سعید اصغرزاده
لابد خبرهاي مربوط به آزار دو نوجوان ایرانی در جده را پیگیری كردهايد. لابد جسته و گريخته شنيدهايد كه برخورد قاطعانه با ماموران فاسد تجاوزکار عربستانی به جد مورد انتظار مردم است و شعارهايي از اين دست.
در اينكه چرا ما داوطلب نميشويم تا مراتب اعتراض خود را نسبت به اينگونه هتك حرمتها انجام دهيم، شايد لازم باشد كارشناسان بنشينند و نظر بدهند. اما من يكي با اين موضوع كه مردم غافل شدهاند، مخالفم. يعني ميخواهم از يك زاويه ديگر به موضوع نگاه كنم.
حتما شنيدهايد كه عضو شورای شهر خواستار استعفای رئیس سازمان حج و زیارت به خاطر تجاوز پلیس عربستان به دو زائر ایرانی شده است. البته بعثه مقام معظم رهبری و سازمان حج و زیارت با همکاری وزارت امور خارجه بهمحض اطلاع از این اتفاق غیرقابل گذشت با جدیت و حساسیت کامل اقدامات و پیگیریهای مستمری را در بالاترین سطوح مسئولان ذیربط کشور عربستان به منظور حفظ حقوق زائران و مجازات خاطیان بهعمل آورده و سازمان حج و زیارت تأکید كرده که براساس تعهد مسئولان ارشد کشور عربستان متخلفان بهزودی محاکمه و به اشد مجازات با آنان برخورد خواهد شد.
اما من ماندهام كه چرا اين عضو يا ساير اعضاي شوراي شهر يا شهرداران و شهردار محترم در مواردي از اين دست يا حتي فجيعتر خودشان استعفا نميدهند. مواردي كه حتي در چند روز گذشته عكسالعملهاي مردمي را در پي داشته است. يك نمونهاش همين ماجراي مقاومت مردم در برابر برخورد مأموران شهرداری به فرزند علی چراغی. بله پسر یک کارگر دستفروش که در درگیری با مأموران شهرداری به قتل رسیده بود برای گذران زندگی با چرخدستیاش میوهفروشی میکرد. مأموران شهرداری خواستند بساط او را برچینند که با مقاومت مردم روبهرو شدند و گریختند.
ابوالفضل چراغی، فرزند 15 ساله علیچراغی است. علیچراغی هم همان دستفروشی است که مردادماه سالگذشته در درگیری با مأموران شهرداری به قتل رسید. ابوالفضل پس از قتل پدرش، برای تأمین مخارج زندگی خانوادهاش ترکتحصیل کرد و او هم مانند پدر، دستفروش شد. خبرگزاری ایلنا گزارش داده است که ابوالفضل در خیابان طالقانی در منطقه پاسگاه نعمتآباد با چرخدستیاش میوه میفروخت که مأموران سد معبر شهرداری سررسیدند.
کسانیکه در محل حضور داشتند به ایلنا گفتهاند مأموران شهرداری چرخدستی ابوالفضل را واژگون کردند. اما کاسبان و رهگذران که ابوالفضل را میشناختند و با داستان زندگی او آشنا بودند، به مأموران شهرداری اعتراض میکنند و آنها هم پا به فرار میگذارند. ایلنا میگوید، مأموران آنقدر شتابزده بودند که دوربین عکاسیشان را در محل درگیری جا گذاشتند.
۱۶مرداد سال گذشته ابوالفضل 14سال داشت. او و پدرش با یک وانت در خیابان تهرانپارس میرفتند که مأموران شهرداری جلوی آنها پیچیدند. بهگفته ابوالفضل، چهار مأمور از خودروی شهرداری پیاده شدند و از علی چراغی خواستند که او هم پیاده شود. مأموران به علی چراغی گفتند وانت را میخواهند توقیف کنند. پدر دستفروش اعتراض کرد، مأموران با پنجه بکس به او هجوم آوردند و او را به قتل رساندند. قرار بود این پرونده در کمیسیون اجتماعی مجلس ایران بررسی شود. همچنین محمدباقر قالیباف، شهردار تهران از مراجع قضایی خواسته بود قتل علی چراغی را پیگیری کنند. خانواده چراغی میگویند، هیچکدام از این وعدهها عملی نشده و برخلاف وعده مسئولان، مسکنی هم در اختیار خانواده قرار نگرفته است. ابوالفضل سه خواهر و یک برادر کوچکتر دارد. او ناگزیر شده ترکتحصیل کند و در اطراف محل سکونتشان میوه بفروشد. اینبار بهجای وانت، با چرخدستی. محمد چراغی، برادر دستفروش مقتول گفته بود که مسئولان حتی پاسخ تلفنهای آنان را نمیدهند. خانواده چراغی از بیمه خدمات درمانی نیز همچنان بینصیب است. بنده در همينجا از اعضاي محترم شوراي شهر ميخواهم كه استعفا بدهند. مواردي از اين دست كم نيست. هر روزه شاهد اتفاقات ريز و درشتي هستيم كه حقوقي از مردم تضييع ميشود. ما بايد داوطلب حلوفصل اين حقوق و جلوگيري از تضييع حقوق مردم شويم نه اينكه با هوچيگري كارمان را پيش ببريم!
همانطور كه سازمان حج و زیارت در اطلاعيه خود درخصوص پيگيري آن تجاوزها به اصحاب محترم مطبوعات، رسانهها و سایتها توصیه میکنید تا دستیابی به نتیجه قطعی محاکمه و مجازات افراد خاطی از هرگونه پیشداوری که منجر به خدشهدار شدن حریم اخلاقی خانوادههای آسیبدیده در جامعه میشود، پرهیز کنند. ايكاش اعضاي محترم شوراي شهر هم مانند مقامات عربستان پيگير وضعيت خانواده مقتول و ساير لطمات اجتماعي كه در زيرمجموعههاي شهرداري متوجه مردم ميشود، بودند!