رهبر معظم انقلاب هفته گذشته طی صحبتهایی به دولت پیشنهاد کرد که با منتقدین شاخص مذاکرات جلساتی بگذارند و با آنها صحبت کنند، اگر در مطالب آنان نکتهای بود، از آن برای پیشبرد بهتر مذاکرات، استفاده کنند و اگر نکتهای هم نبود، آنان را قانع کنند. برگزاری چنین نشستهایی هم میتواند برای دولت و هم برای منتقدان مفید باشد. حشمتالله فلاحتپیشه، نماینده سابق مجلس و کارشناس مسائل سیاست خارجی نیز بر این باور است که دولت باید به این پند حکیمانه هرچه سریعتر جامه عمل بپوشاند. مشروح این گفتوگو نیز در پی میآید.
آقای فلاحتپیشه، فکر میکنید که با توجه به صحبتهای رهبر معظم انقلاب، درخصوص برگزاری جلساتی از سوی دولت با منتقدان چه گروهی از منتقدان مدنظر هستند؟
در کشور ما 2 دسته منتقد داریم؛ یکی اینکه منتقدانی هستند که نام خود را منتقد گذاشتهاند ولی در اصل با ظاهر انتقاد دست به تخریب میزنند. معمولا هم گوششان به هیچ حرفی بدهکار نیست. یعنی اگر دولت هفتهای یک جلسه هم با آنها داشته باشد، آنها چون بنای قانع شدن ندارند، از موضع خود کوتاه نمیآیند. بنابراین به اعتقاد من گذاشتن جلسه و نشست با این دسته از منتقدان که بیشتر تخریب میکنند تا نقد، فایدهای ندارد و فقط وقت تلف کردن است و به اعتقاد من منظور رهبری هم این دسته از منتقدان نیست اما دسته دیگری از منتقدان هستند که دلسوز و دارای جایگاه و تریبون هستند. این دسته در پس نقدهایشان تحلیلهایی وجود دارد که به خاطر منافع ملی و مصلحت کشور دست به نقد میزنند. این دسته از منتقدان چون تحلیل دارند، قطعا در صورتی که نقدهایشان دچار نقصی باشد، با توضیحاتی که از سوی مسئولان دولت داده میشود، قانع میشوند. از طرف دیگر هم ممکن است که آنها نقدی داشته باشند که واقعا از دید مسئولان و کارشناسان پنهان مانده باشد، در این صورت دولت از نقد آنها استفاده میکند. به اعتقاد من نقدهای گروه دوم ویژگیهایی چون صداقت و منفعت ملی را در بر دارد و از این جهت مورد استقبال قرار میگیرد. بالاخره مسأله هستهای حاصل مقاومت 12سال مردم ایران است و قطعا منتقدان دلسوز حرفهایی دارند که باید شنیده شود و اگر دولت در این مسیر گام بردارد، به نفع خودش هم است. برداشت من هم این است که رهبر انقلاب هم گروه دوم از منتقدان که ویژگیهایی چون صداقت، دلسوزی و منافع کشور را در بر دارد، مدنظر داشته است.
ویژگیهای نقد در گروه اولی که به آن اشاره داشتید، چیست؟
بارزترین ویژگی آنها این است که آنها منافع شخصیشان را بیشتر از منافع ملی در نظر دارند. یکی از دلایل این موضوع هم این است که در ایران رقابتهای سیاست داخلی به سیاست خارجی هم کشیده میشود و از آنجایی که ساختار ذهنی برخی افراد کلا انتخاباتی و محمل گفتوگوهایشان نیز انتخاباتی است، به نقدهای دور از انصافی که به نفعشان است نیز دست میزنند. متاسفانه این افراد نمیتوانند نگاه ملی داشته باشند و از این جهت که دنبال منافع شخصی هستند، نگاهی مخرب و نقدی غیرمنصفانه دارند. البته نباید فراموش کرد که سیاست داخلی در ادامه سیاست خارجی است اما کشوری میتواند موفق عمل کند که این تکثر را در خدمت منافع ملی به وحدت تبدیل کند. دولت نیز به نظر من در همین مسیر گام برمیدارد. مثلا شما نگاه کنید که آقای ظریف کمتر از سه روز که از سوییس به ایران آمدهاند به مجلس میروند و برای آنها سفر و دستاوردهای آن را شرح میدهند. همین نشان میدهد که دولت در راستای قانع کردن منتقدینش گام برمیدارد. البته که کلا شاید این منتقدان، تعداد چندان چشمگیری نداشته باشند اما به هر حال دولت تمام تلاش خود را میکند و این دیده میشود.
فکر میکنید که مهمترین نقدهایی که از سوی منتقدان دلسوز و دیگر منتقدان وجود دارد، چیست؟
معتقدم که مهمترین نقدها مبهم بودن تفاهم لوزان است که این قبل از اینکه نقد باشد، سوال است اینکه این توافق مبهم نباشد و درنهایت موجب شود که تحریمها شکسته نشود. این مهمترین بحث منتقدان دلسوز است اما همانطور که گفتم اینها بیش از آنکه نقد باشد، سوالاتی است که برای منتقدان دلسوز نظام و کشور وجود دارد و دولت میتواند در همین نشستها و جلسات به آنها پاسخ دهد که اتفاقا اخیرا نیز آقایان روحانی و ظریف در صحبتهایشان سعی در شفافکردن موضوع برای منتقدان دارند اما حقیقت آن است که منتقدان تخریبگر نمیدانند که نقدشان چیست؟ یعنی اگر شما به همین سوالها هم پاسخ دهید آنها هزار بهانه دیگر میآورند چون همانطور که گفتم دلیلشان از نقد تخریب و استفاده شخصی است نه هیچ چیز دیگر.