گزارش «شهروند» از ماموریت سخت ماموران اورژانس در ارتفاعات سنگان
 
رو در رو با مرگ در منفی 9 درجه
 

 

 [مریم رضاخواه] لحظاتی هستند که در برابر آن‌ها کلمات بی‌معنی می‌شوند، لحظاتی که در دل برف و یخ، زندگی و مرگ دست به دست هم می‌دهند و انسان‌ها با تمام وجود خود به میدان می‌آیند تا از رنج دیگری بکاهند. در روز جمعه، ۱۰ اسفند ماه، این لحظه‌ها برای تیم اورژانس استان تهران رقم خورد. روزی که برف و یخبندان سنگان مانند دیواری سرد و بی‌رحم ایستاد، اما قلب‌های بزرگ امدادگران،   شجاع‌تر از هر زمان دیگر، مسیر دشوار نجات را در پیش گرفتند. در همان لحظات که امید به نجات جان یک انسان در دل برف و یخ‌ها گم می‌شد، ماموران اورژانس با دلی پر از ایمان و اراده‌ای استوار، فقط با یک هدف حرکت کردند: نجات یک زندگی. اما آنچه که پیش آمد، چیزی بیش از یک حادثه بود. آنچه پیش آمد، داستانی بود از فداکاری، ایثار و محبت بی‌پایان انسان‌ها برای یکدیگر. در میانه‌ی این همه سرما و شرایط نامساعد، آمبولانس اورژانس که یکی از پیشرفته‌ترین تجهیزات نجات بود، در اثر لغزندگی و برف‌های سنگین از مسیر منحرف شد و در لبه دره‌ای تیز و عمیق معلق شد. در دل شب تاریک و در سرمای منفی ۹ درجه، تنها چیزی که در لحظه‌های سخت و نگران‌کننده باقی ماند، صدای قلب‌های تند تپنده‌ای بود که برای نجات عزیزانشان می‌لرزید.

 لحظات دلهره آور ماموریت نجات
محمد شهبازی با 20 سال سابقه و سید جواد حیدری با 15 سال سابقه  کار در اورژانس دو کارشناسی هستند که در دل یخ  و برف مسیر کوهستانی روستای سنگان را برای نجات شتافتند. محمد شهبازی در گفت و گو با «شهروند» از لحظات دلهره آور ماموریت نجات می گوید: «همیشه در اورژانس آماده‌ام که با هر شرایطی روبه‌رو شوم، اما آن روز چیزی فراتر از تصور من بود. وقتی خبر رسید که یک مرد ۵۰ ساله در دل برف و یخ‌های سنگان دچار ایست قلبی شده و جانش در خطر است، هیچ چیزی جز نجات او برایمان اهمیت نداشت. با سید جواد حیدری، بی‌وقفه راهی شدیم، می‌دانستیم که زمان طلاست، اما هیچ چیزی نمی‌توانست سردی بی‌رحم برف و یخ را از بین ببرد. من راننده بودم و هر متری  که جلوتر
می رفتیم ، زمین لغزنده‌تر می‌شد، اما برای نجات آن انسان هیچ چیز جلودارمان نبود.»
