[ پولاد امین] در نوروز امسال یک بار دیگر- بعد از بارها و بارها تجربه عملی- شاهد بودیم که برخلاف تفکری که میخواهد به جامعه تلقین کند که شبکه نمایش خانگی عامل اصلی دوری مخاطبان از تلویزیون و کاهش آمار مخاطبان تلویزیونی است، اما این ادعا رنگی از حقیقت ندارد و تجربه نشان داده که هرگاه سریالسازان سیما آثاری جذاب یا مطابق سلیقه و پسند مخاطبان ارائه دادهاند، شاهد استقبال مخاطبان از این آثار بودهایم و این آثار جذاب توانستهاند قهر و دوری عمومی تماشاگران از رسانه ملی را به پایان برسانند. این اتفاق در نوروز 1404 با بازگشت سریال «پایتخت» به تلویزیون رقم خورد و از آن پس شاهد استقبالی تاریخی از این سریال بودیم- که رکوردهای مختلفی را شکست و حدنصابهای جدیدی را از نظر استقبال مخاطبان تلویزیونی و حتی اینترنتی به ثبت رساند...
این مطلب با توجه به استقبال مخاطبان از سریال «پایتخت» با این هدف تنظیم شده که نشان دهد آیا «پایتخت 7» و استقبال بینظیر مخاطبان از آن تنها و تنها ناشی از کیفیت بالای این سریال بوده است؟ و البته اینکه آیا صداوسیما تنها با این یک سریال میتواند از یکی از بحرانیترین دورانهای خود به سلامت گذر کرده- یا حداقل اینکه وقوع بحران را به تعویق اندازد؟!
فصل هفتم «پایتخت» از همان شروع پخش موجی عظیم در میان مخاطبان به راه انداخته و خود را به عنوان پربینندهترین سریال این روزهای تلویزیون به ثبت رسانده است. با این حال این سریال که به عنوان اولین سریال هفتفصلی تاریخ صداوسیما، پس از دوری پنج ساله به آنتن رسانه ملی بازگشته، بیش از اینکه محل و میزبان نقدها و بحثهایی متمرکز بر داستان، شخصیتها و به طور خلاصه کیفیت اثر باشد، از نظر اقتصادی بحثانگیز شده است. چه آن بحثها و حاشیههایی که به مواردی نظیر گمانهزنی دستمزد عوامل اصلی از قبیل محسن تنابنده و احمد مهرانفر و حتی خود سیروس مقدم، حجم قابل توجه آگهیهای بازرگانی قبل و میان برنامه و نیز حضور مستقیم شرکای تجاری سریال- حداقل چهار برند تجاری- در خلال داستان میپردازند؛ و چه سودآوری چند صد میلیارد تومانی «پایتخت» برای صداوسیما را در این راستا میتوان ارزیابی کرد...
رکوردها و حدنصابها
سریال «پایتخت» با توجه به حواشی پرتعداد و جذابیتهای پرشماری که ایجاد کرده، به نظر از همین حالا جایگاه تضمینشدهای در میان پربینندهترین محصولات سیما در کل سال ۱۴۰۴ خواهد داشت. ثبت رکوردهای غیرقابل تصور در زمینه میزان بینندگان سریال- که در هفت قسمت ابتدایی تنها در تلوبیون بیش از ۱۵ میلیون بازدید یا تنها در قسمت اول سریال بیش از سه میلیون و ۱۰۰ هزار مشاهده معادل ۹۵ میلیون دقیقه تماشا داشته و در کل، میانگین تماشاگران هر قسمتش بیش از ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار تماشا بوده که با کاربران همزمان پخش زنده بازیهای فوتبال پرطرفدار رقابتی تنگاتنگ دارد- شاهدی بر این مدعاست. دستاوردی که نه تنها جایگاه این سریال را در بین دیگر محصولات نمایشی و حتی غیرنمایشی تلویزیون منحصر بهفرد جلوه میدهد، بلکه به دلیل توجهات فراوانی که به سریال معطوف میکند، احتمال ساخت ادامه آن را نیز بالا میبرد. به خصوص که پیش از این اخباری نیز درباره ساخت اسپینآف سینمایی «پایتخت» شنیده میشد و حالا با توجه به موفقیت سری هفتم این سریال در کنار سابقه موفقیت محصولات تلویزیونی از قبیل «موقعیت مهدی»، «ببعی قهرمان» و «موسی کلیمالله: به وقت طلوع» در نمایش سینمایی میتوان پیشبینی کرد رسانه ملی و سازندگان «پایتخت» در آینده گوشه چشمی هم به احتمال ساخت نسخه سینمایی این سریال خواهند داشت.
