یادداشت‌های شهر شلوغ
 
دست‌گیری به جای مچ‌گیری
 

 

 [ شهروند] رویدادهای هر روزه ایران مثل باد و برق از جلوی چشممان عبور می‌کنند و در مورد هر قصه و قضیه‌ای ده‌ها تحلیل و نظر کارشناسی ارائه می‌شود. با این‌همه، بسیاری مانده‌اند که بالاخره کدام گشایش و کدام سیاست و کدام راه برای بهبود معیشت مردم در پیش روست. نوروز و رمضان در یک قدمی است و همه امید دارند که سال نو را با آینده‌ای بدون ریسک آغاز کنند. امیدواری به آینده و روزگاری کم‌ریسک برای ارتقا و توسعه ایران، آرزویی همگانی است. اما دیروز راویان حوادث پشت پرده و تحلیل‌گران وقایع روز چه نوشتند و چه گفته شد؟ نیم نگاهی داریم به مباحث مطرح شده در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های مکتوب.

لاوروف حامل چه پیامی بود؟
تحلیل‌گران در مورد سفر لاوروف به تهران دیدگاه‌های متفاوتی داشتند. احمد زیدآبادی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، در یادداشتی با عنوان «لاوروف حامل چه پیامی بود؟» سفر وزیر امور خارجه روسیه به تهران را مهم و متفاوت ارزیابی کرده است.
او در این زمینه نوشت: سفر یک‌روزه سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه به تهران، بسیار مهم‌تر و متفاوت‌تر از سفر قبلی او به ایران در آبان سال ۱۴۰۲ به‌نظر می‌رسد. آقای لاوروف به‌احتمال زیاد به مقام‌های جمهوری اسلامی توضیح داده است که با ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید، جهانی تازه با روابطی تازه ظهور کرده است و ایران به ناگزیر باید خود را با واقعیت جدید هم‌ساز و هماهنگ کند.
تا همین دو ماه پیش، نظم جهانی حول تعارض آمریکا و اروپا از یک طرف و روسیه و چند متحد نزدیکش از طرف دیگر بر سر جنگِ اوکراین تعریف می‌شد، اما اینک به طرفه‌العینی کل این معادله از بنیاد عوض شده و آمریکای ترامپ با قرار گرفتن در کنار روسیه پوتین، اروپا را به حاشیه برده و رئیس‌جمهور جسور اوکراین را به بدترین وضعی تحت فشار گذاشته است.
دونالد ترامپ برای پایان دادن به جنگ اوکراین و نجات ولادیمیر پوتین از انزوا و یک جنگ فرسایشی بی‌سرانجام، از هر جهت مصمم است تا بدانجا که به متحدان تاریخی خود در اروپا پشت کرده و به مخالفت با قطعنامه‌ای در سازمان ملل برخاسته است که روسیه را طرفِ متجاوز جنگ معرفی می‌کند. ترامپ بدون تردید عاشق چشم و ابروی پوتین و مشتاق تأمین منافع روسیه نیست و در مقابل خدمتش انتظارات مشخصی از کرملین دارد.
انتظارات ترامپ از کرملین ظاهراً کمک به اجرای همان نقشه‌ای است که در همان ابتدای حمله روسیه به اوکراین از سوی طیفی از جمهوریخواهان حامی جناح راست افراطی اسرائیل در آمریکا مطرح شد. در آن دوران، نفتالی بنت نخست‌وزیر و یائیر لپید وزیر خارجه اسرائیل بودند. بنت خاستگاهش راست افراطی و لپید راست میانه بود. با این حال، هیچ‌کدام حاضر به محکوم کردن صریح حمله روسیه به خاک اوکراین نشدند و به جای موضع‌گیری شفاف، نوعی لفاظی مبهم و دوپهلو را انتخاب کردند.