شهبازی جزییات حادثه را توصیف می کند: «وقتی به محل حادثه رسیدیم، شرایط به مراتب سخت‌تر از آن چیزی بود که انتظارش را داشتیم. برف‌های سنگین، سرمای شدید و مسیرهای لغزنده، هر چیزی را که بتوانید تصور کنید، مقابل‌مان قرار داشت.
اما آن‌طور که همیشه گفته‌ام، ما هیچ‌وقت در اورژانس تسلیم نمی‌شویم. با وجود این‌که هر لحظه احساس می‌کردیم قدم‌هایمان ما را به جایی نمی‌رساند، امید به نجات آن مرد برای ما هر لحظه بیشتر می‌شد. اما هیچ‌کدام از ما نمی‌توانستیم پیش‌بینی کنیم که چه حادثه‌ای در انتظارمان است.
وقتی آمبولانس از مسیر منحرف شد و به سمت دره رفت و لبه پرتگاه متوقف شد همه چیز   ناگهان تغییر کرد. احساس کردم که دلم در سینه می‌سوزد. در آن لحظه فکر کردم، چه می‌شود اگر ما نتوانیم نجات دهیم؟ چه می‌شود اگر همه چیز از دست برود؟ اما بعد از چند ثانیه در سکوت، به خودم گفتم: «نه، ما باید ادامه بدهیم. این مسئولیت ماست.» در دل تاریکی شب، با سرمای منفی ۹ درجه و در شرایط یخبندان، هیچ چیزی جز امید و اراده نمی‌توانست ما را به جلو ببرد. آمبولانس در لبه پرتگاه بود من و همکارم به سختی توانستیم خود را از آمبولانس بیرون بکشیم. هر جابه جایی که انجام می دادیم به سقوط نزدیک تر می شدیم. سرانجام توانستیم جان سالم به در ببریم و خود را نجات دهیم. اما آمبولانس در لبه پرتگاه به حالت معلق قرار داشت.»
این کارشناس با تجربه ادامه
می دهد: «در لحظات سخت،  نیرو‌های سپاه سید الشهدا، آتش‌نشانی و راهداری به کمک آمدند. ما در کنار هم، به کمک یکدیگر، برای نجات آمبولانس تلاش کردیم. در دل آن سرمای سوزان، وقتی می‌دیدم که هیچ چیزی نمی‌تواند اراده ما را متوقف کند، از عمق دل دعا می‌کردم که توانایی تحمل این همه فشار را داشته باشیم.
هر لحظه که سپری می‌شد، بیشتر می‌فهمیدم که این‌جا، فقط یک حادثه نیست، بلکه درسی از فداکاری است. بعد از دوازده ساعت تلاش شبانه‌روزی، وقتی بالاخره آمبولانس را از دره بیرون کشیدیم و توانستیم مسیر را باز کنیم، نمی‌توانم به شما بگویم چه احساسی داشتم. همه‌چیز به یک لحظه امید تبدیل شد. احساس می‌کردم که همه‌چیز، همه این سختی‌ها، تنها برای این بود که نشان دهیم در هر شرایطی می‌توانیم به همدیگر کمک کنیم. این تجربه، بیشتر از هر چیزی برای من معنی انسانیت را به همراه داشت.

