مهلقا ملاح، فعال محیطزیستی است که ۶۰سال است هیچ زبالهای تولید نکرده است. بانوی محیطزیست ایران متولد ۱۲۹۷ است. چهره آرام و مهربانی دارد و تاکنون اقدامات زیادی برای ارتقای محیطزیست کشور انجام داده است. «بهترین شخصیت میراث طبیعی»، «دوستدار محیطزیست» ازجمله عناوینی است که در کارنامه خانم «مه لقا ملاح» ثبت شده است.
خانم دکتر ملاح برای تحصیلات تکمیلیاش در مقطع دکترا عازم فرانسه میشود و در آنجا همزمان با تحصیل کتابداری را گذرانده و همین موضوع موجب میشود پس از بازگشت در کتابخانه موسسه روانشناسی دانشگاه تهران مشغول به کار میشود. در کتابخانه دانشگاه با کتابی درباره محیطزیست روبهرو میشود که تأثیر عمیقی بر زندگیاش میگذارد.
«از تمام سفارتخانهها خواستم که اطلاعات محیطزیست کشورشان را در اختیارم قرار دهند. مدام مطالعه و تحقیق کردم و به این نتیجه رسیدم باید برای اقدام جمعی دست به کار شویم. دوست داشتم فرهنگ حفاظت از محیطزیست را به مردم بیاموزم.» خانم ملاح بعد از بازنشستگی در سال ۵۶ ازطرف سازمان بازرسی کل کشور دعوت به کار شد و در گروه تحقیق شرکت کرده و مشکلات محیطزیستی تهران را بررسی کرد.
این فعال محیطزیست از ساکنان قدیمی تهران است و در خانوادهای تربیت شده که زباله تولیدنکردن برایشان اهمیت ویژهای داشته است. «من در دل خانوادهای بزرگ شدم که مادرش قبل از من فعال محیطزیست بود. در خانه ما زبالهای تولید نمیشد. مادرم قبل از من به این موضوع بسیار اهمیت میداد و هیچ وقت زباله بیرون نمیگذاشت. البته خیلی از مردم آن دوران مثل حالا نبودند و قدیم زباله کم تولید میشد. هر فردی در هر خانوادهای راهحلی برای بازیافت زبالهاش پیدا میکرد.
غذا را به اندازه تعداد و میزان خوراک افراد خانواده تهیه میکردیم که اضافه نیاید و مجبور به دور ریختن آن نشویم. حتی یک غذا را دو وعده نخوریم چون باقیمانده غذا را به همسایه میدادیم آن بخشی را که میتوانست خودش میخورد و آنچه که اضافی میآمد به بزی که داشت، میداد.
برخی از باقیمانده مواد غذایی را به مرغ و جوجهها میدادیم. از کاغذ و پلاستیک هم خیلی استفاده نمیکردیم. خلاصه زندگی روستایی موجب شده بود، به محیطزیست کمتر آسیب بزنیم و کمتر آن را به مخاطره بیندازیم اما حالا آلودگیهای جدیدی را وارد این چرخه کردهایم و موجب بروز بیماریهای جدید هم شدهایم که باید زودتر به فکر راهحل مناسب در این زمینه باشیم. شاید باورتان نشود اما آن موقع مردم کمتر بیمار میشدند.»
خانم ملاح تا سرفهاش میگیرد دستمال پارچهای سفید گلدار اتو کشیده و تا خورده را برای دکتر میآورند و دکتر آن را مقابل دهان میگیرد و آهسته سرفه میکند. پرستار میگوید: «در خانه خانم، من به یاد ندارم که هیچ وقت دستمال کاغذی داشته باشیم. ما از دستمال پارچهای استفاده میکنیم. برای دکتر ملاح مهم است که زباله کم تولید شود. هنوز زبالههای تر را در چاه داخل حیاط میریزیم و کود میشود و برای درختان حیاط استفاده میکنیم.» خانم ملاح ۶۰سال است که زبالهای بیرون از خانه نگذاشته است حتی اعضای خانوادهاش هم این کار را نکردهاند. مگر اینکه زبالهها بازیافتی باشند مانند کاغذ و پلاستیک.
آنها زبالههایشان را داخل گودالی در حیاط میریزند که تبدیل به کود میشود. «زمانیکه همسرم زنده بود، بیشتر رسیدگی میکرد اما حالا با نبود او و بالارفتن سن و سختشدن راه رفتنم، خودم نمیتوانم این کار را بکنم و سرایدار زباله را در محل مربوطه میریزد.» او میافزاید: «هنوز هم از بطریهای پلاستیکی استفاده نمیکنیم. قبلترها که خودم برای خرید میرفتم ساک پارچهای میبردم تا برای حفظ محیطزیست گام بردارم. همه را برای این کار تشویق میکردم. همواره توصیه میکنم برای خرید کیسه پارچهای ببرند و از تخریب حریصانه محیطزیست خودداری کنند تا نسل آینده هم بتوانند از این میراث بهرهمند شوند.»
خانم ملاح خودش با مردم محلههای مختلف درباره ضرورت تفکیک زباله تر و خشک در خانهها صحبت میکند حتی در مدارس نیز برای معلمها دورههای آموزشی برگزار میکند. «یادم هست چندسال پیش قرار بود با مشارکت شهرداری طرح جمعآوری زباله خشک در روزهای جمعه را برای اولینبار و آزمایشی در یکی از محلهها اجرا کنیم که براساس آن طرح شهروندان محله زبالههای خشک خود را تفکیک میکردند و خودرو در ساعت مشخص به محل میرفت و جمعآوری میکرد. از مسئولان وقت خواستیم یک وانت در اختیار ما برای اجرای این طرح قرار دهند تا سر ساعت اعلام شده در محله گشت بزند و زباله را جمع کند. حتی قرار بود تبلیغات و تزیین وانت را هم بچههای جمعیت انجام دهند که این طرح اجرا نشد. اما هنوز برای اجرای کارهای مشارکتی و آموزشی در زمینه تفکیک زباله و کمک به محیطزیست آمادگی داریم.