در واقع پس از اعمال فشار سنگینِ جو بایدن رئیس‌جمهور و آنتونی بلینکن وزیر خارجه وقت آمریکا، مقام‌های اسرائیلی مجبور به تغییر لحن خود شدند و به صف محکوم‌کنندگان نه‌چندان پرشور تجاوز روسیه به خاک اوکراین پیوستند. در آن زمان، علت بی‌میلی مقام‌های اسرائیلی برای محکوم کردن مسکو، به نیاز آنها به چشم بستن روسیه روی حملات جنگنده‌های ارتش اسرائیل به اهدافی در خاک سوریه نسبت داده می‌شد، اما موضوع پیچیده‌تر از این بود. در حقیقت طیف حامی راستگرایان افراطی اسرائیل در حزب جمهوریخواه آمریکا، بر این باور بودند که واشینگتن نباید خود را در صف مقدم دفاع از اوکراین قرار دهد و یا این جنگ را چنان بزرگ ببیند که دیگر «تهدید‌های جهانی» را تحت‌الشعاع قرار دهد. به‌زعم این طیف، مهم‌ترین «تهدید»، جمهوری اسلامی و گروه‌های متحد آن در خاورمیانه بودند و به همین جهت لازم بود که کاخ سفید به هزینه و خرج اوکراین، با کاخ کرملین مدارا کند و در عوض، پوتین را برای کمک به خنثی‌سازی «تهدید» جمهوری اسلامی و گروه‌های متحدش علیه اسرائیل، ترغیب کند.
دولت دمکرات بایدن گوش شنوایی برای این نوع حرف‌ها نداشت و با نادیده گرفتن آنها، عملاً رهبری غرب برای کمک به اوکراین و مبارزه با روسیه را به‌دست گرفت. در مقابل، روسیه هم به جمهوری اسلامی نزدیک شد و کوشید تا آن را متحد نزدیک و منبع دریافت تسلیحات تهاجمی خود به خاک اوکراین نشان دهد.
طرح ترامپ برای خروج فلسطینی‌ها از نوارغزه و تملک آن از سوی آمریکا در کنار زمزمه‌هایی برای الحاق بخش بزرگی از کرانه باختری به اسرائیل، خود گواه عدول طراحان معامله قرن از این طرح است. اصرار این طیف بر حمله نظامی سریع به تأسیسات اتمی ایران نیز تندتر شدن مواضع آنها را نسبت به آنچه «تهدید اتمی» جمهوری اسلامی می‌نامند، به نمایش می‌گذارد.ظاهراً تیم ترامپ، برای اجرای این نقشه‌ها، همراهی و کمک روسیه را ضروری می‌داند و به همین دلیل با کمک به پوتین برای خروج از باتلاق جنگ اوکراین، همراهی او در این دو زمینه را طلب می‌کند.
روسیه به‌طور سنتی همواره حامی پروپا قرص تشکیل کشور مستقل فلسطینی در مرز‌های پیش از جنگ ژوئن ۱۹۶۷ بوده است، اما به‌رغم این، در هفته‌های اخیر کوچکترین انتقادی از نقشه ترامپ برای تسلط بر نوارغزه به عمل نیاورده است. در این مورد یک مقام روس تنها به بیان این نکته بسنده کرده است که طرح ترامپ نیاز به افشای جزئیات آن دارد!
در مورد ایران، اما روسیه کار خود را سخت‌تر می‌بیند. شاید کاخ سفید به اشاره دولت پوتین، برای حل اختلافات ایران و آمریکا به‌خصوص در حوزه اتمی، پیشنهاد مذاکره با تهران داده است. احتمالاً روس‌ها بر این باورند که اگر راه مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا گشوده شود، آنها می‌توانند در نقش یک «میانجیگر» به حل و فصل ماجرا کمک کنند. اگر چنین کاری ممکن نباشد، آنان به‌احتمال زیاد پای خود را از این ماجرا پس خواهند کشید و با بالاگرفتن منازعه بی‌طرف خواهند ماند.
به هر حال در این مرحله از تحولات، به‌نظر می‌رسد که توصیه لاوروف به مقام‌های ایرانی گشودن مسیر مذاکره با آمریکا و نشان دادن انعطاف برای دستیابی به توافق باشد. آیا چنین توصیه احتمالی در تهران گوش شنوایی پیدا خواهد کرد؟ هر نوع پاسخ بله یا خیر به این پرسش، تبعات درازدامن و تکان‌دهنده‌ای به‌دنبال خواهد داشت!

