نام خانوادگی، شهرت یا فامیلی، بخشی از نام یك فرد است كه نشاندهنده تعلق وی به یك خانواده است و شايد اولين نشانه از هويت براي همگان نامخانوادگي او باشد، امري كه هر فرد را با آن ميشناسند و در صورت فقدانش، موجوديتي براي او قایل نخواهند بود. مثال بارز آن هم وضعيت كودكان فاقد هويت است كه در بسياري از موارد حاصل ازدواج زنان ايراني با اتباع خارجي غيرمجاز هستند. كودكاني كه تا 18سالگي از هرگونه حقوق شهروندي؛ حتي رفتن به مدرسه محروم ميشوند، آن هم به دليل نداشتن نامخانوادگي! كودكان بىشناسنامه، كودكان بيهويتى هستند كه در خطر آسيبهاى جدى اجتماعىاند و در آينده بسيارى از اين بچهها منشأ بسياري از جرايم خواهند بود. اين كودكان اكثر مواقع حاصل ازدواجهاى موقت و ناخواسته هستند كه البته اين ازدواجها هيچ كجا ثبت نمىشود و كودكان رها شده بدون پدر، شناسنامه و هويت رسمى در جامعه رها مىشوند. البته اگر ازدواج دختران ايرانى با اتباع بيگانه و فرزندان حاصل از اين گونه افراد را به جمع آمار بچههاى ناخواسته بيفزاييم كودكان بىشناسنامه رقم چشمگيرى خواهد شد.
پیدایش نامخانوادگی به حدود 2850سال پیش از میلاد مسیح و برای خاندانهای مهم و سرشناس چین باستان بازمیگردد و در ايران نيز، در سوم دی ماه 1297 اولین شناسنامه ایرانی صادر شد. شناسنامهای که صاحب آن دختری به نام فاطمه بود و صاحب شماره شناسنامه یک شد.
تا کمتر از 100سال قبل نه خبری از سجل و شناسنامه بود، نه سازمانی که تولد، مرگ، ازدواج و طلاق را ثبت کند. به جای آن، روحانیون، ریشسفیدان محله یا بزرگان قوم بودند که تا قبل از رواج شناسنامه به سبک اروپاییها، وقایع تولد را در کتابهای مقدس ثبت میکردند.
اما با توسعه شهرها و روستاها و افزایش جمعیت کشور نیاز به سازمان و تشکیلاتی برای ثبت وقایع حیاتی احساس شد و به تدریج فکر تشکیل سازمان متولی ثبت ولادت و وفات و حتی صدور شناسنامه برای اتباع کشور قوت گرفت. بهطوریکه ابتدا سندی با 41 ماده در سال 1297 هجری شمسی به تصویب هیأت وزیران رسید و ادارهای به نام سجلاحوال در وزارت داخله (کشور) وقت به وجود آمد؛ بعد از تشکیل این اداره اولین شناسنامه به شماره یک در بخش 2 تهران در تاریخ 3دی ماه 1297 هجری شمسی به نام فاطمه ایرانی صادر شد. داستان از این قرار بود که در تاریخ سوم اسفند 1295به پیشنهاد «نصرتالدوله» وزیر دادگستری، تصویبنامهای درباره ثبتاحوال از نظر دولت گذشت که مقرر شد از تاریخ 15 آذر 1298برای گرفتن تعرفه انتخابات، گذرنامه، جواز حمل و نقل، اقامه دعوی و گرفتن حواله پولی، از اشخاص مطالبه سجل احوال شود.
گزینش نامخانوادگی نیز، معمولا از چند روش پیروی میکرد که یکی از آنها پیشه نیاکان در یک قوم است. محل اسکان قوم و نام یا شهرت بزرگ خاندان (پدر، پدربزرگ و جد)، از دیگر شیوههای متداول انتخاب نامخانوادگی بوده است. گاهی هم یک نامخانوادگی براساس شغل یا حرفه (همچون صراف، جواهریان و پزشکزاد) یا یک ویژگی بدنی یا فیزیکی (خوشچهره و قهرمان) بازمیگشت.
شناسنامه قدیمی
در سال ۱۳۰۴ لوایحی به تصویب مجلس شورای ملی رسید که براساس آن القابی که تا پیش از آن برای ایرانیان انتخاب میشد منسوخ و انتخاب نامخانوادگی برای کلیه اتباع ایران اجباری شد. براساس این قانون تازه تصویب شده پس از ابلاغ این قانون به کار بردن القاب و عناوین بهجز«آقا» و «بانو» برای خطاب کردن افراد ممنوع و بنا شد تا آنان اسم و شهرت خانوادگی نیکو برای خود انتخاب کنند. البته تا پیش از این لایحه نیز، نام فامیل در ایران به اهل علم و هنر، روشنفکران و صاحبمنصبان دولتی اختصاص داشت و مردم عادی با نام پدر و جد، شغل یا حرفه یا القاب شناختهمیشدند.
در نهایت و با تصویب قانون مدنی کشور در سال 1313 ثبت نامخانوادگی نیز، اجباری شد. براساس قانون، سرپرست خانواده باید برای خانواده خود نامخانوادگی انتخاب میکرد و نامخانوادگی انتخاب شده از سوی وی به سایر افراد خانوادهاش هم اطلاق میشد و از آن زمان تاکنون بیش از چهار نسل از ایرانیان به این نامهای خانوادگی خوانده میشوند.