مرتضی عزتی استاد دانشگاه تربیت مدرس
آفرینش انسان به گونهای است که فطرتا خوب و بد را تشخیص میدهد و میداند برای داشتن زندگی بهتر چه بایدها و نبایدهایی را انتخاب کند، البته افرادی نیز هستند که به دلیل داشتن شرایط بد تربیتی یا داشتن مشکلات اقتصادی، روانی و... نمیتوانند مسیر اصلح را انتخاب کنند و هم برای خود و همه جامعه مشکلاتی به وجود بیاورند.
تمامی ساکنان این گیتی میدانند که توسعه، عدل و پیشرفت خوب است و دزدی، قتل و غارت و دروغ بد، پس با در نظر گرفتن این مورد میتوان با انتخاب حد وسط بایدها و نبایدهای مورد قبول جامعه مسیر درست تشکیل یک جامعه بهتر را ترسیم کرد، البته حتما در این مسیر مشکلات و اختلافاتی پیش خواهد آمد که میتوان با سیاستگذاریهای مناسب و آماده کردن زیرساختها این مشکلات و موانع را از میان برداشت. درحقیقت دولتها وظیفه سیاستگذاری هر جامعه را برعهده دارند و موظف هستند در برنامههای خود تمامی ابعاد را در نظر بگیرند و تأثیر مصوبات و قوانین را در تمامی زوایا بررسی کنند، البته مسئولان موظف هستند راههای احتمال آسیب را پیشبینی کرده و برای به حداقل رساندن مشکلات و آسیبها چارهای بیندیشند. افراد، ارکان اصلی هر جامعه هستند که در وهله اول جامعه کوچک خانواده را تشکیل میدهند و به ترتیب محلهها، مناطق، روستاها و شهرها به وجود میآیند که مجموعه اینها جامعه را میسازد، جامعهای که قرار است هر روز گامی به سوی جایی برای بهتر شدن بردارد.
جامعهای که افراد خود را درک کند و برایشان ارزش قایل باشد، متقابلا افراد نیز برای بهتر شدن آن تمام توان خود را خواهند گذاشت. بررسی شرایط کشورهای مختلف این موضوع را ثابت کرده که با اجبار هیچ جامعهای رو به بهبود و پیشرفت سوق پیدا نکرده است. حتی در قرآن نیز خداوند هیچ امری را به اجبار به انسان سفارش نکرده بلکه ابزار قرآن برای رهنمون کردن بشر به سوی سعادت، ابزار تشویق است. با نگاهی گذرا به تاریخ میتوان به این نتیجه رسید که زور و اجبار همیشه نتیجه معکوس داشتهاند، درواقع با ترسیم نتیجه رعایت بایدها و دوری از نبایدها، میتوان جامعه را به سوی تعالی سوق داد. درحقیقت سیاستهای هر جامعهای باید نقش هدایتگری داشته باشد. شوربختانه نگاه ما به دین و حتی سیاست درست نیست و این خود عاملی برای به وجود آمدن مشکلات و آسیبهایی برای جامعه شده است. سیاستگذاری قیم مآبانه، سیاستگذاریای کاملا اشتباه است چون قرار است در یک جامعه از تجمع «من»ها به« ما» برسیم و این محقق نمیشود مگر در سایه سیاستگذاری خدمتگزاری.
در هر کشوری تمامی وزرا و مسئولان عالیرتبه باید با کمک گرفتن از متخصصان هر حوزه برنامهریزی کنند. درحقیقت علم، ابزار سیاستگذاری است و استفاده بهینه از این پتانسیل افق رسیدن به جامعه و درنتیجه جهان بهتر را روشنتر میکند. یکی از مشکلاتی که بر سر راه رسیدن به جامعه بهتر وجود دارد درک نکردن دیگران است. هر انسانی ذاتا میخواهد در تمام زمینهها بهترین را داشته باشد و اگر بیاموزیم این بهترینها را همه افراد نیاز دارند، شاید رسیدن به جهانی بهتر دست یافتنیتر به نظر برسد. مردم هر کشوری تابع حاکمان خود هستند پس اگر زیرساختها درست باشند و برنامهها تمام زوایای موضوع را در بر بگیرند و در کنار آن تبلیغات فرهنگی از طرق مختلف به نحو احسن صورت بگیرند، میتوان به داشتن دنیایی بهتر امیدوار بود. تمام اعضای تشکیل دهنده یک کشور از کارگر، نماینده، استاد و حتی کودکی که سرگرم بازی است، موظف هستند قوانین را رعایت کنند ولی آنها باید از اینکه قوانین برای همه یکسان است و هیچ تمایزی بین افراد قایل نیست اطمینان حاصل کنند. در این زمینه هرقدر قوانین شفاف باشند و مسیرهای رسیدن به هدف درست تعریف شوند جامعه نیز ناخواسته به همان هدف رهنمون خواهد شد و برای این منظور باید چگونگی و چرایی مسائل این مسیر با علم جواب داده شود. در هر جامعهای باید ایدهآلها به خوبی مشخص شوند و عملکردها به بهترین شکل باشند.