دو کلمه حرف حساب درباره استیضاح
حسین شریعتمداری، مدیرمسئول کیهان، در مطلبی با عنوان «دو کلمه حرف حساب درباره استیضاح!» به نقد اظهارات اخیر مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور، درباره پافشاری مجلسی‌ها به استیضاح وزیر اقتصاد پرداخته است.
او در این زمینه نوشت: روز دوشنبه (۶ اسفندماه جاری) آقای پزشکیان، رئیس‌جمهور محترم کشورمان در دیدار با اعضای مجمع نمایندگان استان همدان، در واکنش به طرح استیضاح آقای همتی، فرموده‌اند: «با تغییر آدم‌ها مشکل حل نخواهد شد»!
در این خصوص باید گفت: اگر به‌گفته جناب ایشان «با تغییر آدم‌ها مشکل حل نخواهد شد»! و وزیر مربوطه در ایجاد و یا رفع مشکلات اقتصادی نقشی ندارد! چرا برای کابینه خود «وزیر جدید» انتخاب کرده‌اند؟! با تکیه بر این دیدگاه، می‌توانستند وزیر اقتصاد قبلی را در پست و جایگاه خود ابقا فرمایند و نیازی به تغییر وزیر اقتصاد نبود! ضمن آنکه ابقای وزیر قبلی با شعار «وفاق ملی» آقای پزشکیان نیز همخوانی بیشتری داشت.
آیا تیم اقتصادی دولت پزشکیان سردرگم است؟
اما نقد جدی‌تر را روزنامه شرق در این باب نوشته است. این روزنامه در مطلبی با عنوان «زندگی سخت مردم و روزمرگی و سردرگمی دولت» تیم اقتصادی دولت چهاردهم را گرفتار مسائل روزمره توصیف کرده که نتیجه‌ای جز معیشت دشوار برای مردم به بار نیاورده است.
شرق نوشت: در هنگام شروع دولت چهاردهم در هفتم مرداد‌ماه، نرخ ارز تقریبا ۴۸ هزار تومان بود. اکنون در هفتم اسفند این نرخ حدود ۹۲ هزار تومان در بازار معامله شد؛ یعنی این نرخ بعد از گذشت هفت ماه ۱.۹ برابر شده است. این میزان در دوره مدنظر برای هیچ‌کدام از دولت‌های پس از انقلاب سابقه نداشته است. هر‌چند عوامل متعددی از ترور هنیه در فردای تحلیف، سقوط بشار اسد، دو بار رفت و برگشت موشکی ایران و اسرائیل، تهدید‌های اسرائیل، بر سر کار آمدن ترامپ و اقدامات او و مانند آن نیز در این دوره موجب ایجاد فضای نااطمینانی بیشتر درباره آینده شده است، اما آنچه می‌توان درباره آن سخن گفت، این است که دولت در برابر چنین وضعیتی چه واکنشی داشت.
نگاهی به‌گفته‌های مقامات اقتصادی در ماه‌های اخیر نشان می‌دهد که آنان در یک سیکل معیوب قرار گرفته‌اند.
فرزین در آبان‌ماه و پیش از اتخاذ سیاست جدید، پیش‌بینی کرده بود که نرخ تورم در پایان سال ۳۰ درصد باشد. او تثبیت نرخ ارز را عامل ثبات اقتصادی و تورم پایین دانست (ایرنا، ۱۴۰۳/۰۸/۱۹). شوک ارزی نرخ ارز توافقی موجب افزایش هزینه‌های تولید، فشار تقاضای نقدینگی و رشد انتظارات تورمی و در‌نهایت تغییر رفتار مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان شده و در نتیجه با افزایش نرخ تورم نسبت به پیش‌بینی رئیس بانک مرکزی مواجه خواهیم شد.
