حسین باهر جامعهشناس
بزرگترین مشکل اجتماعی بشر در طول تاریخ همانا خوی جنگجویی و صلحستیزی است. درواقع میشود گفت جنگجویی در ذات انسان است مگر فرهیختگی را سرلوحه خود قرار دهد. متاسفانه با نگاه به تمام جوانب زندگی بشری عوامل جنگافروزی از درون و بیرون آدمی سر به فلک کشیده است. شوربختانه این خصوصیت حتی به موزهها نیز راه پیدا کرده و هیچ موزهای نیست که غرفهای از آن به ادوات جنگی اختصاص پیدا نکرده باشد. یکی از افتخارات کشورهای پیشرفته امروزی تولید سلاحهای کشتارجمعی است. از همه تاسفبرانگیزتر این است که سازمانهایی که برای ایجاد صلح تأسیس شدهاند در مسئولیت خود چندان موفق ظاهر نشدهاند و ما تنها سالانه یک بار طنین جایزه صلح نوبل را میشنویم که آن هم اغلب سیمایی سیاسی دارد! به نظر میرسد تنها راه بشر برای نجات از این دنیای پر از خشونت و جنگ این است که فرهیختگان و صاحب نظران گردهم بیایند و برای این انسان خشونتزده و زخم خورده از خوی وحشی خود راهحلی بیندیشند. برای رسیدن به این مهم باید در ابتدا عوامل و دلایل صلح ستیزی مشخص شود، البته با نگاهی به وضعیتی که بشر امروزی در آن گرفتار شده است میتوان دلایل این صلح ستیزی و این خشونت علیه همنوع را یافت؛ یکی از دلایل این بیمهری انسان نسبت به انسان دیگر، رنگ باختن باورهای اصیل و استیلای باورهای افراطی بر اذهان تندروهاست. گسترش کم و بیش فرهنگ مادیگری و مادهگرایی در سطح جهان و شاید سلطه نالایقها بر ارکان حکومتها به بهانه دموکراسی. به نظر میرسد دلیل دیگر رسیدن انسان به جایگاه فعلیاش، از دست رفتن اصالتهای ادبی و هنری باشد، البته بهمریختگی بنیان خانواده و روابط صمیمانه نیز بیتأثیر نبوده است. غیرحکیمانه شدن حکمهای حکومتها تقریبا در سطح بینالملل در این امر بیتأثیر نبوده است. درحقیقت رستاخیز جنگهای سرد و گرم، نژادی و برتری جوییهای ابرقدرتهای پوشالی تأثیر خود را در رسیدن انسان به این وضع اسفبار گذاشته است، البته شاید یأس فلسفی حاکم بر ذهنیت اندیشهورزان نیز مزید بر علت شده باشد برای بردن بشر به سوی خشونت در این میان نباید سوءاستفاده از وسایل ارتباطجمعی برای شستوشوی مغزی مردم را نادیده گرفت. ابزار سازی از زنان، کسانی که طبیعتا شایستگی مادرانگی دارند، مسابقه بیمعنی متمولان و عمیقتر شدن شکاف بین غنی و فقیر نیز از دلایل سرکشی انسان امروزی شده است. کاش این بشر زخم خورده از خشونت نگاه عمیقتری به این سخن سعدی داشته باشد تا شاید بتواند به جای ستیز با دنیا و نابودی زیباییهای آن، دست به ساختن آن بزند و آن را محل امنی قرار دهد برای نسلهای بعدش.
بنیآدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی بهدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بیغمی نشاید که نامت نهند آدمی