیگران درباره فقر، آزار و اذیت شوهران، نابرابری زن و مرد و قوانین یک طرفه، از طریق مرد دیگری همسر خود را به قتل رسانده است.
عبدالصمد خرمشاهی در ادامه، به بررسی‏ پنج مورد از پرونده‏هایی پرداخت که در آنها موکلان او مرد بوده و اقدام به قتل همسران خود کرده بودند. وی گفت: یکی از پرونده‏ها در ساری بود که در آن متهم به همسر خود خیلی علاقه‌مند بود و این مورد ازجمله پرونده‏های نادری بود که در آن متهم به قتل، تحصیلات عالیه داشت و مقتول نیز تحصیلکرده بود. بنابر ادعای این متهم، سوءظن و شک دایمی همسرش به او، باعث مشاجرات فراوان و تنش‏های بسیار در زندگی می‌شده تا این‌که در یک روز، مشاجره لفظی بالا می‏گیرد. زن چاقویی به او می‏دهد و می‏گوید که مرا بکش و او هم در عصبانیت با چاقو ضربه‏ای به او می‏زند که به قلب زن اصابت کرده و باعث مرگ او می‏شود. مرد سراسیمه همسر خود را به بیمارستان می‏رساند و حتی بعد از شنیدن خبر مرگ زن، خود او دو، سه روز به حالت کما می‏رود ولی به هرحال به‌‏رغم همه این مسائل، دادگاه حکم قتل عمد را داد و فعلا تنها راهی که برای نجات او داریم، این است که رضایت اولیای دم را بگیریم.
در پرونده دیگری نیز مرد معتقد بود که هیچ مشکلی با همسر خود نداشته ولی زنش بسیار بدبین بوده و همین امر باعث شده به‌رغم میل باطنی، همسر خود را به قتل برساند. در این پرونده نیز با وجود همه فعالیتی که کردیم اولیای دم حاضر به گذشت نشدند و مرد قصاص شد. در عین حال، در طول این مدت، وکالت پرونده دیگری را نیز به عهده داشتم که در آن هم، منشأ اختلافات منجر به قتل به ادعای موکل من، بدبینی و شک زن بوده است.
در پرونده دیگری هم که مردی مبادرت به پرتاب همسر خود از پشت‌بام طبقه چهارم ساختمان کرده و او را به قتل رسانده بود؛ ادعای متهم این پرونده این است که همسرش با یک پسر حدودا 17 ساله رابطه نامشروعی داشته که علنی شده بوده است. البته ناگفته نماند که همان پسر مورد ادعا صراحتا در دفتر من اعلام کرد که بارها با این خانم ارتباط داشته است. وی به‌عنوان آخرین مورد، ماجرای پرونده‌ای را بازگو کرد که در آن، مرد مسنی حدودا 75 ساله با زن جوانی ازدواج می‏کند. این مرد، راننده بیابان بوده و بنا بر ادعای او، هر بار که برمی‏گشته، همسر خود را با مرد جوانی در خانه می‏دیده که زن مدعی می‏شده این مردان از اقوام او هستند. آخرین باری که مرد به خانه می‏آید، همسر خود را در وضع نامناسبی با مردی می‏بیند. مرد به حیاط خانه می‏رود تا خشم خود را فرو نشاند و بعد برمی‌گردد و زنش را به قتل می‏رساند. مسأله اینجاست که اگر این مرد همان ابتدا اقدام به قتل کرده بود، وضع به کلی فرق می‏کرد اما نهایتا با بحث دفاع مشروع و رضایت اولیای دم، این قضیه نیز فیصله پیدا کرد.

قتل خانوادگي مي‌كنم، پس خانواده دارم!

بررسی آمار قتل‌ها نشان می‌دهد که 34درصد قتل‌ها را قتل‌های خانوادگی تشکیل داده‌اند. بنابر گفته معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی، هر ‌سال 600 فقره قتل خانوادگی در ایران انجام می‌شود. این آمار با گذر زمان درحال افزایش است.
سعید معیدفر، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه، می‌گوید: آمار و انواع مختلف قتل‌های خانگی، نشان‌دهنده وخیم بودن وضع خانواده در جامعه است. این درحالی است که خانواده در جامعه ما مهم‌ترین نهادی است که سیاست‌گذاری‌ها پیرامون حفظ آن شکل می‌گیرند.
پيشترها الهه صادقی، حقوقدان و وکیل پایه یک دادگستری گفته بود از هر سه قتل رخ داده در کشور یک مورد خانوادگی است. افزایش تنش‌ها و بحران در خانواده یکی از دلایل اصلی وقوع قتل خانوادگی در جامعه است. متاسفانه نهاد خانواده در کارکرد دچار ضعف شده و به علت تأمین نشدن نیازها و افزایش تنش‌ها شاهد وقوع قتل در این نهاد مقدس هستیم. متاسفانه بیشتر فرزندکشی‌ها به علت عدم درک متقابل و خواسته‌های زیاد فرزندان روی می‌دهد.
اينك ما مي‌دانيم كه همسرکشی بیشترین نرخ وقوع قتل خانوادگی را داراست. پس از همسرکشی، فرزندکشی و قتل خواهر و برادر به علت‌های مختلف در رتبه‌های بعدی قرار دارند. براساس آمارهای اعلام شده از هر سه قتل یک مورد قتل خانوادگی بوده است. مشكلات فرهنگي عامل عمده‌اي براي انگيزه اينگونه قتل‌ها معرفي شده‌اند.
علاوه‌بر مشکلات فرهنگی، اعتیاد، مشکلات روحی - روانی و بدبینی و خیانت همسر در رتبه‌های بعدی قرار دارند. این درحالی است که 80‌درصد قتل‌های خانوادگی به علت کاهش آستانه تحمل افراد و بدون برنامه‌ریزی انجام می‌شود. متاسفانه در این نوع از قتل‌ها شاهد افزایش خشونت و قساوت قلب هستیم. ضمن این‌که در بیشتر قتل‌ها شخص ثالثی نیز حضور دارد.
به گفته صادقي اگرچه زنان نیز مرتکب قتل همسر به علت خیانت می‌شوند اما مردانی که دچار توهم خیانت همسر هستند بیشترمرتکب قتل می‌شوند.
یکی از مشکلات عمده خانواده امروز، تنهایی و بی‌پناهی آن است. خانواده ایرانی در معرض انواع فشارها قرار دارد؛ بیکاری فرزندان، هزینه مدرسه فرزندان و ...   دولت‌ها نیز در این میان درحال برداشتن این مسئولیت از گردن خود هستند. ما در دورانی بحرانی، پرمسأله و وخیم قرار داریم. در وضع امروز ما، هر روز بیش از پیش آسیب‌های اجتماعی خود را نشان می‌دهند. خشونت خانگی یکی از نشانه‌های وخیم بودن این اوضاع و یکی از آسیب‌های متعدد موجود در جامعه است. خانواده ایرانی، درگیر مشکلاتی جدی و از هر جهت تحت فشار است. مجموع مشکلات خانواده می‌تواند خشونت را درون خانواده شیوع دهد.
قتل‌هاي خانوادگي اخير زنگ خطري براي جامعه ايراني به حساب مي‌آيد. زنگ خطري كه هنوز هيچكس آن را به صدا در نياورده است جز قاتلان!

 


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/28096/فقر،-روح-نابسامان،-غيرت-و-همسركشي-