از سوی دیگر در شرایط التهابات بازار، همتی، وزیر اقتصاد، به بازار و دلالان پیام می‌دهد که دولت اقدام به خرید طلا کرده و قیمت طلا نیز کاهش نخواهد یافت. با فرض ثبات قیمت جهانی طلا، با توجه به شوک ارزی بازار توافقی، افزایش قیمت داخلی طلا قابل انتظار است، اما ایشان در مصاحبه پنجم دی‌ماه برای جبران خطای خود، احتمال کاهش قیمت طلا در ایران را داد؛ امری که به شوخی بیشتر شبیه بود و در نتیجه همه همان پیام دوم دی را جدی گرفتند. در نتیجه خطای آشکار ایشان، تقاضا برای طلا در بازار افزایش یافت.
 این بار بانک مرکزی، سناریو را تکمیل کرد و اعلام کرد که یک میلیون سکه در بازار عرضه خواهد کرد. اما استدلال فرزین عجیب بود. در‌حالی‌که وظیفه بانک مرکزی، ثبات‌بخشی به بازار پول و تثبیت نرخ تورم و در نتیجه قدرت خرید پول ملی است، او هدف از عرضه سکه را جبران زیان مردم و حفظ قدرت خرید آنان بیان کرد (تابناک ۱۴۰۳/۱۲/۰۱).
به‌عبارت ساده‌تر، پیش‌بینی این است که باز هم ارزش پولی ملی تضعیف شود و بانک مرکزی خود را ناتوان از انجام وظیفه اصلی خود می‌داند و برای جبران آن اقدام به فروش سکه می‌کند و مردم با تبدیل پولی که در حال کاهش ارزش است به طلا، می‌توانند قدرت خرید خود را حفظ کنند. پیامد‌های این اقدام روشن است. شاید به همین دلیل باشد که همتی در مصاحبه‌خود پس از جلسه هیأت دولت، از پاسخ به سؤال در‌باره مسائل ارزی و پول ملی شانه خالی کرد و از خبرنگاران خواست تا سؤالات خود را از ریاست بانک مرکزی بپرسند (۱۴۰۳/۱۲/۰۲).
یکی از مهم‌ترین اقدامات بانک مرکزی در این شرایط کاهش انتظارات تورمی است. برای این هدف، بانک مرکزی باید بتواند اعتماد عمومی را به‌دست بیاورد. اهداف و سیاست‌های شفاف و با دوام، اطلاع‌رسانی منظم و سیاست‌های پولی مؤثر در راستای ثبات‌سازی اقتصاد انجام دهد. بانک مرکزی هیچ‌کدام را انجام نداده است و در نتیجه انتظارات تورمی افزایش یافته است.تناقض گفتاری و مصاحبه‌های غیرعلمی یکی از مشکلات دولت است. در‌حالی‌که در آبان‌ماه فرزین، پیش‌بینی تورم ۳۰‌درصدی را مطرح می‌کند، همتی دلیل افزایش نرخ ارز را تورم ۴۰ درصدی بیان می‌کند (اکو ایران، ۱۴۰۳/۱۰/۰۳). اینها نشان می‌دهند که مقامات اقتصادی دولت دچار سردرگمی و روزمرگی شده‌اند.
در جلسه همتی در مجلس، بر‌اساس شاخص قدرت برابری خرید، قیمت ارز را در پایان آذر ماه، حدود ۷۳ هزار تومان اعلام کرد. این در حالی است که این محاسبه به جهاتی دارای ایراد است. اول اینکه سال‌ها است که مبنای رسمی آمار، مرکز آمار ایران است. بر‌اساس شاخص اعلامی مرکز آمار، شاخص قیمت در اول سال ۱۴۰۱، عدد ۱۱۵.۹ و در پایان آذر ۱۴۰۳، عدد ۲۸۴.۴ بوده که که اگر نرخ تورم آمریکا از آن کاسته شود، نرخ ارز حدود ۱۰ هزار تومان کمتر خواهد شد. علاوه بر مشکل یادشده، برای مقایسه باید نکاتی مورد توجه قرار گیرد. نکته اول، ثبات شرایط و فقدان انتظارات است که در کشور ما مفقود است. نکته دوم، فرض تجارت آزاد بین کشورهاست که شرایط کشور ما تحریمی است. همچنین سال پایه برای محاسبه تورم و محاسبات ارزی است که سال مبنا یا سال ۱۳۹۵ یا ۱۴۰۰ باید درنظر گرفته شود.

