زنان در مديريت و برنامهريزي الگوهاي مصرفي در خانواده نقش اصلي را دارند و در جوامع سنتي اين نقش در مسير قناعت در خانواده پر رنگتر بود.
در قديم مصرف، صرفا يک رفتار اقتصادي بيان ميشد بهطوريکه افراد غني به لحاظ درآمد بالا، کالاهاي بيشتري هم مصرف ميکردند، حال آنکه امروزه مصرف وسيلهاي شده که افراد شخصيت خود را با آن به ديگران نشان ميدهند؛ درواقع مصرف به يک رفتار اجتماعي تبديل شده است.
نقش کودکان و فرزندان بهعنوان يکي از مصرفکنندگان عمده در خانوادهها از يکسو و همچنين جايگاه آنان در آتيه اقتصاد خانوادهها از سوي ديگر لزوم توجه به آموزش صحيح و هدايت آنان را ايجاب ميکند. با توجه به جايگاهي که زن در خانواده بهعنوان مادر و فردي که در انتقال ارزشهاي اخلاقي به نسل بعد موثر است، ميتواند در اصلاح الگوي مصرف نقشي بسيار مهم داشته باشد.
اگر در خانوادهاي مصرف و استفاده از کالاهاي مصرفي توسط مادر خانواده مديريت نشود، اقتصاد خانواده دچار مشکل ميشود. همانطور که نقش زن در جامعه سنتي در قناعت، بسيار چشمگير بوده، در جوامع مدرن هم در گرايش يا عدمگرايش افراد خانواده به مصرفگرايي بسيار موثر است. زن با استفاده از جايگاه ويژهاي که از لحاظ احساسات و عواطف در خانواده دارد نيز ميتواند روي الگوي مصرف و نظام اقتصادي خانواده تأثير مستقيم داشته باشد.