سیدروحالله حسینیمقدم مدیر ناشران بورس اوراق بهادار تهران
بورس بهعنوان یک بازار سازمان یافته و رسمی معرفی شده که به سیاست حساس است، گفتار سیاستمداران را به درستی و دقیق میشناسد، با اقتصاد دوستی دیرینهای دارد، با اجتماع در تعامل عمیق است و با صنعت رابطه تنگاتنگی دارد؛ اما با این حال بیش از 95درصد مردم به آن بیتفاوت هستند و دردناکتر آنکه بسیاری از فعالان اقتصادی، صنعتگران و تصمیمسازان کلان کشور با آن بیگانهاند.
بورس بزرگترین حراجی رسمی دنیاست که با بزرگترین رویدادهای سیاسی و اقتصادی جهان در ارتباط است. مجموعهای از پارامترها و عوامل کلان، برای تمام بورسها مشترک است و بورسها کموبیش از این عوامل تأثیر میپذیرند. در برخی از بورسها عوامل سیاسی مقدم است و در برخی دیگر عوامل اقتصادی اهمیت بیشتری دارند. به عقیده برخی از کارشناسان، «بورس ما با سایر بورسهای جهان تفاوت اساسی و استراتژیکی دارد. منظور از تفاوت، عقبماندگی یا نبود فرهنگ مناسب سرمایهگذاری یا نداشتن قوانین اجرایی کافی نیست؛ بلکه محیط و منطقهای است که در آن زندگی میکنیم.» (یاری، 1385). سازوکار بورس مزایای غیرمادی و در عین حال بسیار ارزشمندی را فراهم میکند تا سرمایهگذاران احساس آگاه بودن، مشارکت و درعین حال احساس جهانی بودن داشته باشند و از آنجاکه بورس مسیر تلاقی سرمایههای مردمی است، ضروری است تا صاحبان کسب و کار و مسئولان اقتصادی کشور، شناختی عمیق از سازوکارهای بورس و نحوه عملکرد آن داشته باشند. بازار سرمایه ایران امروز جایگاه غیرقابل انکاری دارد؛ بهطوریکه براساس آمار 500 شرکت برتر اقتصاد ایران، فروش 246 شرکت پذیرفته شده در بورس یا فرابورس در سال گذشته بیش از 614هزار میلیارد تومان بوده که بیانگر سهم 75درصدی از مجموع فروش 500 شرکت برتر اقتصاد ایران است. دلیل این جایگاه غیرقابل انکار علاوهبر رشد متغیرهای کمی و کیفی در سالهای اخیر، همانا منافع و مزایای غیرمادی این بازار برای اقتصاد کشور است که در ادامه تنها به ذکر دو مورد اکتفا میشود.
بازار سرمایه نقش بیبدیلی در کنترل تورم و کانالیزهکردن نقدینگی دارد و میتواند نگرانی دولتها را از افزایش نقدینگی و تبعات تورمی آن کاهش دهد. نتیجه تأمین مالی فعالیتهای اقتصادی از طریق نظام بانکی موجب رشد پایه پولی و تورم خواهد بود. نظام بانکی، نقدینگی ایجاد میکند اما چون بازار بدهی وجود ندارد، استفاده درست و بهینهای از این نقدینگی صورت نمیگیرد و حاصل آن، تورم مزمن است که ارزش پول را کاهش داده و نیاز به نقدینگی را افزایش میدهد. بدین ترتیب معضل بزرگ اقتصاد ما فقدان بازار بدهی است که موجب میشود استفاده درستی از نقدینگی موجود در جامعه نشود و تنها راه تأمین تقدینگی، تزریق پول جدید به اقتصاد باشد که خود عامل اصلی بالاماندن تورم است (عقیلی و غنینژاد، 1393). بازار سرمایه برای توسعه بازار بدهی اقدامات قابل توجهی انجام داده که از آن جمله میتوان به طراحی ابزارهای مالی اسلامی با درآمد ثابت و تدوین مقررات مربوط به آن اشاره کرد. یکی دیگر از کارکردهای بازار سرمایه، فراهمآوردن زمینه بهداشت اقتصادی و مالی است. بدون تردید از ملزومات رشد و توسعه همهجانبه یک کشور درجه سلامت مالی - اقتصادی آن کشور است که علاوهبر تاثیرات داخلی موجب ارتقای جایگاه کشور در نظام مالی بینالملل میشود. شاید نتوان همواره با برخوردهای قضایی و بگیر و ببندها اقتصاد را در سلامت کامل نگه داشت. این در حالیست که با شفافکردن فعالیت اقتصادی و کسب و کار علاوهبر کنترل فعالیتها میتوان به تصمیمگیرندگان کلان امکان برنامهریزی و مدیریت بلندمدت داد.
در سالی که زیان سرمایهگذاران بورسی با احتساب هزینه فرصت از دست رفته، حداقل 40درصد بود، شاید مهمترین اتفاق برای بازار سرمایه در سال 1393 توجه بیشتر تصمیمسازان کلان به نقش بازار سرمایه باشد. هرچند این نگاه و توجه با تأخیر است اما درنظر گرفتن نظرات بازار سرمایه و صنایع پذیرفته شده در بورس در تدوین بودجه سال 94، برنامه ششم توسعه و همچنین بلندمدتکردن رابطه مالی دولت با صنایع، دستاوردی است که حکایت از جایگاه بازار سرمایه در اقتصاد ملی دارد. هر چند برخی از متغیرهای کمی و کیفی بازار اوراق بهادار در سالجاری به شکل قابل ملاحظهای کاهش یافت، اما با توجه به ویژگیهای ذاتی بازار اوراق بهادار، هیچ اقتصادی نمیتواند جلوی رشد و توسعه این بازار را بگیرد و با توجه به اتفاقات مناسبی که در سالهای اخیر افتاده، رشد و توسعه همهجانبه بازار سرمایه برای سالهای آینده نیز قابل تصور است. اینجا بورس تهران است؛ محلی برای سرمایهگذاری هر ایرانی؛ و بدونشک «دماسنج اقتصاد ایران» میتواند زیربنای همه فعالیتهای تجاری، صنعتی، خصوصی و حتی دولتی باشد.