بعد از استیضاح همتی، وفاق بین دولت و مجلس رنگ دیگری می‌گیرد
روزنامه ایران نوشت: به زعم بسیاری از همکاران استیضاح کنندگان، گذشت تنها ۵ ماه از شروع به‌کار همتی در وزارت اقتصاد، فرصت مکفی برای قضاوت درباره عملکرد او نیست. به‌خصوص که در مورد محور اصلی استیضاح یعنی نوسانات بازار ارز نیز شخص وزیر هم مقصر نیست و اگر قرار است مسئول مستقیمی در این‌باره معرفی شود، او رئیس‌کل بانک مرکزی است که براساس قانون وظایف و چهارچوب کاری مستقلی دارد و ارتباط چندانی با وزارت اقتصاد و شخص همتی پیدا نمی‌کند.  در زودهنگامی طرح استیضاح می‌توان لیستی از استدلال‌های دیگر را ردیف کرد که البته گوش شنوایی هم برای پذیرش آنها وجود ندارد؛ چه اگر بود که کار به اینجا و اعلام وصول طرح نمی‌رسید. به‌نظر می‌رسد استیضاح‌کنندگان که عمدتاً متعلق یا نزدیک به یک جریان سیاسی و رقیب انتخاباتی پزشکیان هستند، اهداف و انگیزه‌های دیگری را دنبال می‌کنند. به همین سبب روی سخن در اینجا با استیضاح‌کنندگان نیست – که حکم کوبیدن آب در هاون دارد - بلکه متوجه کلیت مجلس یا اکثریت نمایندگانی است که آنها هم همچون دولت چهاردهم هنوز عمر نمایندگی‌شان به یک سال نرسیده است.اکثریت نمایندگان بیشتر از هر کس دیگر از پشت پرده طرح استیضاح مطلع هستند. چندی پیشتر محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس هم آن را اقدامی «نمایشی» و «سیاسی» خوانده بود. در روزهای گذشته بسیاری از کارشناسان فارغ از گرایش سیاسی‌شان، بیانات و توصیه‌های رهبری معظم انقلاب خطاب به نمایندگان مجلس در ۱۳ دی ماه ۱۴۰۳ را یادآوری کرده‌اند که ایشان استیضاح وزیری را که همین چند ماه پیش خود نمایندگان به او رأی اعتماد داده‌اند، اقدامی صحیح نمی‌دانند؛ «... یا مثلاً فرض بفرمایید وزیر از مجلس رأی اعتماد گرفته، چند ماه بعد ــ سه ماه بعد، چهار ماه بعد ــ همین وزیر استیضاح بشود! خب استیضاح برای چه؟ مگر در یک وزارتخانه در سه ماه چه‌کار می‌شود کرد که اگر نکرد، آدم استیضاحش بکند؟ این افراط در به کارگیری ابزارهای نظارتی است. یا از این قبیل چیزهایی که تکرار نکنیم بهتر است. بنابراین، این یک نگاه است که نگاه، نگاه تخریب است، نگاه رقیب‌پنداری طرف مقابل است.»
نمایندگان مجلس و به‌خصوص آنها که سابقه بیشتری در بهارستان دارند، حتماً اذعان دارند که ماجرای نوسانات ارزی، موضوعی خلق‌الساعه و مختص دولت فعلی نیست. آنها نیک می‌دانند که برکناری همتی حتی درمان مقطعی و مسکن گونه هم نیست بلکه در ادامه، چه بسا منجر به تشدید نوسانات ارزی و سرایت بی‌ثباتی به دیگر بازارها هم بشود. چنان‌که در دوره‌های گذشته این نوع مواجهه با مشکلات راه به جایی نبرده مضاف بر آنکه یک دوره بلاتکلیفی تا انتخاب وزیر بعدی را هم به همراه آورده است.
