شهروند| عامل کشتار خانوادگی در خیابان ایتالیا پرده از راز جنایت هولناکش برداشت. پسر 24ساله وقتی توطئه قتل پدر و خواهرش را اجرایی کرد، با صحنهسازی قصد داشت کارآگاهان را از مسیر اصلی جنایت دور کند که پس از 3 روز سکوت لب به اعتراف گشود.
پزشک تحصیلکرده طب سوزنی که مدرکاش را از دانشگاههای ایتالیا و کانادا دریافت کرده بود هرگز تصور نمیکرد، سرنوشت هولناکی او و دخترش را قربانی کند. پسر جوان که پلیس را در جریان قتل پدر و خواهرش در خانهشان در خیابان ایتالیا بلوار فلسطین قرار داده بود وقتی بهعنوان مظنون شناسایی شد، هیچکس باور نداشت این پسر 24ساله عامل اصلی این جنایت سیاه باشد. شامگاه 16 فروردینماه سالجاری بود که پسرکی آشفته با مرکز 110 تماس گرفت و قتل هولناک پدر و خواهرش را به پلیس گزارش داد. این پسر مرموز وقتی در برابر سوالهای بازپرس ویژه قتل قرار گرفت دچار تناقضگویی شد. همین موضوع کافی بود تا او بهعنوان مظنون اصلی پرونده بازداشت شود. درحالیکه به دستور قاضی احمد بیگی، بازپرس شعبه هفتم دادسرا جنایی تهران تحقیقات برای رازگشایی از این قتل عام خانوادگی آغاز شده بود، پسرک مرموز عصر روز دوشنبه به قتل پدر و خواهرش اعتراف کرد. او که در ابتدا خود را بیگناه معرفی کرده بود درخصوص انگیزه و نحوه ارتکاب 2 جنایت به کارآگاهان گفت: «ساعت 6 عصر روز شنبه به خاطر تماشای تلویزیون با خواهرم درگیر شدم؛ او میخواست یک سریال را تماشا کند اما من از او خواستم تا کانال تلویزیون را عوض کند. بحثمان بالا گرفت. او را به داخل اتاق انداختم اما او با چاقوی آشپزخانه از اتاق خارج و به سمت من حملهور شد. چاقو را از او گرفتم و دوباره داخل اتاق حبساش کردم. خیلی عصبانی بودم، به داخل اتاق رفتم و با یک کش که در گوشه اتاق افتاده بود او را خفه کردم. قصد داشتم تا برای صحنهسازی خواهرم را حلقآویز کنم اما موفق به این کار نشدم؛ در همین زمان پدرم وارد خانه شد و به داخل آشپزخانه رفت؛ چراغ آشپزخانه هنوز خاموش بود و پدرم هنوز از موضوع قتل خواهرم اطلاع نداشت که از پشت سر به او حملهور شده و با همان چاقویی که توسط خواهرم مورد حمله قرار گرفته بودم، به پدرم حمله کرده و چندین ضربه چاقو به او زدم. پس از تعویض لباسها از خانه خارج شدم؛ حدودا ساعت 20:30 دقیقه بود که 2 تا از دوستانم به دنبال من در میدان فلسطین آمدند و با هم به سینما رفتیم. در سینما جنایتم را مرور میکردم و بعد از آن هم به خانه دوستم رفتم و تا فردای روز جنایت، تا پایان بازی فوتبال در خانه آنها ماندم. عصر روز یکشنبه به خانه برگشتم و تصمیم گرفتم با داستانسرایی پلیس را از مسیر اصلی جنایت دور کنم، اما دیگر طاقت نقشآفرینی ندارم. من هیچوقت با پدرم مشکل نداشتم و همه دعواهای خانهمان به خاطر اختلافاتی بود که با خواهرم داشتم. در زندگی ما مشکل مالی وجود نداشت و من تا 18سالگی به همراه خانوادهام در اراک زندگی میکردم اما پس از فوت مادرم به تهران آمدیم و در این خانه ساکن شدیم. پدرم تحصیلکرده طب سوزنی از دانشگاههای ایتالیا و کانادا و خواهرم دانشجوی فوقلیسانس رشته ژئوفیزیک در یک دانشگاه معتبر بود. میخواهم هرچه زودتر اعدام شوم، زندان برای من فایده ندارد.»
با اعتراف متهم به هر 2 جنایت، قرار بازداشت موقت از سوی مقام قضایی صادر و پسر جوان جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ
قرار گرفت.