عامل موفقیت
موفقیت «پایتخت» در جلب علاقه و اقبال مخاطب مدیون و مرهون اتفاقات و حواشی داستانی و غیرداستانی مختلفی است که کنجکاوی مخاطبان را رقم زده است. چه این حواشی از جنس حواشی پشت صحنه و میزان دستمزد و قهر و آشتی بازیگران با هم و حذف شماری از آنها از سریال باشد، و چه حاشیههای داستانی و شاخ و برگهای جدید داستانگویی و شخصیتپردازی از قبیل ورود شخصیت بهروزِ با ظاهر و سن جدید تا حضور دوقلوهای متفاوت در نقش سارا و نیکا دختران نقی معمولی و ازدواج آنها و ورود یک داماد تاجیکی و بازی پسر آقای کارگردان در نقش خواستگار سارا و خیلی از اتفاقات دیگر از قبیل ناشنواشدن و یک باره خوب شدنِ نقی و حمله گراز وحشی به او و داستان تاکسی پرنده و بیشمار رویداد دیگر که همگی در کنار هم استقبال کمنظیر مخاطبان از این سریال را باعث شدهاند. کنایههایی هم که در دیالوگهای بازیگران سریال نسبت به اتفاقات روز تعبیه میشود، دیگر مواردی هستند که در تمام فصول پخش این سریال توجهات زیادی را جلب و جذب سریال «پایتخت» کردهاند. مثل همان کنایههایی که در فصل ۶ درباره «اطلاع نقی از گرانی بنزین در صبح جمعه» از زبان او مطرح شد و حالا مشابه این رویکرد را در فصل هفتم در قالب بازسازی کمیک روانشناس مشهور و کنایه به تغییرات روزانه نرخ دلار، ماجرای حواله خودروی فوتبالیستهای تیم ملی و کنایه به بروکراسی اداری به وضوح میشود مورد اشاره قرار داد.
از نگاه منتقدان
سریالی از جنس خانواده معمولی!
«پایتخت 7» بهرغم تمام دستاوردهای آماری و موفقیتهایی که در زمینه جلب و جذب و شاید هم بازگرداندن مخاطبان داشته؛ ولی با این حال مخالفان و منتقدانی نیز دارد. از این نظر این فصل از این سریال را میتوان یک فصل معمولی- از جنس خانواده معمولی- قلمداد کرد. فصلی که در عین اینکه بسیاری پای آن ایستادهاند، بسیاری دیگر هم ایرادات زیادی بر آن وارد کردهاند- و این یعنی «پایتخت 7» در مجموع سریال متوسطی بوده که شاید به دلیل ضعف عمومی دیگر برنامههای تلویزیونی و شاید هم به خاطر ارزشهای نوستالژیک خود سریال موفق به راضی کردن تماشاگران تلویزیون شده است.
اما برگردیم به بحث نقدهای منتقدان...
پایگاه خبری آفتاب در نقدی که بر «پایتخت» منتشر کرده؛ مهمترین مشکل و باعث اصلی دلزدگی تماشاگران وفادار «پایتخت» را در این نکته خلاصه کرده که «پایتخت 7» چه از نظر فضای عمومی، چه از نظر شخصیتپردازی و داستانگویی، چه از نظر جایگاه اجتماعی و طبقاتی شخصیتها و چه در مواردی جزئیتر چون لهجه و گویش بازیگران شبیه فصول گذشتهاش نیست.
دامون قنبرزاده منتقد سینمایی نیز در اینستاگرام نوشته: «نه؛ این نقی آن نقی همیشه نیست و من این نقی را نمیشناسم. در بقیه موارد هم فصل جدید «پایتخت نشانی از فصول گذشتهاش و آن ریزبینیهای جذاب ندارد. پراکندگی داستان و خردهروایتهای ضعیف و بیکارکرد و عدم انسجام نیز مسایل دیگری هستند که موجب شدهاند هیچ کس در حدواندازههای خودش نباشد».
منتقد «تابناک» یکی دیگر از مخالفان فصل هفتم «پایتخت» است و ضمن ردیف کردن ایرادات پرشمار به این فصل از سریال آن را به کپیبرداری از گرههای روایتی سریال «داییجان ناپلئون» ساخته ناصر تقوایی متهم کرده است».
محمدعرفان صدیقیان اما این نقدها و ایرادات را غیرمنصفانه میداند و ضمن اشاره به اینکه «مهمترین نکته پیرامون سریال «پایتخت» رسیدن آن به فصل هفتم است»؛ این نکته را که «چگونه در همان ایستگاه اول و با پخش نخستین قسمت، انبوهی از واکنشهای منفی حتی از جانب برخی منتقدان سرشناس و باتجربه به این سریال وارد شد» عجیب میداند و میگوید که «این ایراداتی که از فصل جدید این سریال میگیرند، در فصول قبلی «پایتخت» هم وجود داشتند- و تنها چیزی که جایگاه این سریال را در میان تودههای مختلف مردم تغییر داده، شرایط این روزهای تلویزیون و البته این واقعیت است که فصول ابتدایی «پایتخت» محصول دورانی بودند که جامعه معاصر ایران شباهتی به زمان کنونی نداشت و تلویزیون و اجتماع هنوز گرفتار فضای چند قطبی نشده بودند».
در مجموع؛ در ارزیابی عمومی نقدهایی که بر «پایتخت» وارد آمده؛ مواردی مانند پراکندگی و ضعف فیلمنامه، افت کیفیت طنز، کمرنگ شدن هویت بومی و فرهنگی، افت نسبی بازیگری و پرداخت سطحی به مسائل اجتماعی مهمترین ضعفهای سریال جدید سیروس مقدم و محسن تنابنده عنوان شدهاند.