خاطرات الرجال
 

 

اسدالله علم، وزیر دربار و از نزدیکترین چهره‌ها به محمدرضا شاه، تنها رجل سیاسی دوران پهلوی دوم است که خاطرات خود از ١٠ سال همنشینی نزدیک با شخص شاه و خاندان پهلوی را مکتوب کرده است. این تقریرات در ٧ جلد تحت عنوان «یادداشت‌های علم» به چاپ رسیده‌اند و ما در این ستون به تناوب این یادداشت‌ها را مرور می‌کنیم.

مذهب ستیزی با نوروز

سر شام بودم. علیاحضرت ملکه پهلوی پیشنهاد کردند چون نوروز مصادف با چهارده محرم است، خوب است سلام نباشد. بحث مضحکی بود! ولی داشت جدی می‌شد و سر می‌گرفت. من که اغلب کمتر حرف می‌زنم، با لحن خیلی جدی عرض کردم این فرمایشات چیست؟ اگر نوروز مصادف با عاشورا هم می‌بود باید سلام منعقد می‌شد. این سنت ملی را که با مسائل عرضی نمی‌شود پوشاند. شاهنشاه از عرض من خوش‌شان آمد و مطلب تمام شد و موضوع هم عوض شد!48.10.20

خاویار مجانی برای نیکسون

نامه‌ای از نیکسون رئیس‌جمهور آمریکا رسیده بود که از خاویارهای مرحمتی معمول سال نو شاهنشاه خیلی تشکر کرده بود. عصری به عیادت قوام، پدرزنم رفتم که بیمار است. سن ایشان حدود ۸۰ سال است. آنفلوانزای کذایی را گرفته حالا از پروستات رنج می‌برد. هرچه اصرار کردم ایشان را به اروپا بفرستم، قبول نکرد. سر شام رفتم مهمانی والاحضرت اشرف بود برای کریم آقاخان، رهبر اسماعیلیه که تازه زن گرفته است. این زن یک بیوه انگلیسی است که از خوشگلی او خیلی تعریف کرده‌اند ولی هیچ تعریفی نداشت. آقاخان در راه پاکستان و هند است. می‌رود خانم را به فرقه معرفی کند. پدربزرگش آقاخان گفته بود آیا من از گاو هم کمترم؟ مردم هند گاو را می‌پرستند چه رسد به من!48.10.21

فراری از نظارت بر چاکران!

امروز خدمت اعلیحضرت عرض کردم تمام دستگاه‌هایی که در مورد وضع اقتصادی به شاهنشاه گزارش می‌دهند دولتی هستند و خود به قول معروف منافع دارند. باید یک دستگاه غیردولتی کار آن‌ها را کنترل کند. دکتر تقی نصر که چندین سال در سازمان ملل متحد بوده است برای این کار مناسب است. خندیدند، فرمودند: «برای او می‌خواهی کار پیدا کنی؟» عرض کردم خیر، عقیده من است که این کار لازم است. فرمودند: «خیر! عقیده من نیست.» عرض کردم جسارت نمی‌کنم ولی فکر می‌کنم عقیده چاکر صحیح است. اطلاعات صحیح به شاهنشاه عرض نمی‌شود و من نگرانم. فرمودند: «نگرانی تو بیجاست.» عرض کردم بیجا نیست. کم کم شاهنشاه عصبانی شدند. من هم فعلاً مطلب را بریدم.48.10.22 [دکتر تقی نصر، اقتصاددان، در پایان دهه 20 برای مدت کوتاهی وزیر اقتصاد و سپس وزیر دارایی شد. ولی با توجه به شرایط سیاسی و اداری آن زمان از این که بتواند کار مثبتی انجام دهد مأیوس شد و هنگامی که برای مأموریتی به خارج از کشور رفته بود از همان جا استعفاء داد و کارمند سازمان ملل شد. شاه هیچگاه این رفتار اعتراض‌آمیز دکتر نصر را نبخشید.]

 

 


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/262941/خاطرات-الرجال