 جزییات خطر در جاده یخ زده
اسماعیل فراهانی، معاون فنی و عملیات اورژانس تهران نیز که پس از اعلام این حادثه در صحنه حضور یافته و از نزدیک در جریان  جزییات عملیات قرار گرفته بود به «شهروند» می گوید: «روز جمعه، ۱۰ اسفند ماه ساعت 15:10 گزارش ایست قلبی مردی 50 ساله  در نزدیکی روستای سنگان  بعد از کن سلقون به مرکز اورژانس استان تهران رسید. این در حالی بود که شرایط جوی در آن منطقه بحرانی بود. برف‌های سنگین، زمین یخ‌زده و دمای منفی ۹ درجه، هر قدم را دشوارتر می‌کرد. اما در این شرایط سخت و وحشتناک، هیچ چیزی   نمی‌توانست حرکت آن‌ها را متوقف کند. هنگامی که خبر ایست قلبی به مرکز اورژانس رسید، دو همکار ما به نام  محمد شهبازی و سید جواد حیدری، بدون هیچ تردیدی به سوی محل حادثه حرکت کردند. مسیر تا آبشار سنگان بسیار صعب‌العبور و کوهستانی بود، اما آن‌ها با امید به نجات جان یک انسان، به راه افتادند. برف‌ها به سرعت سطح زمین را پوشانده بودند و هیچ مسیری صاف و راحت وجود نداشت. از یک طرف، باید سرعت عمل را حفظ می‌کردند و از طرف دیگر، باید با خطرات جاده‌ یخ‌زده و لغزنده مقابله می‌کردند.»
معاون فنی و عملیات اورژانس تهران، در ادامه می گوید: «امید به نجات جان این مرد باعث شد که همکاران ما در این شرایط دشوار، هر لحظه با تمام توان و انرژی خود، برای رسیدن به محل حادثه پیش بروند. وقتی که نزدیک‌تر شدند و وضعیت اضطراری را  ارزیابی کردند، هیچ چیزی نمی‌توانست آن‌ها را از ادامه مسیر بازدارد.  اما آنچه که در ادامه پیش آمد را هیچ‌کدام از آن‌ها نمی‌توانستند پیش‌بینی کنند. در حالی که تیم اورژانس در حال نزدیک شدن به محل حادثه بود، آمبولانس که یکی از جدیدترین و بهترین مدل‌های موجود در کشور بود، به دلیل لغزندگی شدید و شرایط بد جوی از مسیر منحرف شد. در عرض چند ثانیه، آمبولانس به سمت دره سقوط کرد در این لحظه، ترس و نگرانی به دل هر فردی که در آن محل حضور داشت، نفوذ کرد. اما در همان لحظه، هیچ چیزی نمی‌توانست عزم تیم اورژانس و امدادگران را از بین ببرد.»
 فراهانی همچنین به عملیات نجات مردی که ایست قلبی کرده بود، اشاره کرد:« همزمان با این حادثه ماموران آتش نشانی  با خودروهای مجهز به سمت محل سکونت بیمار رفتند و مرد 50 ساله  که دچار مشکل قلبی شده بود، با کمک نیروهای آتش نشانی به اورژانس دیگری که برای پشتیبانی این عملیات رفته بود، انتقال پیدا کرد و از آنجا به مرکزی درمانی منتقل شد. در محل حادثه هم همکاران ما با تمام توان خود، با کمک نیروهای سپاه، آتش نشانی و راهداری  به سرعت وارد عمل شدند تا خودروی اورژانس را از لبه پرتگاه بیرون بکشند. تمام نیروها که در شرایط سخت و سرمای شدید بودند، با دلی پر از همدلی و عشق به کمک آمدند. در دل برف و یخبندان، زمانی که همه چیز به نظر غیرممکن می‌رسید، این کمک‌های بی‌دریغ و فداکارانه بود که به این تیم نجات بخشید. در این شرایط، هیچ چیزی نمی‌تواند حس انسانیت و محبت را خاموش کند.
با کمک همکاران در سازمان آتش‌نشانی، راهداری و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، اقدامات نجات آغاز شد. ساعت‌ها گذشت و با تمام تجهیزات موجود، تلاش‌ها برای نجات آمبولانس و همکاران ادامه یافت. شرایط جوی به قدری بحرانی بود که هیچ‌یک از وسایل نقلیه قادر به عبور از مسیرهای مسدود شده نبودند. دمای منفی ۹ درجه، یخبندان شدید و بادهای سرد، هر لحظه تلاش‌های امدادگران را با چالش‌های جدیدی مواجه می‌کرد. پس از دوازده ساعت سخت و طاقت‌فرسا، در نهایت با خودروی 12 تنی سپاه و همکاری نیروهای آتش‌نشانی و راهداری و استفاده از تجهیزات سنگین، موفق به برگرداندن آمبولانس از دره و به شرایط ایمن شدیم.»
او در ادامه می گوید: «با کمک نیروی عظیم انسانی و دستگاه‌های تخصصی، راه برای انتقال آمبولانس به مسیر اصلی باز شد. ساعت ۲:۳۰ بامداد، زمانی که سرمای هوا همچنان شدید گرفته بود، پس از تلاش‌های فراوان، آمبولانس به سلامت از شرایط بحرانی خارج شد. این اتفاق، به همه یادآوری کرد که در دل تاریکی‌ها، هنوز امید و فداکاری وجود دارد.
ما از صمیم قلب از تمام کسانی که در این حادثه در کنار ما بودند، تشکر می‌کنیم. از عزیزانمان در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، از نیروهای سازمان راهداری استان تهران، از سازمان آتش‌نشانی تهران و همه کسانی که در این مسیر سخت، بدون هیچ چشمداشتی به ما یاری رساندند، بی‌نهایت سپاسگزاریم.
در پایان، این حادثه برای ما نه تنها یک درس بزرگ از فداکاری و ایثار بود، بلکه به ما نشان داد که در هر شرایطی، همدلی و تلاش‌های مشترک انسان‌ها می‌تواند به نتایج شگرفی منتهی شود.»

 


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/263598/رو-در-رو-با-مرگ در-منفی-9-درجه