آسیب مترتب دیگر به استیضاح یادشده، تصویری است که بعد از ۱۲ اسفند از چهارچوب همکاری میان قوا شکل می‌گیرد. کلیت مجلس همچون رئیس آن وهمانند کلیت دولت و قوه قضاییه بر ضرورت تقویت ادامه مسیر همکاری ملی یا آنچه از سوی پزشکیان «وفاق» خوانده می‌شود، تأکید دارند. مصداق پایبندی به این همکاری ملی همان جلسه غیرعلنی مجلس در سه‌شنبه هفته گذشته بود که رئیس‌جمهوری تیم اقتصادی خود را به بهارستان برد تا در یک فضای شفاف و صریح دیدگاه‌ها و انتقادات نمایندگان را بشنوند و ملاحظات و محدودیت‌ها و برنامه‌های خود را نیز تشریح کنند. قاعدتاً اگر قرار است راهکاری برای برون‌رفت از مشکلات ازجمله نوسانات ارزی پیدا شود در دل همین نشست‌های مشترک و همفکری‌ها نهفته است. آنچنان‌ که توصیف رئیس مجلس از جلسه غیرعلنی و همفکری پاستور و بهارستان «دست‌گیری به جای مچ گیری» ناظر بر همین مفهوم بود. خیلی طبیعی و مشهود است که جریان‌هایی در داخل همچون مجموعه‌های سیاسی مخالف نظام در خارج از کشور هر آن منتظر الصاق مهر« باطل شد» بر پای سیاست وفاق و همکاری ملی هستند. تکلیف یک جریان سیاسی که همچنان در فضای رقابت‌های انتخاباتی مانده، روشن است اما روز یکشنبه، محک کلیت بهارستان است که توجه و ترجیح منافع ملی و کلان کشور را انتخاب می‌کنند یا پیگیری برخی مطالبات سیاسی و جناحی و تسویه حساب‌های دیرینه با عبدالناصر همتی را؟ به هر روی مردم و به‌خصوص فعالان بازار نیز کم و بیش از ریشه و عوامل مؤثر در نوسانات ارزی مطلع هستند و می‌دانند برکناری وزیر اقتصاد، تأثیری در بهبود شرایط فعلی نخواهد داشت.
لذا انتظار معقولانه‌تر از مجلس چاره‌اندیشی و همراهی با دولت و دیگر بخش‌های تأثیرگذار در تصمیم‌گیری‌ها، برای بر طرف کردن عوامل اصلی مؤثر در بی‌ثباتی بازار ارز است. رأی مثبت به طرح استیضاح همتی در خوش بینانه‌ترین حالت، نمایشی ظاهری از دغدغه‌مندی و انجام وظایف نظارتی نمایندگان برای مردم است بدون آنکه آورده نقد و محسوسی معطوف به ثبات بخشی به بازارها داشته باشد.

چرا همه واقعیات را نمی‌گویید؟!
اما بشنوید از دعوای بین طرفداران جلیلی و قالیباف بر سر ماجرای انتخابات. عباس پارسایی، رئیس ستاد انتخاباتی قالیباف در خراسان رضوی، با انتشار متنی در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس به روایت سعید جلیلی از جلسه انتخاباتی در مشهد با حضور قالیباف و سردار قاآنی واکنش نشان داد.
رئیس ستاد انتخاباتی قالیباف در خراسان رضوی، از تحریف جلسه مهم میان قالیباف، سردار قاآنی و جلیلی انتقاد کرد و نوشت: «بار دیگر شاهد تحریف جلسه مهم میان این سه شخصیت هستیم؛ چرا راویان این ماجرا حاضر نیستند به‌درستی نقش سردار قاآنی را روایت کنند؟ چرا از استدلال سردار برای کناره‌گیری آقای جلیلی سخنی نمی‌گویند؟ حقیقت این است که سردار قاآنی در آن جلسه مهم که در مشهد برگزار شد، شرایط جبهه مقاومت را تشریح کرد و بر همین اساس اصرار به حضور دکتر قالیباف داشت.»
