فرصتی برای تعامل و ارتباط
 

 

محمد آزرم نویسنده

خودانتقادی مفهومی جدید نیست اما این مفهوم در صورتی که در بخش‌های مختلف جامعه جاری باشد، می‌تواند منشأ اثر شود. در بخش ادبیات و شعر هم، این موضوع صادق است. شاعری که خودانتقادی نداشته باشد، به شعر خودش هم نگاه انتقادی نخواهد داشت؛ و بدون این نگاه، از کیفیت آنچه انجام داده ناآگاه می‌ماند. با این حساب من در مواجهه با پرسش روزنامه شهروند، احساس همراهی و همفکری داشتم. ترویج تفکر خودانتقادی بین هنرمندان، در آنان روحیه تعامل با دیگران را تقویت می‌کند. شاعر به محض جدا شدن از اثرش، با تمامی مخاطبان احتمالی کارش باید تعامل داشته باشد؛ علاوه‌بر این، خودش هم فقط و فقط به‌عنوان یک مخاطب همتراز با دیگر مخاطبان قادر است درباره اثرش، اظهارنظر کند.
قبول دارم که قضاوت کار دشواری است اما بدون قضاوت درباره کیفیت شعر و ارایه معیارهایی برای سنجش اثر، هرگونه ارزش‌گذاری شعر ناممکن می‌شود. مخاطب احتمالی شعر با هر میزان از دانش و آگاهی، به‌طور مداوم مشغول قضاوت درباره کیفیت آثار است حتی اگر معیارهایی نابه‌جا و نادرست داشته باشد. تعامل با فردی علاقه‌مند به شعر که با معیارهایی نابه‌جا درباره شعر شما صحبت می‌کند؛ بدون برخورداری از روحیه خودانتقادی، چندان آسان نخواهد بود. به یاد دارم در ‌سال 1378 که نخستین کتاب شعرم «عکس‌های منتشر نشده» بعد از گذشت یک‌سال از زمان انتشارش، در برخی از کتابفروشی‌ها توزیع شده بود؛ اتفاقی با یکی از این علاقه‌مندان شعر مواجه شدم که تصور می‌کرد همه کتاب‌هایی که در قالب غزل نیستند، شعر نوهایی مثل هم‌اند که معنی ندارند. برای تأیید گرفتن از من، کتاب‌هایی برمی‌داشت و سطرهایی از آنها می‌خواند و می‌گفت: «نگفتم، معنی ندارند.» من معناهایی را که از شعرها دریافته بودم برایش توضیح می‌دادم و با جزییات بیشتری، اطلاعاتی کلی درباره فرم شعرها و تمایزشان نسبت به هم، در اختیارش می‌گذاشتم. اول نمی‌خواست بپذیرد اما سرانجام از من نام منابعی را می‌پرسید که در تحلیل شعرها یاری‌اش دهد. آن روز من نتوانستم بیشتر از سه کتاب به او معرفی کنم که به موازات هم بخواند و با هم مقایسه کند؛ و به این حرف اکتفا کردم که تجربه خواندن خودش، باید کمکش کند. چه بسا آن علاقه‌مند به قالب غزل، عطای شعر مدرن را به لقایش بخشیده و به قواعد زیبایی‌شناسی سنتی برگشته باشد؛ اما نحوه توجیه‌پذیری‌اش را فراموش نمی‌کنم؛ همه انتقادهایش را می‌شنیدم و علت شعر نبودن بسیاری از کتاب‌ها و در مقابل، قدرت و استحکام چند کتاب شعر خاص را با استدلال توضیح می‌دادم و همین نکته شاید حس همراهی را در او پدید آورد. این‌که به صرف رعایت نکردن قواعد شعر کلاسیک، همه کتاب‌ها را ارزشمند نمی‌دانم و به تعبیری با خودانتقادی و خودآگاهی نسبت به این مسأله قضاوت می‌کنم، راز پذیرش استدلال‌ها بود.
پرسش روزنامه شهروند و بازخوردهایی که از پاسخ خودم دریافت کردم، به من یادآوری کرد که اگر در شعرهای تجربی «خوداندیشی»، رفتاری در فرم است که در برابر انتقادها، شعر را منعطف می‌کند و راه تعامل را باز نگه می‌دارد؛ خود شاعر هم با تمرین خوداندیشی و خودانتقادی می‌تواند ارتباط با دیگران را توسعه دهد. ارتباط در رسانه‌های گروهی و شبکه‌های اجتماعی گسترده و به همان نسبت عام می‌شود؛ پس لازم است از چنین فرصت‌هایی برای توضیح هنرهای خاص مثل شعر در موقعیت هنر زبان، استفاده کرد. 

 


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/26875/فرصتی-برای-تعامل-و-ارتباط