شخصاً تا پاسی از شب منتظر نتیجه جلسه بودم و حدود ساعت ۱ بامداد به‌عنوان مسئول ستاد آقای قالیباف در استان خراسان رضوی با ایشان تماس گرفتم، پاسخ ایشان صریح و روشن بود تکلیف من را مشخص کردند، باید بمانم، زیرا کناره‌گیری من موجب یک مرحله‌ای شدن انتخابات به نفع آقای پزشکیان خواهد شد. تحلیل بزرگان و بررسی نظرسنجی‌ها نیز نشان می‌داد که آرای آقای قالیباف به سبد ایشان اضافه نخواهد شد بنابراین باقی ماندن دکتر قالیباف تصمیمی قطعی و منطقی بود.
اما درباره حجیت شرعی، حقیقت آن است که پیش از ورود به انتخابات آقای جلیلی نامه‌ای به محضر حضرت آقا ارسال کرد و پاسخی دریافت نکرد، سپس به آقای قالیباف متوسل شد تا پاسخ روشنی از حضرت آقا دریافت کند، آقای قالیباف در جلسه حضوری درخواست آقای جلیلی را مطرح کردند. پاسخ حضرت آقا عدم‌ورود ایشان به عرصه حضور یا عدم‌حضور به عرصه انتخابات بود، اما توصیه‌ای که خواستند به آقای جلیلی منتقل شود «ضرورت اجماع» بود.پس از این جلسه آقای وحید جلیلی بعد از نماز فرصتی کوتاه برای دیدار با حضرت آقا پیدا کرد و پرسش را مطرح نمود که آیا شما به آقای قالیباف تکلیف کردید وارد عرصه انتخابات شود؟ پاسخ حضرت آقا روشن بود: «شما به کاندیدای دیگر چه کار دارید؟ سؤال خودتان را درباره نامزد مورد نظرتان بپرسید.» و هنگامی که صریحاً درباره کناره‌گیری آقای جلیلی پرسیده شد، حضرت آقا فرمودند: «من بنای ورود به عرصه انتخابات را ندارم، اما توصیه من همان چیزی است که قبلاً به آقای قالیباف گفتم به ایشان بگوید»؛ حقیقتی که پس از انتخابات روشن شد. اکنون که انتخابات گذشته و نتایج روشن شده است می‌دانیم که دکتر قالیباف و دکتر جلیلی جلسات طولانی و چند ساعته‌ای داشته‌اند. در این جلسات دکتر قالیباف بار‌ها این سؤال را مطرح کرده است شما در آن شب چه دیدید که ما ندیدیم و این خسارت را به جبهه انقلاب وارد کردید؟ آیا تحلیل و اخبار آن شب درست از آب درنیامد؟شخصاً به‌عنوان یک بسیجی جانباز و آزاده از کسانی که این هزینه را بر انقلاب، نظام مردم و جبهه مقاومت تحمیل کردند نخواهم گذشت. شرایط منطقه و جبهه مقاومت به وضوح بیان شد. اما برخی تصمیم به موقع و لازم را نگرفتند و نتیجه آن شد که دیدیم.

مشاور جلیلی، تیم قالیباف را تهدید کرد: خاموش نشوید، حرف‌های بیشتری گفته می‌شود
اما در مقابل امیرحسین ثابتی، مشاور سعید جلیلی و نماینده تهران، با انتشار متنی در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس به تهدید وفاقیون پرداخته است.
او در این زمینه نوشت: «هیچ وقت بنای جلیلی و حامیانش این نبود که جلسه مشهد بازخوانی شود (با اینکه روایت آن جلسه به نفع جلیلی بود)، اما حجم بی‌اخلاقی‌ها باعث شد که این اتفاق بیفتد. الان هم به وفاقیون توصیه می‌کنم ماشین دروغ پردازی هایشان را ۸ ماه بعد انتخابات خاموش کنند وگرنه حرف‌های بیشتری گفته خواهد شد.»

 


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/263226/دست‌گیری- به-جای-مچ‌گیری